Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
There is an outcry against these regulations.
U
همه از این مقررات فریادشان بلند است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
clackvalve
U
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touting
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
U
نوعی دامن بلند با کمر بلند
precepts
U
مقررات
regulation
U
مقررات
precept
U
مقررات
requirement
U
مقررات
disposition
U
مقررات
measure
U
مقررات
provisions
U
مقررات
arrangement
U
مقررات
arrangements
U
مقررات
regulations
U
مقررات
military doctorine
U
مقررات نظامی
control measures
U
مقررات کنترلی
holding
U
نقض مقررات
ordinances
U
مقررات محلی
operating instruction
U
مقررات کار
ordinance
U
مقررات محلی
laws of the game
U
مقررات مسابقه
disciplinary regulation
U
مقررات انضباطی
mounting instruction
U
مقررات نصب
trancscendent
U
ماورای مقررات
government regulation
U
مقررات دولتی
by rule
U
طبق مقررات
by law
U
طبق مقررات
army regulation
U
مقررات ارتشی
infraction
U
نقض مقررات
instruction for assembly
U
مقررات نصب
standard specification
U
مقررات استاندارد
The regulations in force .
U
مقررات جاری
instituting
U
اصل قانونی مقررات
tariff regulations
U
مقررات تعرفه بندی
ruled based deduction
U
استنباط بر مبنای مقررات
illegally
U
برخلاف قانون و مقررات
institute
U
اصل قانونی مقررات
instituted
U
اصل قانونی مقررات
institutes
U
اصل قانونی مقررات
To be observant of the regulations .
U
ملاحظه مقررات را کردن
officialism
U
رسمیت مقررات اداری
lodge-books
U
کتاب مقررات معماری
conditions
U
مقررات و شرایط اسبدوانی
illicit
U
نا مشروع مخالف مقررات
assembly instrudactions
U
مقررات یا دستورات نصب
sanctioned laws
U
قوانین یا مقررات مصوبه
manual
U
مقررات کتاب راهنما
red tape
U
مقررات دست و پاگیر
formally
U
مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
inland rules
U
مقررات حرکت در ابهای داخلی
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
discipline and adjustment board
U
هیئت تدوین مقررات انضباطی
poach
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
regulation
U
نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
road discipline
U
مقررات عبور و مرور روی جاده
regulatory signs
U
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
highway dispatch
U
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
where there is a valid reason
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
meter rule
U
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
where justified
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
in duly substantiated cases
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
poaches
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
prodify
U
تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
deviations
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviation
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
expedite rule
U
مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
unmilitary
U
بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
last chance rule
U
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
inspector
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspectors
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
U
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
curfews
U
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
curfew
U
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
marquis queensberry rules
U
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
table of precedence
U
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
systems
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
observer
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
customs of the services
U
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
fouled
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
arms control measures
U
مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
highfalutin
U
بلند
amplifier
U
بلند گو
tall
U
بلند
highs
U
بلند
forte
U
بلند
mouth filling
U
بلند
fortes
U
بلند
amplifiers
U
بلند گو
eminent
U
بلند
high (1 9 to 36)
U
بلند
pointer
U
خط کش بلند
pointers
U
خط کش بلند
eton collan
U
بلند
high grown
U
بلند قد
willowy
U
بلند
soaring
U
بلند
vociferous
U
بلند
legged
U
پا بلند
upland
U
بلند
lengthwise
U
بلند
uplands
U
بلند
high
U
بلند
loud speaker
U
بلند گو
highest
U
بلند
long
U
بلند
rumbustious
U
بلند
megaphone
U
بلند گو
talll
U
قد بلند
towering
U
بلند
tallest
U
قد بلند
tallest
U
بلند
taller
U
قد بلند
taller
U
بلند
tall
U
قد بلند
skyscrapers
U
بلند
skyscraper
U
بلند
longer
U
بلند
loftily
U
بلند
grandiose
U
بلند
loudspeaker
U
بلند گو
longest
U
بلند
longs
U
بلند
megaphones
U
بلند گو
longed
U
بلند
aloud
U
بلند
long-
U
بلند
loudly
U
بلند
talll
U
بلند
tosses
U
ضربه بلند
ambitions
U
بلند همتی
boisterous laughter
U
خنده بلند
blast furnace coke
U
کک کوره بلند
bigmouthed
U
صدا بلند
tossed
U
ضربه بلند
aquacade
U
فوارهء بلند
banquette
U
زمین بلند
levitating
U
بلند شدن
inextenso
U
کاملا بلند
promontories
U
دماغه بلند
surge
U
موج بلند
promontory
U
دماغه بلند
anchor at short stay
U
لنگر بلند
capote
U
شنل بلند
ambitions
U
بلند پروازی
elevate
U
بلند کردن
elevates
U
بلند کردن
coamings
U
لبه بلند
elevating
U
بلند کردن
clarion
U
شیپور بلند
levitate
U
بلند شدن
levitated
U
بلند شدن
levitates
U
بلند شدن
chivalric
U
بلند همت
lofty
U
بلند بزرگ
alto relievo
U
برجسته بلند
surged
U
موج بلند
surges
U
موج بلند
heists
U
بلند کردن
tore
U
علف بلند
lofty
U
بلند پایه
fortes
U
موسیقی بلند
ambition
U
بلند همتی
heaved
U
بلند کردن
ambition
U
بلند پروازی
heave
U
بلند کردن
elevated
U
بلند مرتبه
magnanimity
U
بلند همتی
tossing
U
ضربه بلند
hoisted
U
بلند کردن
rough
U
پست و بلند
roughest
U
پست و بلند
riser
U
بلند شونده
sonorous
U
قلنبه بلند
alp
U
قله بلند
hoist
U
بلند کردن
alp
U
کوه بلند
liberals
U
نظر بلند
toss
U
ضربه بلند
upland
U
زمین بلند
heist
U
بلند کردن
uplands
U
زمین بلند
hoists
U
بلند کردن
liberal
U
نظر بلند
gauntlets
U
دستکش بلند
gauntlet
U
دستکش بلند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com