English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6369 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
geoisotherm U همدمای زمین
geotherm U همدمای زمین
isogeotherm U همدمای زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
ground U کف زمین
cinder tracks U زمین دو
real estate U زمین
acres U زمین
tellus U زمین
graze U زمین
acre U زمین
this earthly round U زمین
aerospace U جو زمین
grass roots U کف زمین
extra terrestrial U زمین
globe U زمین
earth U زمین
norland U زمین
earthing U زمین
earths U زمین
cinder track U زمین دو
ground U زمین
grazed U زمین
globes U زمین
land U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
floor U کف زمین
soil U زمین
floor U کف زمین
domains U زمین
field U زمین
land n U زمین
ground line U خط زمین
fielded U زمین
fields U زمین
terrain U زمین
ground surface U کف زمین
domain U زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
geodetically U زمین
grazes U زمین
ground U : زمین
soils U زمین
lackland U بی زمین
rooter U زمین کن
soiling U زمین
earth excavating U حفاری زمین
earth electrode U الکترد زمین
downfield U زمین حریف
earth socket پریز زمین
drill harrow U زمین صاف کن
earth's attraction U ربایش زمین
earth current U برق زمین
earth science U زمین شناسی
earth crust U پوسته زمین
earth terminal U ترمینال زمین
ground effect U اثر زمین
geotropism U زمین گرایی
geotaxis U زمین گرایی
geostrategy U زمین شناسی
geosphere U زمین سپهر
geolatry U زمین پرستی
bogs U زمین باطلاقی
geoid U زمین دیسه
glebe U زمین وقف
glebe U زمین خاک
ground detector U اشکارساز زمین
ground detector U تستر زمین
ground cushion U بالشتک زمین
ground conection U اتصال زمین
soccer field U زمین فوتبال
gridition U زمین فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
greenside U در مجاورت زمین
graben U فرو زمین
geodesy U زمین سنجی
earthwards U سوی زمین
earthward U بطرف زمین
earthward U بسوی زمین
earthmoving U حرکت زمین
earthling U اهل زمین
earthing strap U تسمه زمین
earthing U اتصال زمین
earth's crust U پوسته زمین
earthwards U بطرف زمین
elevated ground U زمین بلند
emblements U محصول زمین
geochemistry U زمین شیمی
foreland U زمین جلوامده
flat ground U زمین مسطح
geoid U زمین وار
flat ground U زمین تخت
field of play U زمین بازی
feature line U خط عوارض زمین
key terrain U زمین مهم
emblements U حاصل زمین
earth's axis U محور زمین
difficult terrain U زمین دو عارضه
earthquake U زمین لرزه
landfall U ریزش زمین
field hockey U زمین هاکی
geological U زمین شناختی
geological U زمین شناسی
geology U زمین شناسی
ends U زمین حریف
ended U زمین حریف
landfalls U ریزش زمین
palsy U زمین گیری
fault U شکست زمین
surveyors U زمین پیما
surveyor U زمین پیما
landed U زمین دار
playgrounds U زمین بازی
playground U زمین بازی
boggy U زمین باطلاقی
grasses U زمین چمن
grass U زمین چمن
faults U شکست زمین
faulted U شکست زمین
end U زمین حریف
crusts U پوسته زمین
crust U پوسته زمین
upland U زمین بلند
basements U زیر زمین
basement U زیر زمین
terrain U زمین عملیات
terrain U نوع زمین
terrain U زمین ناحیه
terrain U عوارض زمین
landward U بسوی زمین
upland U زمین کوهستانی
uplands U زمین بلند
uplands U زمین کوهستانی
floors U محدوده زمین
floored U محدوده زمین
floor U محدوده زمین
paralysis U زمین گیری
speculation U زمین خواری
bog U زمین باطلاقی
lairds U صاحب زمین
laird U صاحب زمین
borderlands U زمین سرحدی
borderland U زمین سرحدی
terrestrial U زمین خاکی
demesne U تملک زمین
collective land U زمین مشاع
collctive land U زمین مشاع
cohesive soil U زمین چسبناک
circumnavigate U زمین رادورزدن
Recent search history Forum search
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com