English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adherence to party U هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
adherence U هواخواهی تبعیت
deraign U هواخواهی کردن از
devotion U صمیمیت هواخواهی
partisanship U هواخواهی حمایت
enthusiasm U هواخواهی با حرارت شوروذوق
enthusiasms U هواخواهی با حرارت شوروذوق
philhellenism U هواخواهی از یونانیان یااستقلال کشور ایشان
sectarian U حزبی
proselytism U تبلیغ حزبی
plateform U اعلامیه حزبی
party spirit U طرفداری حزبی
party spirit U تعصب حزبی
nonparty U غیر حزبی
barred a U طاق حزبی
caucus U انجمن حزبی
watchwords U شعار حزبی
watchword U شعار حزبی
winging U دسته حزبی
partisanship U روح حزبی
caucuses U انجمن حزبی
watchworld U شعار حزبی
wing U دسته حزبی
partisanship U حزبی بودن
to join a party U عضو حزبی شدن
ticket U صورت نامزدهای حزبی
to toe the line U برنامه حزبی را پذیرفتن
party politics U سیاست بازیهای حزبی
tickets U صورت نامزدهای حزبی
factionalism U اعتقاد به سیستم حزبی
secession U تجزیه طلبی انشعاب حزبی
pluralist U وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
pluralists U وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
conventions U باره مسائل حزبی ناحیهای
convention U باره مسائل حزبی ناحیهای
lunatic fringe U افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
main motion [at a party conference etc.] U دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
conjunction U پیوستگی
affiliations U پیوستگی
conjunctions U پیوستگی
interconnection U به هم پیوستگی
incontinuity U نا پیوستگی
incessancy U پیوستگی
conjugation U پیوستگی
concrescence U پیوستگی
concomitance U پیوستگی
cohesiveness U به هم پیوستگی
coalescence U به هم پیوستگی
joinder U پیوستگی
steadiness U پیوستگی
steadviness U پیوستگی
symphysis U پیوستگی
affiliation U پیوستگی
union U پیوستگی
unity U پیوستگی
unions U پیوستگی
consolidation U به هم پیوستگی
associations U پیوستگی
alliance U پیوستگی
alliances U پیوستگی
coalitions U پیوستگی
coalition U پیوستگی
association U پیوستگی
attachment U پیوستگی
affinities U پیوستگی
affinity U پیوستگی
cohesion U به هم پیوستگی
cohesion U پیوستگی
continuity U پیوستگی
coherence U به هم پیوستگی
write U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
writes U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
interosculation U بهم پیوستگی
magnetic linkage U پیوستگی مغناطیسی
contiguous U پیوستگی دوام
juncture U پیوستگی مفصل
incorporation U پیوستگی تلفیق
accretion U بهم پیوستگی
zygosis U ترکیب پیوستگی
syndesis U بهم پیوستگی
continuity equation U معادله پیوستگی
inosculation U بهم پیوستگی
linkages U به هم پیوستگی پیوندی
bond stress U تنش پیوستگی
connection U پیوستگی اتصال
linkage U به هم پیوستگی پیوندی
linkage U بهم پیوستگی
bond U پیوستگی ضمانت
coneatenation U بهم پیوستگی
connexions U پیوستگی اتصال
continuity theory U نظریه پیوستگی
connecting branch U اتصال یا پیوستگی
continuity equation U رابط پیوستگی
continuity of flow U پیوستگی جریان
linkages U بهم پیوستگی
continuous time U با پیوستگی زمانی
solidarity U بهم پیوستگی [اتحاد]
continuity of a function U پیوستگی تابعی [ریاضی]
electron attachment U پیوستگی یا وابستگی الکترون
clanship U پیوستگی بخانواده خود
adhesion U کشش سطحی پیوستگی
discontinuity U عدم پیوستگی انفصال
discontinuities U عدم پیوستگی انفصال
fellow traveler U کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
solidarity U بهم پیوستگی مسئولیت مشترک
syndactylism U پیوستگی واتصال پنجه ها بیکدیگر
reunion U بهم پیوستگی تجدید دیدار
placentation U پیوستگی جفت جنین بدیوارزهدان
reunions U بهم پیوستگی تجدید دیدار
fusionist U هواخواه اصول پیوستگی وسازش در سیاست
adhesion U اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
clannish U دارای تعصب قبیلهای پیوستگی ایلی
juncture U بحران موقعیت ویژه بهم پیوستگی اتصال
integration U یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
continuity light U وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
pluralist U معتقد به تعدد تعدد حزبی
pluralists U معتقد به تعدد تعدد حزبی
pretensioning U پیش تنیدگی ناشی از پیوستگی بتن با میل- گردهائی که قبل از بتن ریزی تحت کشش قرار نگرفته اند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com