English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 59 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
parallelism U همانندی تطابق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
likeness U همانندی
likelihoood U همانندی
self identity U همانندی
similarty U همانندی
commonalities U همانندی
commonality U همانندی
likenesses U همانندی
similarities U همانندی
similarity U همانندی
resemblance U همانندی همشکلی
appersonification U هذیان همانندی
appersonation U هذیان همانندی
homogeny U همانندی تشابه
homology U همانندی ساختی
nighness U همانندی خست
analogy U شباهت همانندی
analogies U شباهت همانندی
interosculation U همانندی باصفات مشترک
homogeny U همانندی درنتیجه داشتن یک اصل
respondency U تطابق
respondence U تطابق
match U تطابق
accommodation U تطابق
accommodations U تطابق
accordance U تطابق
correspoundence U تطابق
justification U تطابق
justifications U تطابق
coincidences U تطابق
coincidence U تطابق
matches U تطابق
vertical justification U تطابق عمودی
partial adjustment U تطابق جزئی
overlapped U تطابق کردن
accommodation coefficient U ضریب تطابق
overlap U تطابق کردن
accordion pleat تطابق چین
matches U تطبیق تطابق
incongrvent U عدم تطابق
match U تطبیق تطابق
full justification U تطابق کامل
double coincidence of wants U تطابق دوطرفه
overlaps U تطابق کردن
adaptive U دارای قوهء تطابق
tecanicality U تطابق بااصول فنی
incoherence U عدم تطابق ناسازگاری
accomodation U تدارک جا اثاثیه تطابق
idealization U تطبیق یا تطابق با تصور
incongruousness U عدم موافقت یا تطابق
accomodation U قدرت تطابق چشم
pantone matching system U سیستم تطابق پانتون
radar boresight U تطابق خط دید رادار
inventory reconciliation U تطابق موجودی با دارایی یکان
engel's law U قانون عدم تطابق درامد با مقدار هزینه
homology U همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
dioptometer U اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
frictional unemployment U اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
ballistic match U تطابق شرایط بالیستیکی خورند بالیستیکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com