English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
clean U هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleaned U هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleanest U هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
cleans U هواپیمای فاقد هرگونه بارخارجی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vortex tube U وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
unqulified U فاقد شرایط لازم فاقد صلاحیت غیرصالح
single track U فاقد وسعت معنوی فاقد درک عقلانی
drones U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
towing U به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
droning U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
auto cat U هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber U هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
fighters U هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
flying crane U هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
fighter U هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
acentrous U فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
all- U هرگونه همگی
all U هرگونه همگی
free of all average U معاف از هرگونه خسارت
bunks U هرگونه تختخواب تاشو
hoppers U هرگونه حشره جهنده
hopper U هرگونه حشره جهنده
bunk U هرگونه تختخواب تاشو
to make all doubts even U هرگونه شک را مرتفع کردن
stenosed U دچار هرگونه تنگی مجرا
aeromotor U هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
beard U هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
at the owner's risk U با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
beards U هرگونه برامدگی تیزشبیه مو و سیخ در گیاه و حیوان
channeling U هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channeled U هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channelled U هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channels U هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channel U هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
all right reserved U هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
free U فاقد
freeing U فاقد
bankrupt of U فاقد
frees U فاقد
sans U فاقد
scentless U فاقد بو
ex U فاقد
ex- U فاقد
freed U فاقد
anurous U فاقد دم
paratactic U فاقد روابط
incoordinate U فاقد حس همکاری
inertialess U فاقد لختی
without U انطرف فاقد
impassible U فاقد احساس
intestable U فاقد صلاحیت
toom U فاقد لاغر
lack U فاقد بودن
lacked U فاقد بودن
indiscreet U فاقد حس تشخیص
lacks U فاقد بودن
inertialess U فاقد اینرسی
homely U فاقد جمال
unmannered U فاقد رفتارشایسته
shorthanded U فاقد کارگرکافی
unmeet U فاقد صلاحیت
unmennerly U فاقد رفتارشایسته
antipathetic U فاقد تمایل
visionless U فاقد دید
inexpert U فاقد خبرگی
ad hoc U فاقد عمومیت
dishonest U فاقد امانت
incompetent U فاقد صلاحیت
unobtrusively U فاقد جسارت
unobtrusive U فاقد جسارت
ametabolic U فاقد دگردیسی
astomatal U فاقد دهان
acolous U فاقد اعضاء
acholic U فاقد صفرا
impersonal U فاقد شخصیت
dis qualified U فاقد شرایط
abulic U فاقد اراده
stolidly U فاقد احساس
without engagement U فاقد تعهد
stolid U فاقد احساس
exhaust bin level U فاقد موجودی
landless U فاقد زمین
landlessness U فاقد زمین
ametabolous U فاقد دگردیسی
undocumented U فاقد ویزا
dis qualified U فاقد قابلیت
acholous U فاقد صفرا
burdened U فاقد حق تقدم
unnerves U فاقد عصب کردن
unnerving U فاقد عصب کردن
unnerved U فاقد عصب کردن
unman U فاقد مردانگی کردن
aplacental U فاقد جفت جنین
agamous U فاقد الت جنسی
irretentive U فاقد قوه ضیط
irretractile U فاقد قوه قبض
unmans U فاقد مردانگی کردن
unmanning U فاقد مردانگی کردن
acheiria U فاقد قوهء لامسه
deafest U فاقد قوه شنوایی
duty free U فاقد حقوق گمرکی
asexual U فاقد خاصیت جنسی
imperscriptible U فاقد اجازه نوشته
deafer U فاقد قوه شنوایی
deaf U فاقد قوه شنوایی
incapacitation U فاقد صلاحیت کردن
denitrify U فاقد نیترات کردن
unqualified U فاقد شرایط لازم
inerrancy U فاقد غلط و اشتباه
depersonalize U فاقد شخصیت کردن
azoic U فاقد نشان زندگی
inexpessive U فاقد قوه فهماندن
stereotyped U فاقد نبوغ وابتکار
fatherless U فاقد مولف معلوم
unthinking U فاقد قوهی تفکر
undocumented U فاقد مدارک قانونی
untune U فاقد هم اهنگی کردن
shapeless U فاقد شکل معین
ineligible U فاقد شرایط لازم
nonage U فاقد اهلیت قانونی
one track U فاقد قوه ارتجاعی
unnerve U فاقد عصب کردن
systemoless U فاقد سیستم صحیح
moneyless economy U اقتصاد فاقد پول
intestate U فاقد وصیت نامه
unfeeling U بیحس فاقد احساسات
inert U فاقد نیروی جنبش بیروح
disqualify U فاقد شرایط لازم دانستن
color blind U فاقد حساسیت نسبت برنگ
visionless U فاقد حس بینش ومال اندیشی
desexualize U فاقد قوه جنسی کردن
coreless induction furnace U کوره القائی فاقد هسته
straw boss U [سرپرست فاقد اختیارات کافی]
morons U فرد فاقد رشد فکری
unaccounted U حساب نشده فاقد توضیح
desex U فاقد قوه جنسی کردن
insolvent U فاقد توانایی پرداختن دیون
moron U فرد فاقد رشد فکری
inartistic U فاقد اصول هنری بی هنر
disqualified U فاقد شرایط لازم دانستن
abranchiate U فاقد برانشی یادستگاه تنفس
non cohesive soil U خاکی که فاقد چسبندگی باشد
indign U فاقد شایستگی خشمگین کردن
disqualifying U فاقد شرایط لازم دانستن
achordata U جانوران فاقد ستون فقرات
disqualifies U فاقد شرایط لازم دانستن
albino U شخص فاقد مواد رنگ دانه
undemonstrative U فاقد ضمیر اشاره غیر مدلل
despiritualize U فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
albinos U شخص فاقد مواد رنگ دانه
He is only half a man . U مردانگی ندارد (فاقد قدرت وشجاعت )
apteral U ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
tone deaf U فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
tone-deaf U فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
disbud U غنچههای درخت را چیدن فاقد غنچه کردن
He has no influence . He cuts no ice. He carries no weight U دیگر کلاهش پشم ندارد ( فاقد نفوذ است )
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness U خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن
zooflagellate U اغازیان شبه گیاه فاقد خاصیت جذب نور
c a U هواپیمای سی 5 ا
floatplane U هواپیمای اب
jet airplane U هواپیمای جت
attack plane U هواپیمای تک
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
open jet tunnel U تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
virtual temperature U دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
triphibian U هواپیمای دریایی
quadruplane U هواپیمای چهارباله
reconnaissance flight U هواپیمای اکتشافی
sailplane U هواپیمای بی موتور
assault aircraft U هواپیمای هجومی
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
battle plane U هواپیمای جنگی
large aircraft U هواپیمای بزرگ
monoplane U هواپیمای یک باله
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
passenger plane U هواپیمای مسافربری
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
jetliner U هواپیمای مسافربری
airliner U هواپیمای مسافربری
cargo transport U هواپیمای ترابری
trimotor U هواپیمای سه موتوره
triphibious U هواپیمای دریایی
triplane U هواپیمای سه باله
hydro aeroplane U هواپیمای دریایی
flying boat U هواپیمای ابی
floatplane U هواپیمای دریایی
Airbus U هواپیمای ارباس
cargo master U هواپیمای کارگوماستر
Canberra U هواپیمای تاکتیکی ب- 75
hydroplane U هواپیمای دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com