English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 170 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
hybridization U هیبرید شدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hybrid U هیبرید
resonance hybride U هیبرید رزونانسی
hybridization U هیبرید شدن
hebrides U جزایر هیبرید واقع در غرب اسکاتلند
gelation U بسته شدگی سفت شدگی
imminution U کم شدگی باریک شدگی
depression U کم شدگی
dostortion U کج شدگی
depressions U کم شدگی
neck U نخ شدگی
geniculation U خم شدگی
embeddeness U حک شدگی
erections U شق شدگی
erection U شق شدگی
bottling U نخ شدگی
the mast has raked U کج شدگی
necks U نخ شدگی
crookedness U انحناء و کج شدگی
concretion U سفت شدگی
scleriasis U سفت شدگی
comminution U خرد شدگی
erasure U پاک شدگی
coagulation U دلمه شدگی
gelidity U بسته شدگی
shrinkage U چروک شدگی
locking U قفل شدگی
tight coupling U جفت شدگی
carburization U پودر شدگی
shortening U کوتاه شدگی
hardening U سفت شدگی
strobilation U باریک شدگی
acetification U ترش شدگی
turn over U واژگون شدگی
bronchocele U بزرگ شدگی
recvrvature U دولا شدگی
detruncation U کوتاه شدگی
flagginess U ول شدگی اویختگی
flocculence U قلنبه شدگی
gasification U تبخیر شدگی
occlusion U جفت شدگی
occlusion U بسته شدگی
nigrescence U سیاه شدگی
homogenization U هم جنس شدگی
necking U باریک شدگی
liquescence U مایع شدگی
incalescence U گرم شدگی
lateral yield U له شدگی جانبی
invagination U غلاف شدگی
fixedness U تثبیت شدگی
expurgation U پاک شدگی
desuetude U موقوف شدگی
purler U پرت شدگی از سر
diminution U کم شدگی تحقیر
dilution U رقیق شدگی
pulverization U خرد شدگی
puchery U جمع شدگی
distotion factor U ضریب کج شدگی
petrifaction U سنگ شدگی
pairing U جفت شدگی
eviration U هذیان زن شدگی
expunction U پاک شدگی
intensification U افزون شدگی
expulsions U بیرون شدگی
depressions U گود شدگی
expulsion U بیرون شدگی
translocation U جابجا شدگی
leakage U فاش شدگی
leakages U فاش شدگی
contraction U جمع شدگی
contractions U جمع شدگی
coupling U جفت شدگی
acceptability U قبول شدگی
depression U گود شدگی
sprains U رگ برگ شدگی
sclerosis U سخت شدگی
narrowing U تنگ شدگی
conglomeration U گلوه شدگی
conglomerations U گلوه شدگی
offset U دوخم شدگی
diffusion U پخش شدگی
congestion U جمع شدگی
paralysation U فلج شدگی
polarization U قطبی شدگی
sprain U رگ برگ شدگی
sprained U رگ برگ شدگی
spraining U رگ برگ شدگی
scarlet U سرخ شدگی
dispersion U پخش شدگی
choking U اب بند شدگی
elongation U دراز شدگی
damnation U لعنت شدگی
encrustations U دلمه شدگی
encrustation U دلمه شدگی
smelting U ذوب شدگی
offsetting U دوخم شدگی
blot U پاک شدگی
blots U پاک شدگی
blotted U پاک شدگی
blotting U پاک شدگی
petrification U سنگ شدگی
puckers U جمع شدگی
puckering U جمع شدگی
removal U جدا شدگی
fading U محو شدگی
puckered U جمع شدگی
pucker U جمع شدگی
supersession U جانشینی لغو شدگی
sclerosis U سفت شدگی بافتها
malposition U جابجا شدگی جنین
varicosity U گشاد شدگی سیاهرگ
shrinkage coefficient U ضریب جمع شدگی
scleroma U سفت شدگی بافتها
scloroderma U سفت شدگی پوست
shrinkage stress U خستگی جمع شدگی
depression U گود شدگی فرودافت
delusion of control U هذیان کنترل شدگی
degree of shrinkage U ضریب جمع شدگی
shrink U انقباض چوروک شدگی
accru U اجتماع فراهم شدگی
breaking U پاره گی قطع شدگی
shrinks U انقباض چوروک شدگی
shrinking U انقباض چوروک شدگی
malady U فاسد شدگی بیماری
maladies U فاسد شدگی بیماری
constrictions U فشار تنگ شدگی
constriction U فشار تنگ شدگی
condensation U جمع شدگی تکاثف
digression U پرت شدگی ازموضوع
depressions U گود شدگی فرودافت
shrinkage U وابست جمع شدگی
diffraction broadening U پهن شدگی پراشی
erasure U حک جای پاک شدگی
yielding U تسلیم شدگی فلز
encephalomalacia U نرم شدگی مغز
hepatization U سفت شدگی بافته
hyperostosis U کلفت شدگی استخوان
erethism U تحریک شدگی زیاد
disseisin U محروم شدگی ازتصرف
edge triggered U با رها شدگی لبهای
gerontomorphosis U پیر شدگی نژاد
scoliosis U کج شدگی تیره پشت ازپهلو
enlarged tonsils U بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
coupling U جفت شدگی اتصال درگیری
incarcerated hernia U جمع شدگی کیسه فتق
dipole dipole coupling U جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
fixation U خیره شدگی تعلق خاطر
fixations U خیره شدگی تعلق خاطر
depigmentation U بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
domesticity U زندگانی خانگی رام شدگی
dc coupling U جفت شدگی جریان مستقیم
strobilization U تشکیل رشته باریک شدگی
scrappiness U اوراق شدگی ستیزه جویی
shrinkage prevention U وسیله جلوگیری از جمع شدگی
hydrargyia or rism U مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
senile keratosis U کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
individuation U تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
budding U تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
self insurance U بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
couplement U عمل امتزاج و جفت کردن جفت شدگی
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
arborization U شاخه شاخه شدگی
wrick U برگ برگ شدگی
delamination U لایه لایه شدگی
cleavage U ورقه ورقه شدگی
cleavages U ورقه ورقه شدگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com