English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ponying U همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
sled U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
morning glory U اسب تندرو در تمرین ولی کنددر مسابقه
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
patches U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
patch U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
batting cage U حصار توری برای تمرین بیس بال
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
roadwork U تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
escorting U همراهی کردن
accompany U همراهی کردن
escorted U همراهی کردن
escort U همراهی کردن
to render a ssistance U همراهی کردن
squires U همراهی کردن
squire U همراهی کردن
go along U همراهی کردن
accompanied U همراهی کردن
accompanies U همراهی کردن
escorts U همراهی کردن
to go along U همراهی کردن
conpanion U همراهی کردن
to accompany U همراهی کردن
accomodate U همراهی کردن
dry sum U تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
favouring U همراهی یا طرفداری کردن با
favours U همراهی یا طرفداری کردن با
favored U همراهی یا طرفداری کردن با
favors U همراهی یا طرفداری کردن با
favour U همراهی یا طرفداری کردن با
escorts U همراهی یامحافظت کردن
escort U همراهی یامحافظت کردن
gain over U با خود همراهی کردن
escorted U همراهی یامحافظت کردن
to attend a funeral U باجنازه همراهی کردن
escorting U همراهی یامحافظت کردن
favoring U همراهی یا طرفداری کردن با
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
running U مناسب برای مسابقه دو
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
laughter U مسابقه اسان برای بردن
genoa U بادبان عریض برای مسابقه
befriended U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriending U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriends U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
befriend U دوستانه رفتار کردن همراهی کردن با
free handicap U مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
little brown jug U مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
guns U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
check point U نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
time fire U مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
gun U اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
photo finish U استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
companion U معاشرت کردن همراهی کردن
stocker U اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
bracket U رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
starting fee U مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
woodsheds U تمرین کردن
drilled U تمرین کردن
woodshed U تمرین کردن
staging U تمرین کردن
drills U تمرین کردن
drill U تمرین کردن
rehearsing U تمرین کردن
rehearses U تمرین کردن
rehearsed U تمرین کردن
rehearse U تمرین کردن
practice U تمرین کردن
work out <idiom> U تمرین کردن
run through <idiom> U ازاول تا آخر بدون توقف کردن تمرین کردن
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
practising U ممارست تمرین کردن
practise U ممارست تمرین کردن
drilling U تمرین نظامی کردن
practicing U ممارست تمرین کردن
exercise U ورزش تمرین کردن
exercised U ورزش تمرین کردن
rehearsals U تمرین کردن عملیات
rehearsal U تمرین کردن عملیات
limber U تمرین نرمش کردن
moom poolgi U تمرین کردن تکواندو
exercises U ورزش تمرین کردن
practice U ممارست تمرین کردن
practises U ممارست تمرین کردن
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
sponsoring U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
toe raise U تمرین ایستادن و بلند کردن بدن روی نوک پا
sponsors U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
sponsor U سرپرستی کردن اداره کننده تمرین کفیل خرج
match foursome U مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
wild cord U تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
send-off U همراهی
favored U همراهی
anent U همراهی
favours U همراهی
favoring U همراهی
favouring U همراهی
accompaniments U همراهی
companionship U همراهی
sodality U همراهی
concomitance U همراهی
send-offs U همراهی
accompaniment U همراهی
send off U همراهی
favors U همراهی
camaraderie U همراهی
favour U همراهی
favourer U همراهی کننده
accompanists U همراهی کننده
accompanist U همراهی کننده
accompanier U همراهی کننده
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
suffrage U کمک همراهی قبول
pall bearer U کسیکه در همراهی با جنازه
to vow assistance U قول همراهی دادن
to conduct [run] a campaign U مبارزه ای [مسابقه ای] را اجرا کردن
to run a race U در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to launch [start] a campaign U مبارزه ای [مسابقه ای] را آغاز کردن
please do me a service U خواهشمندم یک همراهی بامن بکنید
accompaniment ساز یا آواز همراهی کننده
accompaniments U ساز یا اواز همراهی کننده
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
accomodation U تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
speeding U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeds U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed U مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
accompanists U همراهی کننده با اواز یاسازی چون پیانو
accompanist همراهی کننده با آواز یا سازی چون پیانو
we sang them home U ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
supplemented U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplements U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplementing U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
outride U دربرابر طوفان ایستادگی کردن در مسابقه چیره شدن
supplement U اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
in tow <idiom> U برده شدن ازجایی به جای دیگر ،همراهی با کسی
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com