English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fantasies U هوس نقشه خیالی
fantasy U هوس نقشه خیالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pipe dream U نقشه خیالی و موهوم
pipe dreams U نقشه خیالی و موهوم
Other Matches
romanticising U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizes U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticize U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizing U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticized U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticised U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticises U بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
graustark U سر زمین خیالی داستان خیالی
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
phantasy U خیالی
phantasmic U خیالی
fictitious U خیالی
imaginary U خیالی
laputan U خیالی
visional U خیالی
insubstantial U خیالی
metaphsical U خیالی
fanciful U خیالی
romantically U خیالی
romantics U خیالی
romantic U خیالی
abandon U بی خیالی
abandoning U بی خیالی
abandons U بی خیالی
phantasmal U خیالی
illusional U خیالی
dreamiest U خیالی
visionary U خیالی
dreamier U خیالی
vagariously U خیالی
brainchild U خیالی
poetic U خیالی
dreamy U خیالی
fantastic U خیالی
fantastical U خیالی
chimerical U خیالی
visionaries U خیالی
viewy U خیالی
fantasmal U خیالی
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
false stereo U تصویر خیالی
images U تصور خیالی
suppositious U فرضی خیالی
dreamful U غیرواقعی خیالی
spectral U خیالی طیفی
phantom limb U اندام خیالی
babel U طرح خیالی
fancifully U بطور خیالی
delusory U وهمی یا خیالی
f.claims U دعاوی خیالی
soubriquet U لقب خیالی
accidencental color U رنگ خیالی
eidolon U تصویر خیالی
sobriquets U لقب خیالی
notional income U درامد خیالی
unrealistic U خیالی تصوری
fancy picture U عکس خیالی
fantasia U اهنگ خیالی
fantasie U اهنگ خیالی
kinephantom U حرکت خیالی
fine spun U دقیق خیالی
humoresque U تصنیف خیالی
ideational U خیالی اندیشهای
unrealistically U خیالی تصوری
fantast U ادم خیالی
bizarre U خیالی وهمی
shangri U بهشت خیالی
ideative U خیالی اندیشهای
phantom U خیالی روح
phantoms U خیالی روح
soubriquets U لقب خیالی
sobriquet U لقب خیالی
Utopias U خیالی و تصوری
Utopia U خیالی و تصوری
imaginativeness U خیالی بودن
image U تصور خیالی
fantastically U بطور خیالی
undreamed of U خیالی رویایی
vagarious U خیالی وهمی
abstract U مطلق خیالی
abstracting U مطلق خیالی
imagnarily U بطور خیالی
abstracts U مطلق خیالی
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
imaginary friends U دوستان خیالی [روانشناسی]
A castle in the air. Wishful thinking. U آرزوی واهی ( خیالی)
unreal U غیر واقعی خیالی
utopian U خیالی و غیر عملی
false stereo U تصویربرجسته بین خیالی
wonderland U کشور زیبای خیالی
extravaganza U ازیک شخصیت خیالی
visionist U ادم خیالی یاغیرعملی
simulacrum U صورت خیالی خیال
to chuck up the sponge U از خیالی دست کشیدن
wonderlands U کشور زیبای خیالی
pruriently U از روی هرزه خیالی
fictitious force U نیروی خیالی [فیزیک]
idealism U سبک هنری خیالی
mirage U نقش بر اب امر خیالی
extravaganzas U ازیک شخصیت خیالی
mirages U نقش بر اب امر خیالی
fantastico U ادم خیالی و خنده اور
fantasticality U طبیعت خیالی یاوسواسی بوالهوسی
shadowed U بحریف خیالی مشت زدن
surrealism U سبک نگارش خیالی سوررئالیسم
shadowing U بحریف خیالی مشت زدن
shadows U بحریف خیالی مشت زدن
shadow U بحریف خیالی مشت زدن
liliputian U وابسته به جزیره خیالی لی لی پوت
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
whim wham U شیی ء یا چیز هوس انگیز و خیالی
phantasmagorias U منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
She has a twisted mind . U آدم کج خیالی است ( سوء ظن دارد )
phantasmagoria U منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
To live in a fools paradise . U گول خوشیهای خیالی وزود گذر را خوردن
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
idealize U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizing U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
to be on a guilt trip <idiom> U احساس خیالی داشتن که مقصر هستنند [اصطلاح روزمره]
paranoia or noea U دیوانگی خیالی که دران انسان مردم دیگر رازیردست وسزاوارمی پندارد
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
adventure game U بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
fools paradise U خوشی بی اساس یا خیالی الکی خوشی
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
virtual U حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
maps U نقشه
outline U نقشه
rambling U بی نقشه
draftsman U نقشه کش
outlined U نقشه
tracers U نقشه کش
charting U نقشه
charts U نقشه
cartograph U نقشه
map maker U نقشه کش
outlining U نقشه
planner U نقشه کش
schemed U نقشه
cartographers U نقشه کش
scheme U نقشه
outlines U نقشه
cartographer U نقشه کش
schemes U نقشه
planners U نقشه کش
program U نقشه
programs U نقشه
project U نقشه
projected U نقشه
projects U نقشه
map U نقشه
plan U نقشه
visual aid U نقشه
designs U نقشه
mounted map U نقشه
designers U نقشه کش
design U نقشه
tracer U نقشه کش
plans U نقشه
plan view U نقشه کف
plotted U نقشه
plan U نقشه کف
planless U بی نقشه
plots U نقشه
plans U نقشه کف
designer U نقشه کش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com