English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quick wit U هوش زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
eyeful U مقدار زیاد
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
overweight U سنگینی زیاد
surcharge U زیاد ستاندن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد ستاندن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
round U مبلغ زیاد
roundest U مبلغ زیاد
wax U زیاد شدن
waxed U زیاد شدن
waxes U زیاد شدن
wrath U اوقات تلخی زیاد
glaring U زیاد
gain U زیاد شدن
gained U زیاد شدن
gains U زیاد شدن
strain U کوشش زیاد کردن
strains U کوشش زیاد کردن
approximation U شباهت زیاد
approximations U شباهت زیاد
jet U جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jets U جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetted U جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
jetting U جریانی که با سرعت زیاد از یک روزنه خارج شود
spread U فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
spreads U فاصله زیاد بین مدافعان عرض شاخهای گوزن
test U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
tested U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
tests U آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
task U زیاد خسته کردن بکاری گماشتن
tasks U زیاد خسته کردن بکاری گماشتن
intensely U زیاد
high U زیاد
high U تند زیاد باصدای زیر
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest U زیاد
highest U تند زیاد باصدای زیر
highest U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs U زیاد
highs U تند زیاد باصدای زیر
highs U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
formalist U شخص زیاد رسمی
swingeing U زیاد
blockbuster U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
penury U تنگدستی نیازمندی زیاد
exquisitely U از روی سلیقه زیاد
infinitely U خیلی زیاد
superconductivity U قابلیت هدایت برق بمقدار زیاد
quantities U تعداد زیاد
quantity U تعداد زیاد
slashing U تخفیف زیاد
multiple U حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
electronic U میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
thick U زیاد
thick U با فاصله زیاد از دوسطح
thicker U زیاد
thicker U با فاصله زیاد از دوسطح
thickest U زیاد
thickest U با فاصله زیاد از دوسطح
intensively U زیاد
immoderate U زیاد
tremendously U زیاد
hugely U زیاد
generous U زیاد
mortally U زیاد
keenly U سخت زیاد
long U طی مسافت زیاد توپ
long U مدت زیاد
long- U طی مسافت زیاد توپ
long- U مدت زیاد
longed U طی مسافت زیاد توپ
longed U مدت زیاد
longer U طی مسافت زیاد توپ
longer U مدت زیاد
longest U طی مسافت زیاد توپ
longest U مدت زیاد
longs U طی مسافت زیاد توپ
longs U مدت زیاد
extensively U باوسعت زیاد
riches U ثروت زیاد
apace U باسرعت زیاد
blowing U خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
meticulously U با دقت زیاد
rigorously U با دقت زیاد
scrupulous U ناشی ازوسواس یا دقت زیاد
rigors U دقت زیاد
rigour U دقت زیاد
rigours U دقت زیاد
solicitude U اشتیاق دقت زیاد
long winded U مستلزم وقت زیاد
long-winded U مستلزم وقت زیاد
distantly U دور به مسافت زیاد
exceedingly U بحد زیاد
newsy U دارای اخبار زیاد
overmuch U زیاد
Other Matches
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
heavily U زیاد
squeamishly U زیاد
rife U زیاد
great U زیاد
great- U زیاد
greatest U زیاد
plethoric U زیاد
numerous U زیاد
late U زیاد
many U زیاد
ranksack U زیاد
extortionary U زیاد
squeamishness U زیاد
highly U زیاد
much U زیاد
heartbreak U غم زیاد
supererogatory U زیاد
copious U زیاد
extortionate U زیاد
not a lettle U زیاد
muckle U زیاد
mickle or muckle U زیاد
mickle U زیاد
excessive U زیاد
fulsome U زیاد
too U زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
populous U زیاد
large adv U زیاد
in quantities U زیاد
egregiously U زیاد
no end of U زیاد
plaguily U زیاد
vastly U زیاد
superabundant U زیاد
outrageously U زیاد
effusively U زیاد
intense U زیاد
over and above U زیاد
widely U زیاد
immane U زیاد
in excess U زیاد
heart break U غم زیاد
overly U زیاد
profoundly U زیاد
very U زیاد
extensive U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
profusely U زیاد
to a large extent U زیاد
widest U زیاد
too much U زیاد
wider U زیاد
wide U زیاد
greatly U زیاد
fervidness U گرمی زیاد
fervidity U گرمی زیاد
diuresis U ادرار زیاد
desudation U خوی زیاد
excessive love U دوستی زیاد
diaphoresis U عرق زیاد
eclat U سروصدا زیاد
multiplied U زیاد شدن
multiplies U زیاد شدن
oodles U خیلی زیاد
excessive eating U خوردن زیاد
exquisite taste U سلیقه زیاد
exuberantly U بفراوانی زیاد
finicality U خودارایی زیاد
heightens U زیاد کردن
heightening U زیاد کردن
heightened U زیاد کردن
heighten U زیاد کردن
high altitude U از ارتفاع زیاد
high altitude U ارتفاع زیاد
high precison U دقت زیاد
high pressure U فشار زیاد
h.f. U بسامد زیاد
grnish U زیاد کردن
obstipation U یبوست زیاد
heavy poll U رایهای زیاد
floridly U با ارایش زیاد
lots U خیلی زیاد
overloads U زیاد پر کردن
overloaded U زیاد پر کردن
overload U زیاد پر کردن
full tilt U باسرعت زیاد
furor U خشم زیاد
frequent visiting U دیدنی زیاد
desperation U نومیدی زیاد
increases U زیاد کردن
superannuated U زیاد کهنه
quaff U زیاد نوشیدن
queasy U زیاد دقیق
booster U زیاد کننده
boosters U زیاد کننده
hell bent U زیاد خمیده
hell-bent U زیاد خمیده
far U زیاد خیلی
torrid U زیاد گرم
increase U زیاد کردن
quaffed U زیاد نوشیدن
extravagantly U با افراط زیاد
terrors U ترس زیاد
terror U ترس زیاد
manifold U بسیار زیاد
extreme U خیلی زیاد
downpour U بارندگی زیاد
downpours U بارندگی زیاد
quaffs U زیاد نوشیدن
quaffing U زیاد نوشیدن
accretive U زیاد شونده
aggrandise U زیاد شدن
agreat d. of trouble U دردسر زیاد
carnosity U گوشت زیاد
swarmed U دسته زیاد
consumedly U بطور زیاد
swarm U دسته زیاد
multiplying U زیاد شدن
d. haste U شتاب زیاد
dense ignorance U نادانی زیاد
multiply U زیاد شدن
deprecation U افهاربیمیلی زیاد
swarms U دسته زیاد
boisterously U باصدای زیاد
bad nip U تای زیاد
alto relievo U برجستگی زیاد
amplitude U فاصلهء زیاد
an abrupt place U با سراشیبی زیاد
an abundance of U مقدار زیاد
increased U زیاد کردن
at a great penny worth U به بهای زیاد
at a great rat U بسرعت زیاد
at long intervals U بفواصل زیاد
augmenter U زیاد کننده
desudation U عرق زیاد
superelevation U ارتفاع زیاد
superrabundant U زیاد فراوان
superrabundant U خیلی زیاد
swingeing damages U خسارات زیاد
tabes U لاغری زیاد
tabes U ضعف زیاد
to be left U زیاد امدن
to overleap oneself U زیاد دورافتادن
to run rup U زیاد کردن
to toll up U زیاد شدن
violent pain U درد زیاد
subtility U دقت زیاد
struck with teror U زیاد ترسیده
quillet U دقت زیاد
raff U خیلی زیاد
rapturously U با شعف زیاد
ravenous hunger U گرسنگی زیاد
ravenousness U گرسنگی زیاد
rigor U دقت زیاد
sale on a large scale U فروش زیاد
scrupulosity U دقت زیاد
scrupulousness U دقت زیاد
scrupulousy U بادقت زیاد
slather U مقدار زیاد
so many U انیقدر زیاد
wheen U تعداد زیاد
with many regrets U با تاسف زیاد
on a grand scale <adv.> U به مقدار زیاد
wide apart U زیاد از هم جدا
high relief U برجستگی زیاد
with much regret U با تاسف زیاد
escalate U زیاد شدن
escalated U زیاد شدن
escalates U زیاد شدن
escalating U زیاد شدن
on the warpath <idiom> U عصبانیت زیاد
scare out of one's wits <idiom> U ترس زیاد
scare the daylights out of someone <idiom> U ترس زیاد
so much <idiom> U مقدار زیاد
high spin U چرخش زیاد
left over U زیاد امده
long precision U دقت زیاد
long range U با برد زیاد
macro U رشد زیاد
magna cum laude U با امتیاز زیاد
mass bombing U بمباران زیاد
mass casualties U تلفات زیاد
mort U مقدار زیاد
much rain U باران زیاد
musk cat U گریه زیاد
my grief was intensified U غصه من زیاد
onding U بارندگی زیاد
latifundia U املاک زیاد
jillion U مقدار زیاد
high vacuum U خلاء زیاد
high yield U با بازده زیاد
high yielding farms U با بازده زیاد
hypercathexis U نیروگذاری زیاد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com