English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
carburetor air U هوای کاربراتور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
carburetter U کاربراتور
gasifying apparatus U کاربراتور
carbureter U کاربراتور
gasifier U کاربراتور
carburetor jet U دهانه کاربراتور
carburetor adjustment U تنظیم کاربراتور
main carburetor U کاربراتور اصلی
governor carburettor U کاربراتور گاورنری
carburetor float U شناور کاربراتور
spray carburetor U کاربراتور سوخت پاش
injection carburator U کاربراتور تزریقی یا پاشنده
atomizing carburetor U کاربراتور ذره ساز
chokes U ساسات کاربراتور مسدود کردن
choke U ساسات کاربراتور مسدود کردن
carburetor tickler U پاک کننده لولههای کاربراتور
choked U ساسات کاربراتور مسدود کردن
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
moist air U هوای تر
petticoatsfever U هوای زن
air blast U هوای دم
dead air U هوای راکد
compressed air U هوای فشرده
compressed air U هوای متراکم
drippy U هوای گرفته
heavy weather U هوای طوفانی
emergency air U هوای اضطراری
exhaust air U هوای خروجی
circulationg air U هوای در گردش
air breathing U هوای تنفسی
blast roasting U تشویه با هوای دم
broken weather U هوای بی قرار
forced draft U هوای با فشار
foul weather U هوای خراب
foul weather U هوای نامساعد
marine climate U اب و هوای دریایی
marsh malaria U هوای مردابی
the open U هوای ازاد
out of door U در هوای ازاد
temperate climate U اب و هوای معتدل
queen's weather U هوای باز
raininess U هوای بارانی
secondry air U هوای ثانویه
low air pressure U فشار هوای کم
liquid air U هوای مایع
intake air U هوای ورودی
In the open air. U در هوای آزاد.
heavy weather U هوای خراب
hot blast U هوای دم داغ
swelter U هوای گرم
humid air U هوای نمناک
humid air U هوای شرجی
stable air U هوای پایدار
passion U هوای نفس
swelters U هوای گرم
sweltered U هوای گرم
airs U هوای دم هوا
out of doors U در هوای ازاد
open air U در هوای ازاد
aired U هوای دم هوا
adverse weather U هوای نامساعد
air U هوای دم هوا
agglutinant U هوای التیام
intake air U هوای مکیده شده
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
cold fronts U جبهه هوای سرد
liquid air U هوای مایع شده
tire inflation U فشار هوای لاستیک
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
mouthguard U لوله هوای غواص
warm front U جبهه هوای گرم
warm fronts U جبهه هوای گرم
blasts U هوای دم کوره بلند دم
blast U هوای دم کوره بلند دم
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
liquid air container U مخزن هوای مایع
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
torchlight U هوای گرگ ومیش
mouthpieces U لوله هوای غواص
mouthpiece U لوله هوای غواص
heatwaves U هوای گرم طولانی
heatwaves U موج هوای گرم
heatwave U هوای گرم طولانی
heatwave U موج هوای گرم
saturated air U هوای اشباع شده
secondary airflow U جریان هوای فرعی
ego trips U تسلیم به هوای نفس
cold front U پیشان هوای سرد
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
cold fronts U پیشان هوای سرد
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
tire pressure U فشار هوای لاستیک
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
open exercise U ورزش در هوای ازاد
out door court U زمین هوای ازاد
owl light U هوای گرگ و میش
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
cold front U جبهه هوای سرد
twilight U هوای گرگ ومیش
free living U تسلیم هوای نفس
cooling blower U دمنده هوای سرد
cooling air U هوای سرد کننده
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
air compressor U هوای فشرده ساز
blow cold U هوای سرد دمیدن
forced draft U هوای تحت فشار
blow hot U هوای گرم دمیدن
ego trip U تسلیم به هوای نفس
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
fair weather U دارای هوای صاف
dusk U هوای گرگ ومیش
lowers U هوای گرفته وابری
air tank U کپسول هوای غواصی
lowering U هوای گرفته وابری
effulge U برق هوای باز
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
lowered U هوای گرفته وابری
bleed air U هوای کمپرس شده
lower U هوای گرفته وابری
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
air lift U دستگاه ابکش با هوای فشرده
brisk air U هوای خنک و فرح بخش
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
air space U قشر هوای دیوار خالی
self will U خود رایی هوای نفس
acclimatization U عادت کردن به هوای کوهستان
storm door U درب عایق هوای توفانی
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
sidewinder U موشک هوا به هوای سایدویندر
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
caliduct U پخش کننده هوای گرم
thermostat U تنظیم کننده هوای سرد
thermostats U تنظیم کننده هوای سرد
inclement weather U هوای بسیار سرد یا طوفانی
heaving U رقص ناو در هوای طوفانی
smog U هوای الوده به دود وبخار
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
Keep an eye on things. U هوای کاررا داشته باش
fair-weather U خوب هنگام هوای صاف
To have a fancy for something . U هوای چیزی را درسر داشتن
To cherish a desire for something . U هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
Sea [mountain] air makes you hungry. U هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
Make sure the statuette doesnt topple over . U هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
She has a craving to travel . U دلش هوای سفر کرده است
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
thermal target U هوای گرم بالارونده برای بالون
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
swim bladder U کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
surfboat U قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
out door U صحرایی در هوای ازاد انجام شده
The room is stuffy . U هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
k valve U شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
genies U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
genie U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
williwaw U جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
stationary front U جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
pneumatic disatch U بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
tartars U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
cruise valve U سوپاپ ازادکننده هوای گرم بطور مرتب در پرواز
tartar U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
serenading U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenades U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenaded U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
j valve U سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
purge valve U لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
carburator restricter plate U صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
serenade U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
endemic U بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
compressed air tunnel U تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
condensation shock U چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
air-conditioned U اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
vibrator U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrators U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com