English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hydraulic U هیدرولیکی
hydrolic U هیدرولیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydraulic jack U جک هیدرولیکی
hydraulic line U خط لوله هیدرولیکی
hydraulic pressure U فشار هیدرولیکی
hydraulic pump U پمپ هیدرولیکی
hydraulic tappet U تاپت هیدرولیکی
hydrolic pump U پمپ هیدرولیکی
oil drive unit U گیربکس هیدرولیکی
oil hydraulic transmission U گیربکس هیدرولیکی
hydraulic pipe U خط لوله هیدرولیکی
hydraulic press U پرس هیدرولیکی
hydraulic motor U موتور هیدرولیکی
hydraulic lock U قفل هیدرولیکی
hydraulic jump U جهش هیدرولیکی
hydraulic booster unit U تقویت کننده هیدرولیکی
hydraulic shock absorber U کمک فنر هیدرولیکی
fully hydraulic machine U دستگاه تماما " هیدرولیکی
balanced actuator U سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
phosphate esters U مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
hydraulic shock absorber U ضربه گیر هیدرولیکی کمک فنرروغنی
actuator piston U قسمت متحرک یک عمل کننده یامحرک هیدرولیکی یانیوماتیکی
chevron seal U کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی
die casting U روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
zero lash U شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com