English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 252 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synchronizer U همزمان گر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
volley U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys U پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
burst U پیام همزمان ساز رنگ
bursts U پیام همزمان ساز رنگ
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freed U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freeing U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
frees U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
arithmetic U عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
overlay U ابتدای متن که ذخیره شده است و همزمان با متن چاپ میشود
overlaying U ابتدای متن که ذخیره شده است و همزمان با متن چاپ میشود
overlays U ابتدای متن که ذخیره شده است و همزمان با متن چاپ میشود
concurrently U اجرای همزمان
concurrent U همرو همزمان
concurrent U همزمان
concurrent U اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
concurrent U نرم افزار سیستم عامل که به چندین برنامه یافعالیت اجازه اجرای همزمان میدهد
concurrent U تقریباگ همزمان
concurrence U تلاقی دو نیرو در یک خط عملیات نقطه تلاقی همزمان بودن
array U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
continuous U ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
simultaneous U باهم واقع شونده همزمان
simultaneous U همزمان
simultaneous U ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
simultaneous U دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
sequential U نوعی کامپیوتر که باید هر دستورکامل شود پیش از اینکه بعدی شروع شود وبنابراین نمیتواند پردازش همزمان را مدیریت کند
parallel U همزمان
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel U که همزمان ارسال شود
parallel U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel U که همزمان ارسال می شوند
parallel U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallel U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel U که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
paralleled U همزمان
paralleled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleled U که همزمان ارسال شود
paralleled U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleled U که همزمان ارسال می شوند
paralleled U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
paralleled U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
paralleled U که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
paralleling U همزمان
paralleling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleling U که همزمان ارسال شود
paralleling U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleling U که همزمان ارسال می شوند
paralleling U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
paralleling U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
paralleling U که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
parallelled U همزمان
parallelled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled U که همزمان ارسال شود
parallelled U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelled U که همزمان ارسال می شوند
parallelled U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelled U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallelled U که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
parallelling U همزمان
parallelling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling U که همزمان ارسال شود
parallelling U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelling U که همزمان ارسال می شوند
parallelling U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallelling U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallelling U که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
parallels U همزمان
parallels U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels U که همزمان ارسال شود
parallels U ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallels U که همزمان ارسال می شوند
parallels U داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
parallels U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallels U که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
immediate U عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
contemporaries U همزمان
contemporary U همزمان
duplex U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex U ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplexes U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes U ارسال داده در دو جهت همزمان
duplexes U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
tandem U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
tandems U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
alternate U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
Other Matches
processor U به صورت همزمان همزمان کار کند
simultaneously U همزمان
isochrone U همزمان
isochronous U همزمان
synchronous U همزمان
proportional U همزمان
coincidentally U همزمان
synchronic U همزمان
coincide U همزمان بودن
simultaneous extinction U خاموشی همزمان
synchronized sweep U روبش همزمان
synchronize U همزمان کردن
synchronising U همزمان کردن
simultaneity U همزمانی همزمان
syncheronous communications U مخابره همزمان
synchronization U همزمان سازی
synchrinized U همزمان بودن
synchronic U همگاه همزمان
selsyn U موتور همزمان
coincided U همزمان بودن
coincides U همزمان بودن
concurrent training U اموزش همزمان
concurrent reinforcement U تقویت همزمان
synchronizing U همزمان سازی
simultaneous processing U پردازش همزمان
concurrent processing U پردازش همزمان
concurrent operation U عملکرد همزمان
concurrent execution U اجرای همزمان
concentred reaction U واکنش همزمان
concentred exchange U تبادل همزمان
synchronizes U همزمان کردن
concurrent validity U اعتبار همزمان
coinciding U همزمان بودن
synchronised U همزمان کردن
synchronises U همزمان کردن
concurrent variation U تغییر همزمان
concentred elimination U حذف همزمان
synchronous device U دستگاه همزمان
synchronous admittance U گذرایی همزمان
synchronous reactance U راکتانس همزمان
synchronous operation U عملیات همزمان
synchronous network U شبکه همزمان
synchronous motor U موتور همزمان
synchronous machine U ماشین همزمان
synchronous communication U ارتباط همزمان
synchronous impedance U ناگذرایی همزمان
synchronous condenser U خازن همزمان
synchronous phase advance U خازن همزمان
synchronous generator U مولد همزمان
synchronous speed U سرعت همزمان
synchroscope U همزمان نما
synchronous vibrator U لرزه گر همزمان
synchronous transmission U مخابره همزمان
synchronous transmission U انتقال همزمان
synchronous telegraphy U تلگراف همزمان
synchronizing pulses U ضربههای همزمان سازی
compatability U قابلیت کار همزمان
horizontal synchronizing U همزمان ساز افقی
binary synchronous communication U ارتباطات همزمان دودویی
acoustic synchronizer U همزمان ساز صوتی
concurrent program execution U اجرای همزمان برنامه
volley fire U پرتاب همزمان گلوله ها با هم
two way simultaneous operation U عملکرد همزمان دو طرفه
held ball U گرفتن همزمان توپ
full duplex U پروتکل دوسوی همزمان
concurrent programming U برنامه نویسی همزمان
coincident penalty U پنالتی همزمان دو تیم
simultaneous input/output U ورودی و خروجی همزمان
simultaneous color television U تلویزیون رنگی همزمان
synchronizing torque U گشتاور پیچشی همزمان
synchronizing signal U پیام همزمان ساز
synchronizer U دستگاه همزمان کننده
synchronizing separator U جداکننده همزمان سازی
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
color sync signal U پیام همزمان ساز رنگ
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
bisync U synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
overlap processing U اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
synchronizing limiter U لامپ مراقب همزمان سازی
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
doubled U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
multiple foul U خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
petri nets U مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
operand U عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
doubled up U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
multitasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
sdlc U Control Link SynchronousData کنترل پیونددادهای همزمان
pseudostereo U ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
interleaving U به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
isochronal U همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
coresident U دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
multi programming U سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
macs U کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
alternated U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
mac U کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
alternates U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
multitasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
chord keying U عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
concurrent jurisdiction U رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
vectors U پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector U پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
interleaved U بخشی از دو برنامه که جداگانه اجرا می شوند به طوری که به نظر همزمان می آید
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
spools U Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
GOSIP U استاندارد دولت آمریکا برای اطمینان از کار همزمان کامپیوترها و سیستمهای ارتباطی
spool U Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
diplexer U وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
simultaneity U زمانی که CPU و بخشهای ورودی و خروجی کامپیوتر می توانند داده یا کاری را همزمان کنترل کنند
coming in speed U حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
coincidence element U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
coincidence circuit U مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند
transmissions U مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
transmission U مجموعه خط وط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان اجرا می کنند
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
real time U اجرای چندین کار بلا درنگ همزمان بدون کاهش سرعت اجرای فرایندی
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
desqview U نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
coincidence circuit U یک مدارالکترونیکی که تنهادرصورت دریافت سیگنال درهمه ورودیها بصورت همزمان یا بسیار نزدیک بهم دارای سیگنال خروجی خواهدبود
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
divided fire U زیر اتش گرفتن چند هدف به طور همزمان تیر پراکنده اتش پراکنده
collision detection U پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
CSMA CD U پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com