English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
We started when the wind stopped . U هنگامی که باد ایستادحرکت کردیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
we have done our work U را کردیم
much little U هنگامی که درجه کمتری مقصود باشد
distress gun U شلیک توپ هنگامی که کشتی درخطراست
we lost sight of him U از نظر ما ناپدید شد او را گم کردیم
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We were caught in the rain ( rainstorm) . U وسط باران گیر کردیم
We lost our way in the dark. U راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
Supposing she comes, then what ? U حالافرض کردیم آمد بعد چه؟
we squared for our meal U حساب خوراکمان را تصفیه کردیم
we made a night of it U چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
we oened at page 0 U صفحه 01 کتاب را باز کردیم
overshot jaw U ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
We painted the town red . U تمام شهر را گشتیم ( تماشا کردیم )
We mark out the tennis court. U زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
We did the zoo to our hearts content. U گردش سیری درباغ وحش کردیم
We had a nice long walk today. U امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
We talked until midnight. and then separated. U تانیمه شب صحبت کردیم وبعد از هم جداشدیم
we missed our mark U تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
We should not have lost sight of the fact that ... U ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
we sang them home U ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
We went swimming in the moonlight (by moonlight ) . U درزیر نور ماه ( مهتاب ) شنا کردیم
We cloced in on the enemy . U حلقه محاصره خودمان را روی دشمن تنگ تر کردیم
Creches U [جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
hot valve clearance U فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
shed U دهنه [فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
The darkest hour is that before the down. <proverb> U تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
moment of truth U هنگامی که گاو باز برای کشتن با گاو رو به رو میشود
moments of truth U هنگامی که گاو باز برای کشتن با گاو رو به رو میشود
overrun U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
we had a narrow majority U بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
what a night we made of it U چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
nep U پرز [تل] [گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com