Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forced draft
U
هوای تحت فشار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
compressed air tunnel
U
تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
forced draft
U
هوای با فشار
low air pressure
U
فشار هوای کم
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
tire inflation
U
فشار هوای لاستیک
tire pressure
U
فشار هوای لاستیک
Other Matches
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts
U
دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
turbocharger
U
گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
turbojet
U
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
air blast
U
هوای دم
moist air
U
هوای تر
petticoatsfever
U
هوای زن
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
temperate climate
U
اب و هوای معتدل
circulationg air
U
هوای در گردش
liquid air
U
هوای مایع
the open
U
هوای ازاد
blast roasting
U
تشویه با هوای دم
broken weather
U
هوای بی قرار
intake air
U
هوای ورودی
In the open air.
U
در هوای آزاد.
compressed air
U
هوای فشرده
foul weather
U
هوای خراب
heavy weather
U
هوای خراب
heavy weather
U
هوای طوفانی
exhaust air
U
هوای خروجی
hot blast
U
هوای دم داغ
out of doors
U
در هوای ازاد
open air
U
در هوای ازاد
emergency air
U
هوای اضطراری
drippy
U
هوای گرفته
dead air
U
هوای راکد
foul weather
U
هوای نامساعد
humid air
U
هوای نمناک
humid air
U
هوای شرجی
compressed air
U
هوای متراکم
air breathing
U
هوای تنفسی
air
U
هوای دم هوا
passion
U
هوای نفس
stable air
U
هوای پایدار
marine climate
U
اب و هوای دریایی
swelter
U
هوای گرم
carburetor air
U
هوای کاربراتور
sweltered
U
هوای گرم
swelters
U
هوای گرم
secondry air
U
هوای ثانویه
adverse weather
U
هوای نامساعد
agglutinant
U
هوای التیام
marsh malaria
U
هوای مردابی
aired
U
هوای دم هوا
airs
U
هوای دم هوا
queen's weather
U
هوای باز
raininess
U
هوای بارانی
out of door
U
در هوای ازاد
lower
U
هوای گرفته وابری
ego trip
U
تسلیم به هوای نفس
lowers
U
هوای گرفته وابری
cooling air
U
هوای سرد کننده
acclimates
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
effulge
U
برق هوای باز
lowering
U
هوای گرفته وابری
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
blasts
U
هوای دم کوره بلند دم
fair weather
U
دارای هوای صاف
acclimated
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimating
U
به اب و هوای جدید خو گرفتن
lowered
U
هوای گرفته وابری
blast
U
هوای دم کوره بلند دم
dusk
U
هوای گرگ ومیش
heatwave
U
هوای گرم طولانی
ego trips
U
تسلیم به هوای نفس
cold front
U
جبهه هوای سرد
mouthpieces
U
لوله هوای غواص
caisson foundation
U
پی سازی با هوای فشرده
mouthpiece
U
لوله هوای غواص
Beautiful music ( weather ) .
U
موسیقی ( هوای ) قشنگ
air tank
U
کپسول هوای غواصی
cold spell or cold snap
<idiom>
U
یک جعبه هوای سرد
blow cold
U
هوای سرد دمیدن
bleed air
U
هوای کمپرس شده
twilight
U
هوای گرگ ومیش
outdoorsy
<adj.>
U
عاشق هوای آزاد
choke damp
U
دم :هوای ته چاه یاکان
heatwave
U
موج هوای گرم
cooling blower
U
دمنده هوای سرد
air compressor
U
هوای فشرده ساز
warm fronts
U
جبهه هوای گرم
warm front
U
جبهه هوای گرم
blow hot
U
هوای گرم دمیدن
heatwaves
U
موج هوای گرم
heatwaves
U
هوای گرم طولانی
torchlight
U
هوای گرگ ومیش
oh what a nasty weather
U
چه هوای کثیفی است
saturated air
U
هوای اشباع شده
intake air
U
هوای مکیده شده
intake air heater
U
گرمکن هوای ورودی
out door court
U
زمین هوای ازاد
secondary airflow
U
جریان هوای فرعی
liquid air
U
هوای مایع شده
liquid air container
U
مخزن هوای مایع
open exercise
U
ورزش در هوای ازاد
lour
U
هوای گرفته وابریwerewolf
owl light
U
هوای گرگ و میش
free living
U
تسلیم هوای نفس
cold fronts
U
جبهه هوای سرد
cold fronts
U
پیشان هوای سرد
hot blast cupola
U
کوپل هوای گرم
hot blast main
U
هدایت هوای دم داغ
mouthguard
U
لوله هوای غواص
cold front
U
پیشان هوای سرد
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
sidewinder
U
موشک هوا به هوای سایدویندر
terrestrial environment
U
وضع عوارض و اب و هوای زمین
air lift
U
دستگاه ابکش با هوای فشرده
brisk air
U
هوای خنک و فرح بخش
To cherish a desire for something .
U
هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
To have a fancy for something .
U
هوای چیزی را درسر داشتن
Keep an eye on things.
U
هوای کاررا داشته باش
self will
U
خود رایی هوای نفس
acclimatization
U
عادت کردن به هوای کوهستان
sensualize
U
پیروی از هوای نفس کردن
acclimatation
U
توافق بااب و هوای یک محیط
sensualist
U
پیرو هوای نفس واحساس
acclimation
U
اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
acclimatization
U
توافق بااب و هوای یک محیط
storm door
U
درب عایق هوای توفانی
air space
U
قشر هوای دیوار خالی
heaving
U
رقص ناو در هوای طوفانی
thermostat
U
تنظیم کننده هوای سرد
caliduct
U
پخش کننده هوای گرم
smog
U
هوای الوده به دود وبخار
fair-weather
U
خوب هنگام هوای صاف
inclement weather
U
هوای بسیار سرد یا طوفانی
thermostats
U
تنظیم کننده هوای سرد
thermal target
U
هوای گرم بالارونده برای بالون
Today's weather is mild by comparison.
U
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
Sea
[mountain]
air makes you hungry.
U
هوای دریایی
[کوهستانی]
گشنگی می آورد.
surfboat
U
قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
She has a craving to travel .
U
دلش هوای سفر کرده است
swim bladder
U
کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
out door
U
صحرایی در هوای ازاد انجام شده
velocity stacks
U
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
The sun is all the more welcome. In this cold weather.
U
دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
to weather something in winter
U
چیزی را در معرض
[ آب و]
هوای زمستانی گذاشتن
Make sure the statuette doesnt topple over .
U
هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
airspeeds
U
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeed
U
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
stationary front
U
جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
williwaw
U
جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
sparrow
U
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
k valve
U
شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
genie
U
موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
The room is stuffy.
U
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
humidor
U
صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
falcon
U
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcons
U
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
The room is stuffy .
U
هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
sparrows
U
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
genies
U
موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
tartars
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
cruise valve
U
سوپاپ ازادکننده هوای گرم بطور مرتب در پرواز
williwa
U
وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
tartar
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
pneumatic disatch
U
بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
priming
U
پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
endemic
U
بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
serenaded
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
carburator restricter plate
U
صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
j valve
U
سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
blast valve
U
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
purge valve
U
لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
serenade
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
redeye
U
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
serenading
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenades
U
ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
blast hole drill
U
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
condensation shock
U
چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
vacuum concrete
U
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
air-conditioned
U
اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
Indian summer
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summers
U
هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
vibrator
U
دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrators
U
دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
pneumaticity
U
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
stand by
<idiom>
U
پشت کسی بودن ،هوای کسی را داشتن
self abandoned
U
رها شده تسلیم هوای نفس شده
mismatch
U
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
diesel ramjet
U
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com