Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
critical isotherm
U
هم دمای بحرانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
critical isotherm
U
منحنی هم دمای بحرانی
critical temperature
U
دمای بحرانی
curie point
U
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
Other Matches
celsius temperature scale
U
مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
critical coupling
U
کوپلاژ بحرانی پیوست بحرانی
centigrade temperature scale
U
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
neel temperature
U
دمای نل
total temperature
U
دمای کل
transition temperature
U
دمای فراگذری
kelvin temperature
U
دمای کلوین
boyle's temperature
U
دمای بویل
barrel temperature
U
دمای پاتیل
transition temperature
U
دمای تبدیل
annealing temperature
U
دمای تابکاری
annealing point
U
دمای تابکاری
brightness temperature
U
دمای درخشایی
brittle temperature
U
دمای شکنندگی
brittleness temperature
U
دمای شکنندگی
room temperature
U
دمای اتاق
reduced temprature
U
دمای کاهیده
specific heat
U
دمای ویژه
optimum temperature
U
دمای بهینه
operating temperature
U
دمای عملیاتی
mixture temperature
U
دمای اختلاط
transition temperature
U
دمای تحول
aniline point
U
دمای انیلینی
curie temperature
U
دمای کوری
effective temperature
U
دمای موثر
equiviscous temperature
U
دمای همدوسندگی
cryogenic temperature
U
دمای سرمازایی
maximum temperature
U
دمای ماکزیمم
wet bulb temperature
U
دمای تر مخزن
high temperature
U
دمای بالا
internal temperature
U
دمای درونی
absolute temperature
U
دمای مطلق
white heat
U
دمای سفید
inversion temperature
U
دمای وارونگی
ambient temperature
U
دمای محیط
rankine temperature scale
U
مقیاس دمای رانکین
rankin temperature scale
U
مقیاس دمای رانکین
isothermal process
U
تحول در دمای ثابت
exhaust gas temperature
U
دمای گاز خروجی
dry bulb temperature
U
دمای خشک مخزن
glass transition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
geothermal gradient
U
شیب دمای زمین
heat deflection temperature
U
دمای انحراف گرمایی
geothermal gradient
U
گرادیان دمای زمین
rubbery transition temperature
U
دمای تبدیل لاستیکی
absolute scale
U
مقیاس دمای مطلق
blackbody temperature
U
دمای جسم سیاه
absolute boiling point
U
دمای جوش مطلق
thershold temperature
U
استانه دمای ذرات
thermodynamic temperature scale
U
مقیاس دمای ترمودینامیکی
approximate absolute temperature
U
دمای مطلق تقریبی
condensed mercurytemperature
U
دمای جیوه متراکم
t.g
U
دمای تبدیل شیشهای
gamma transition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
softening temperature
U
دمای نرم شدن
absolute temperature scale
U
مقیاس دمای مطلق
decretory
U
بحرانی
critical limit
U
حد بحرانی
marginal
U
بحرانی
critical
U
بحرانی
climacteric
U
بحرانی
acute
U
بحرانی
decretive
U
بحرانی
compressor inlet temperature
U
دمای گازهای ورودی کمپرسور
creep strength at elevated temperatures
U
مقاومت خزشی در دمای بالا
yield point at normal temperature
U
نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at elevated temperatures
U
نقطه تسلیم در دمای بالا
air hardening
U
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
ice point
U
دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
ambient
U
متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
razor edge
U
موقعیت بحرانی
exigent
U
فشاراور بحرانی
critical speed
U
سرعت بحرانی
critical resistance
U
مقاومت بحرانی
critical region
U
منطقه بحرانی
critical value
U
ارزش بحرانی
critical valve
U
مقدار بحرانی
critical velocity
U
سرعت بحرانی
critical point
U
نقطه بحرانی
Critical Regonalism
U
منطقه ی بحرانی
critical flow
U
جریان بحرانی
critical region
U
ناحیه بحرانی
critical assembly
U
ترتیب بحرانی
critical height
U
ارتفاع بحرانی
critical
U
حیاتی بحرانی
critical heat flux
U
شارحرارتی بحرانی
acritical
U
غیر بحرانی
cretical flow
U
جریان بحرانی
critical frequency
U
فرکانس بحرانی
critical depth
U
عمق بحرانی
critical density
U
چگالی بحرانی
critical activity
U
فعالیت بحرانی
critical altitude
U
ارتفاع بحرانی
critical amplification
U
تقویت بحرانی
critical damping
U
میرائی بحرانی
critical damping
U
خفیدگی بحرانی
critical angle
U
زاویه بحرانی
critical current
U
شدت بحرانی
critical coupling
U
تزویج بحرانی
critical area
U
ناحیه بحرانی
juncture
U
موقع بحرانی
critical height
U
بلندی بحرانی
critical pressure
U
فشار بحرانی
nicking
U
موقع بحرانی
nicked
U
موقع بحرانی
critical period
U
دوره بحرانی
critical point
U
نقطه بحرانی
nick
U
موقع بحرانی
critical pollution
U
الودگی بحرانی
nicks
U
موقع بحرانی
critical path
U
مسیر بحرانی
critical mass
U
جرم بحرانی
critical magnitude
U
اندازه بحرانی
critical backing pressure
U
فشار حد خلاء بحرانی
critical anode distance
U
فاصله بحرانی اندی
critical angle of attack
U
زاویه حمله بحرانی
critcal fore pressure
U
فشار حد خلاء بحرانی
critically
U
بطور بحرانی یا وخیم
cpm
U
روش مسیر بحرانی
thermal critical point
U
نقطه ی بحرانی حرارتی
critical wave legth
U
طول موج بحرانی
critical grid current
U
جریان بحرانی شبکه
critical grid current
U
شدت بحرانی شبکه
critical path method
U
روش مسیر بحرانی
critical path analysis
U
تحلیل مسیر بحرانی
flood stage
U
تراز بحرانی طغیان
critical degree of polymerization
U
درجه بحرانی بسپارش
critical infinte cylinder
U
قطر بحرانی استوانه
critical deformation
U
تغییر شکل بحرانی
critical date
U
مدت زمان بحرانی
critical resistance
U
مقدار مقاومت بحرانی
critical temperature
U
درجه حرارت بحرانی
critical closing speed
U
سرعت بحرانی پایین
critical concentration
U
میزان تمرکز بحرانی
critical molecular mass
U
جرم مولکولی بحرانی
critical grid voltage
U
ولتاژ بحرانی شبکه
bayonet thermocouple probe
U
قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
to recover from something
U
جبران کردن
[مثال از بحرانی]
epitasis
U
دوره بحرانی وشدت مرض
supercritical fluid chromatography
U
کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
critical heat flux ratio
U
نسبت شار حرارتی بحرانی
to recover from something
U
ترمیم شدن
[مثال از بحرانی]
critical grid bias
U
ولتاژ بایاس بحرانی شبکه
critical cooling rate
U
میزان سرد کنندگی بحرانی
cryogenic memory
U
رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
critical build up resistance
U
مقاومت بحرانی برای تحریک خودی
to recover from something
U
به حالت اول درآمدن
[مثال از بحرانی]
reference junction
U
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
s.f.c
U
chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
Every crisis should be viewed
[seen]
as an opportunity.
U
هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
burn in
U
فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
austempering
U
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
to turn the corner
<idiom>
U
بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی
[اصطلاح روزمره]
supercritical fluid chromatography/mass
U
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
icebox rivet
U
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
critical path analysis
U
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
s.f.c/m.s
U
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
wein law
U
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
constant temperature pressure
U
welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
decarburizing
U
گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
standard condition
U
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
ntp
U
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard temperature and pressure
U
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure
U
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
stp
U
شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
zero hour
U
لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com