English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intruder U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruders U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sky hawk U نوعی هواپیمای یک موتوره جت دریایی
tiger U نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی
tigers U نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی
vigilante U نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
vigilantes U نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
trimotor U هواپیمای سه موتوره
orion U نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
delta dart U هواپیمای یک موتوره دلتادارت
demon U هواپیمای یک موتوره سوپرسونیک جنگنده
demons U هواپیمای یک موتوره سوپرسونیک جنگنده
super sabre U نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
delta dagger U هواپیمای رهگیر تک موتوره دلتا دیگر
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
superfortress U نوعی هواپیمای تانکر سوخت 6 موتوره هوایی
crusader U نوعی هواپیمای جنگنده یک موتوره و یکنفره جنگجوی صلیبی
crusaders U نوعی هواپیمای جنگنده یک موتوره و یکنفره جنگجوی صلیبی
voodoo U نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
stratojet U نوعی هواپیمای بمب افکن قاره پیمای 6 موتوره
starlifter U نوعی هواپیمای حمل و نقل چهار موتوره جت بزرگ
jet star U نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
stratotanker U نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی
thunder chief U نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
providers U نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
provider U نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
sea room U شعاع مانور دریایی
sea room U شعاع عمل دریایی ازاد
very long U شعاع عمل زیاد
long distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
long-distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
hydroplaning U هواپیمای دریایی
triphibious U هواپیمای دریایی
seaplanes U هواپیمای دریایی
floatplane U هواپیمای دریایی
seaplane U هواپیمای دریایی
hydroplanes U هواپیمای دریایی
hydroplaned U هواپیمای دریایی
hydroplane U هواپیمای دریایی
triphibian U هواپیمای دریایی
hydro aeroplane U هواپیمای دریایی
hull U بدنه یک هواپیمای دریایی
hulls U بدنه یک هواپیمای دریایی
ogive U شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
reserve buoyancy U جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
feet wet U من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
moustaches U سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
actinoid U دارای شعاع مانند شعاع
turbojet U توربوجت
turbojet U موتور توربوجت
turboramjet U ترکیبی از توربوجت و رم جت
spring tide U جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
towing U به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
droned U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
dive bomber U هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
auto cat U هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
turbofan U موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
wrap round engine U موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
fighters U هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighter U هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
flying crane U هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
downstream radius of crest U شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
fury U نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
beams U شعاع
beam U شعاع
rayless U بی شعاع
ray U شعاع
radius U شعاع
radius of curvature U شعاع خم
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
short swing U پیچهای با شعاع کم
atomic radius U شعاع اتم
triradiate U دارای سه شعاع
an incident ray U شعاع ساقط
average radius U شعاع میانگاه
light ray U شعاع نور
average radius U شعاع میانه
atomic radius U شعاع اتمی
stellate U شعاع دار
semidiameter U شعاع دایره
image ray U شعاع تصویر
nuclear radius U شعاع هسته
covalent radius U شعاع کووالانسی
corner radius U شعاع کنج
short-range U با شعاع عمل کم
short range U با شعاع عمل کم
radial of a well U شعاع یک چاه
radially U شعاع وار
radiometer U شعاع سنج
radius gage U شابلون شعاع
radius of a well U شعاع یک چاه
effective radius U شعاع موثر
electron beam U شعاع الکترون
mean radius U شعاع میانه
radiating U شعاع افکندن
radiates U شعاع افکندن
radiated U شعاع افکندن
radiate U شعاع افکندن
ionic radius U شعاع یونی
ionic ray U شعاع یونی
radius of gyration U شعاع چرخش
light beam U شعاع نور
gyoradius U شعاع چرخش
main beam U شعاع اصلی
radius of action U شعاع عمل
radius of action U شعاع اثر
bohr radius U شعاع بور
casualty radius U شعاع تلفات
within a radius of .kilometre U تا شعاع 6 کیلومتر
radius U شعاع دایره
hydraulic radius U شعاع هیدرولیک
schwarzschild radius U شعاع شوارتزشیلد
radius U شعاع عملیات
radius vector U شعاع حامل
radius of intrados U شعاع درونسو
radius of giration U شعاع چرخش
radius of giration U شعاع ژیراسیون
radius of extrados U شعاع برونسو
radius of influence U شعاع تاثیر
radius of curvature U شعاع خمیدگی
radius of curvature U شعاع انحناء
radius of curvatupe U شعاع انحناء
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
casualty radius U شعاع تولید تلفات
intermediate range U با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
damage radius U شعاع منطقه خسارت
pencilled U پرتوی شعاع دار
destruction radius U شعاع تخریب مین
double beam U شعاع مضاعف نور
searchlight sonar U سونار شعاع باریک
effective radius of a well U شعاع موثر چاه
medium range U با شعاع عمل متوسط
radius of convergence U شعاع همگرایی [ریاضی]
light beam recorder U ثبات شعاع نور
radiant U شعاع گستر درخشان
light ray bending U انحراف شعاع نور
damage radius U شعاع خطر مین
very short U شعاع عمل خیلی کم
van der waals radius U شعاع وان در والس
wood ray U شعاع اوندی چوبی
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
pencil beam U شعاع نور بسیار باریک
cruising range U شعاع عمل هواپیما یا کشتی
visibility range U شعاع عمل دیدبانی یا دید
pi U نسبت پیرامون به شعاع دایره
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
spherical coordinate system [with constant radius] U دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
isodose U دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
angle of incidence U زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com