English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
at someone's beck and call <idiom> U همیشه آماده پذیرایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accessible آماده پذیرایی
cast the first stone <idiom> U همیشه آماده جنگیدن است
on tap <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
evergreen U همیشه سبز همیشه بهار
evergreens U همیشه سبز همیشه بهار
everblooming U همیشه بهار همیشه شکوفا
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
hen and chickens U همیشه بهار همیشه بهار باغی
receptions U پذیرایی
entertainment U پذیرایی
reception U پذیرایی
entertainments U پذیرایی
parlour U اطاق پذیرایی
parlors U اطاق پذیرایی
lodges U پذیرایی کردن
reception rooms U اتاق پذیرایی
parlours U اطاق پذیرایی
levee U مجلس پذیرایی
palor U اطاق پذیرایی
parlor U اطاق پذیرایی
lodged U پذیرایی کردن
reception room U اتاق پذیرایی
lodge U پذیرایی کردن
receptor U پذیرایی کننده
receptors U پذیرایی کننده
entertained U پذیرایی کردن
entertains U پذیرایی کردن
drawing room U اطاق پذیرایی
drawing room U سالن پذیرایی
drawing rooms U اطاق پذیرایی
receive U پذیرایی کردن از
receives U پذیرایی کردن از
entertain U پذیرایی کردن
drawing rooms U سالن پذیرایی
open house U پذیرایی از مهمان
wait on (someone) hand and foot <idiom> U به هر نحوی پذیرایی کردن
entertainments U تفریحات پذیرایی کردن
to keep open house U ازهرکس پذیرایی کردن
roll out the red carpet <idiom> U حسابی پذیرایی کردن
entertainment U تفریحات پذیرایی کردن
red carpet U علامت پذیرایی مخصوص
amusement U فریب خوردگی پذیرایی
amusements U فریب خوردگی پذیرایی
accessibility U امادگی برای پذیرایی
to serve oneself U از خود پذیرایی کردن
at home U پذیرایی در ساعت معین
presence chamber U اطاق بار یا پذیرایی
parlormaid U کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
do the honors <idiom> U مثل یک مهماندا پذیرایی کردن
welcoming U خوشامد گفتن پذیرایی کردن
reception U قدرت پذیرش پذیرایی کردن
receptions U قدرت پذیرش پذیرایی کردن
hospitalization U پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
one's d. U روز پذیرایی شخص درهفته
welcomes U خوشامد گفتن پذیرایی کردن
valhalla U سالن پذیرایی خدای اودین
welcome U خوشامد گفتن پذیرایی کردن
welcomed U خوشامد گفتن پذیرایی کردن
board and lodging U خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
ayŠaye U همیشه
everywhen U همیشه
alway U همیشه
at any time <adv.> U همیشه
at all times U همیشه
incessantly U همیشه
year in year out U همیشه
sempre U همیشه
eer U همیشه
frequenter U همیشه رو
for evermore U همیشه
ay U همیشه
for ever and aday U همیشه
evermore U همیشه
at all hours <adv.> U همیشه
always U همیشه
any time <adv.> U همیشه
anytime <adv.> U همیشه
ever- U همیشه
ever U همیشه
immortality U برای همیشه
immortally U تا جاودان همیشه
insenescible U همیشه جوان
infinite time U برای همیشه
eternality U برای همیشه
love lies bleeding U گل همیشه بهار
eternity U برای همیشه
adinfinitum U برای همیشه
tipple U همیشه نوشیدن
amaranth U همیشه بهار
as ever U مانند همیشه
aeon U برای همیشه
as usual U مانند همیشه
forever U برای همیشه
for good U برای همیشه
ay U برای همیشه
dead load U همیشه بار
foreverness U برای همیشه
calendula U گل همیشه بهار
tippled U همیشه نوشیدن
tipples U همیشه نوشیدن
tippling U همیشه نوشیدن
on tap <adj.> U همیشه در دسترس
ad infinitum U برای همیشه
permafrost U همیشه یخبسته
evermore U برای همیشه
stills U راکد همیشه
stillest U راکد همیشه
stiller U راکد همیشه
forever and a day <idiom> U برای همیشه
marigold U گل همیشه بهار
once and for all <idiom> U برای همیشه
marigolds U گل همیشه بهار
perpetuity U برای همیشه
still U راکد همیشه
forever U برای همیشه
sempiternity U برای همیشه
resident U که همیشه درکامپیوتراست
sinedie U برای همیشه
residents U که همیشه درکامپیوتراست
evergreen trees U درختان همیشه سبز
for keeps <idiom> U تا ابد ،برای همیشه
positive definite matrix U ماتریس همیشه مثبت
for good <idiom> U برای همیشه ،پایدار
i have got him on my brain U همیشه به اوفکر میکنم
i always photograph badly U عکس من همیشه بد در می اید
I always stick to my word. U من همیشه سر حرفم می ایستم
chucker U پرتابگر همیشه خطازن
japanese andromeda U بوته همیشه سبزاسیایی
perennially U بطور ماندگاریا دائمی همیشه
The shell does not always contain a pearl. <proverb> U همیشه در صدف گوهر نباشد .
go steady <idiom> U همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
I always fulfil my promises . U من همیشه به قولم عمل می کنم
to get straight A's U همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
as ... as ever <adv.> U آنطور ... مثل همیشه [سابق]
He always gives in to his wife. U همیشه تسلیم زنش است
jitterbug U آدم همیشه نگران و دلواپس
nervous Nelly U آدم همیشه نگران و دلواپس
non scrollable U که همیشه نمایش داده میشود.
to pledge one's troth U قول همیشه وفادار را دادن
never to be at a loss for an answer U همیشه حاضر جواب بودن
she always had her way U همیشه موافق میل اوعمل می شد
Sara always wanted a puppy. U سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
panicky person U آدم همیشه نگران و دلواپس
exceptional U متفاوت ونه مثل همیشه
abjures U برای همیشه ترک گفتن
abjure U برای همیشه ترک گفتن
temporarily U برای زمان مشخص یا نه همیشه
abjuring U برای همیشه ترک گفتن
abjured U برای همیشه ترک گفتن
eager beaver <idiom> U شخص همیشه داوطلب کار اضافه
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
She is always making trouble for her friends. U همیشه برای دوستانش درد سر بوده
I am always ready to help my friends. U همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
in a rut <idiom> U همیشه کار مشابه انجام دادن
He has always lived there. U او همیشه آنجا زندگی کرده است.
A bad workman always blames his tools. <proverb> U کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
couch potato U کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
dates U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
It is yours for keeps . U این برای همیشه پیش خودت باشد
date U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
A constant guest is never welcome . <proverb> U به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
at one's fingertips <idiom> U آماده
able آماده
solids U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
to always find something to gripe about U همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
permanently U انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
man a bout town U ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
solid U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
He is trying to prove himself all the time. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
up to <idiom> U آماده شیطنت
take up arms <idiom> U آماده جنگیدن
up in arms <idiom> U آماده حمله
in arms <idiom> U آماده جنگیدن
handshaking U آماده دریافت
accommodate آماده کردن
give-and-take U آماده به توافق
make provisions U آماده کردن
make preparations U آماده کردن
make arrangements U آماده کردن
get ready <idiom> U آماده شدن از
here goes nothing <idiom> U آماده شروع
in the pipeline [Colloquial] U در آماده سازی
set out <idiom> U آماده سفرشدن
douglas fir U یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
up for grabs <idiom> U آماده رقابت شدن
psyched up <idiom> U آماده انجام کار
preparations U آماده کردن چیزی
to stand ready for [+ noun] U آماده بودن برای
get set <idiom> U آماده شروع شدن
to prepare [for] U آماده شدن [به یا برای]
prone to do something آماده کردن برای
promise the moon <idiom> U آماده انجام کار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com