Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
synchronizing
U
همزمان سازی
synchronization
U
همزمان سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
synchronizing limiter
U
لامپ مراقب همزمان سازی
synchronizing pulses
U
ضربههای همزمان سازی
synchronizing separator
U
جداکننده همزمان سازی
Other Matches
processor
U
به صورت همزمان همزمان کار کند
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
parallels
U
همزمان
synchronic
U
همزمان
contemporaries
U
همزمان
contemporary
U
همزمان
parallelled
U
همزمان
paralleled
U
همزمان
synchronizer
U
همزمان گر
simultaneous
U
همزمان
parallel
U
همزمان
paralleling
U
همزمان
synchronous
U
همزمان
parallelling
U
همزمان
proportional
U
همزمان
concurrent
U
همزمان
simultaneously
U
همزمان
coincidentally
U
همزمان
isochronous
U
همزمان
isochrone
U
همزمان
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
synchronous vibrator
U
لرزه گر همزمان
synchronous device
U
دستگاه همزمان
synchronous transmission
U
مخابره همزمان
synchronous admittance
U
گذرایی همزمان
synchroscope
U
همزمان نما
synchronous phase advance
U
خازن همزمان
synchronous generator
U
مولد همزمان
concurrent
U
تقریباگ همزمان
concentred elimination
U
حذف همزمان
synchronized sweep
U
روبش همزمان
concurrent
U
همرو همزمان
synchronous transmission
U
انتقال همزمان
synchronous communication
U
ارتباط همزمان
synchronous telegraphy
U
تلگراف همزمان
synchronous impedance
U
ناگذرایی همزمان
synchronous machine
U
ماشین همزمان
concentred exchange
U
تبادل همزمان
concentred reaction
U
واکنش همزمان
concurrent execution
U
اجرای همزمان
synchronous condenser
U
خازن همزمان
synchronous network
U
شبکه همزمان
synchronous operation
U
عملیات همزمان
concurrent operation
U
عملکرد همزمان
concurrent processing
U
پردازش همزمان
simultaneous processing
U
پردازش همزمان
concurrent reinforcement
U
تقویت همزمان
concurrent training
U
اموزش همزمان
synchronous reactance
U
راکتانس همزمان
concurrent validity
U
اعتبار همزمان
concurrent variation
U
تغییر همزمان
synchronous speed
U
سرعت همزمان
concurrently
U
اجرای همزمان
synchronic
U
همگاه همزمان
synchronising
U
همزمان کردن
synchronize
U
همزمان کردن
synchronizes
U
همزمان کردن
simultaneous extinction
U
خاموشی همزمان
selsyn
U
موتور همزمان
simultaneity
U
همزمانی همزمان
synchronises
U
همزمان کردن
synchrinized
U
همزمان بودن
syncheronous communications
U
مخابره همزمان
coincide
U
همزمان بودن
coincided
U
همزمان بودن
synchronous motor
U
موتور همزمان
coincides
U
همزمان بودن
coinciding
U
همزمان بودن
synchronised
U
همزمان کردن
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
parallelling
U
که همزمان ارسال شود
paralleling
U
که همزمان ارسال می شوند
coincident penalty
U
پنالتی همزمان دو تیم
paralleling
U
که همزمان ارسال شود
full duplex
U
پروتکل دوسوی همزمان
two way simultaneous operation
U
عملکرد همزمان دو طرفه
synchronizing torque
U
گشتاور پیچشی همزمان
synchronizing signal
U
پیام همزمان ساز
paralleled
U
که همزمان ارسال می شوند
paralleled
U
که همزمان ارسال شود
volley fire
U
پرتاب همزمان گلوله ها با هم
held ball
U
گرفتن همزمان توپ
parallel
U
که همزمان ارسال می شوند
acoustic synchronizer
U
همزمان ساز صوتی
parallelling
U
که همزمان ارسال می شوند
synchronizer
U
دستگاه همزمان کننده
parallelled
U
که همزمان ارسال شود
simultaneous color television
U
تلویزیون رنگی همزمان
concurrent program execution
U
اجرای همزمان برنامه
concurrent programming
U
برنامه نویسی همزمان
simultaneous input/output
U
ورودی و خروجی همزمان
parallels
U
که همزمان ارسال می شوند
binary synchronous communication
U
ارتباطات همزمان دودویی
compatability
U
قابلیت کار همزمان
parallels
U
که همزمان ارسال شود
parallel
U
که همزمان ارسال شود
horizontal synchronizing
U
همزمان ساز افقی
parallelled
U
که همزمان ارسال می شوند
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
duplex
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplex
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
simultaneous
U
باهم واقع شونده همزمان
bisync
U
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
duplexes
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
overlap processing
U
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
mainframe computer
U
مانند تعداد عملوند همزمان
synchronised
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronizes
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
duplexes
U
ارسال داده در دو جهت همزمان
synchronize
U
همزمان شدن با هم مطابق کردن
burst
U
پیام همزمان ساز رنگ
bursts
U
پیام همزمان ساز رنگ
color sync signal
U
پیام همزمان ساز رنگ
double
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
synchronize
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronised
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
simultaneous
U
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
synchronizes
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
petri nets
U
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
multiple foul
U
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
doubled
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
operand
U
عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
immediate
U
عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
synchronises
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronising
U
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
tandem
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
doubled up
U
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
tandems
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
simultaneous
U
دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
multitasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
interleaving
U
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
paralleling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
paralleled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelled
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
pseudostereo
U
ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
simultaneous
U
ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
parallels
U
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
coresident
U
دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند
sdlc
U
Control Link SynchronousData کنترل پیونددادهای همزمان
isochronal
U
همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Glasgow School
U
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
parallel
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multi programming
U
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
coordination
U
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
paralleling
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
alternated
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternates
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
duplexes
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
parallelling
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
deal
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
parallels
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
mac
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
parallelled
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
deals
U
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
alternate
U
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
macs
U
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
arithmetic
U
عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
paralleled
U
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
duplex
U
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
chord keying
U
عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
concurrent jurisdiction
U
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
parallel
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
vectors
U
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
parallelled
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
packages
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
multitasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
paralleling
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
packaged
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
multi tasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
clocking
U
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
parallels
U
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
pack
U
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com