Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lockage
U
هزینه عبور کشتی ازسد بالابر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lockage
U
عبور کشتی از دریچه سد میان بالابر
crane track
U
واگن بالابر مسیر عبور کفچه بالابر
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
faring
U
هزینه عبور
fares
U
هزینه عبور
fared
U
هزینه عبور
fare
U
هزینه عبور
lighterage
U
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
ship influence
U
تاثیر عبور کشتی
ship influence
U
عامل محرکه عبور کشتی
sea pass
U
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
hawse hole
U
سوراخ دماغه کشتی مخصوص عبور طناب
lighterage
U
هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
crane ladle
U
پاتیل بالابر کفچه بالابر
inbound traffic
U
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
transit bearing
U
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
surcharges
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
demurrage
U
هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
wading crossing
U
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
hoist
U
بالابر
bouyancy
U
بالابر
hoisted
U
بالابر
elevator
U
بالابر
elevators
U
بالابر
hoists
U
بالابر
conveyor
U
بالابر
lift
U
بالابر
hoist elevator
U
بالابر
lifter
U
بالابر
lifting jack
U
جک بالابر
lifted
U
بالابر
lifting
U
بالابر
lifts
U
بالابر
cranes
U
بالابر
craned
U
بالابر
crane
U
بالابر
craning
U
بالابر
lift shaft
U
محور بالابر
crane trolley
U
واگن بالابر
elevating screw
U
پیچ بالابر
motorcar jack
U
بالابر یا جک اتومبیل
jack screw
U
پیچ بالابر
lift well
U
چاه بالابر
hoisting cable
U
طناب بالابر
lifting platform
U
صفحه بالابر
payloader
U
تراکتور بالابر
liftruck
U
خودرو بالابر
hoisting rope
U
ریسمان بالابر
hoist winch
U
جراثقال بالابر
parabuckle
U
طناب بالابر
hoisting rope
U
طناب بالابر
hauling rop
U
طناب بالابر
elevator bucket
U
سطل بالابر
elevator casing
U
بدنه بالابر
elevator boot
U
منبع بالابر
elevating motor
U
موتور بالابر
hoisting chain
U
زنجیر بالابر
elevating chain
U
زنجیر بالابر
dogging crane
U
بالابر گازانبری
roller conveyor
U
غلطک بالابر
davit
U
قایق بالابر
dogging crane
U
بالابر انبری
crane installation
U
تاسیسات بالابر
conveyor bucket
U
سطل بالابر
conveyor trough
U
سنگاب بالابر
elevator rope
U
طناب بالابر
gantline
U
طناب بالابر
elevator belt
U
تسمه بالابر
fixed davit
U
قایق بالابر ثابت
continous conveyor
U
بالابر دائمی و ثابت
compound leverage floor jack
U
اهرم بالابر ترکیبی
elevation adjustment
تنظیم کننده بالابر
hoisting structure
U
چوب بست بالابر
radial davit
U
قایق بالابر چرخشی
quadrantal davit
U
قایق بالابر متحرک
gravity davit
U
قایق بالابر گرانشی
elevating gear
U
چرخ دندانه بالابر
hoisting gear
U
چرخ دنده بالابر
pull gear
U
چرخ دنده بالابر
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
compound leverage floor jack
U
اهرم بالابر قیچی شکل
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
levator
U
عضله بالابر ماهیچهای که عضو را بالامیبرد
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
traffic post
U
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
powder hoist
U
بالابر خرج توپهای ناو اسانسور خرج توپ
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
right of way
U
حق عبور
transit
U
عبور
transmissions
U
عبور
tolls
U
حق عبور
tolling
U
حق عبور
transmission
U
عبور
crossing
U
عبور
alpha canis majoris
U
عبور
rights of way
U
حق عبور
toll
U
حق عبور
cross-Channel
U
عبور
road haulage
U
حق عبور
transmittancy
U
عبور
passage
U
عبور
right of passage
U
حق عبور
fording
U
عبور از اب
passage
U
حق عبور
passages
U
عبور
passages
U
حق عبور
transmittal
U
عبور
passage of lines
U
عبور از خط
transmittance
U
عبور
passable
U
قابل عبور
tolling
U
عوارض عبور
transmittance
U
مقدار عبور
thoroughfare
U
راه عبور
thoroughfares
U
راه عبور
passes
U
اجازه عبور
passes
U
کلمه عبور
transmission grating
U
شبکه عبور
passes
U
گذر عبور
transmission factor
U
ضریب عبور
communication
U
عبور اطلاعات
fords
U
محل عبور
forded
U
محل عبور
passageway
U
محل عبور
wading crossing
U
عبور از پایاب
transit
U
عبور کردن
transoceanic
U
عبور از اقیانوس
transit
U
راه عبور
toll
U
عوارض عبور
tolls
U
عوارض عبور
traversable
U
قابل عبور
ford
U
محل عبور
passageways
U
محل عبور
transit traffic
U
عبور ترانزیتی
counter sign
U
اسم عبور
highway user tax
U
مالیات حق عبور
traversing
U
عبور کردن
traverses
U
عبور کردن
traversed
U
عبور کردن
traverse
U
عبور کردن
laissez passer
U
پروانه عبور
light passing
U
عبور نور
oil passage
U
عبور روغن
overfly
U
عبور کردن
girdle traverse
U
عبور کمربندی
fordless
U
غیرقابل عبور
fordable
U
قابل عبور
crossing area
U
منطقه عبور
conge
U
اجازه عبور
crossing the line
U
عبور از استوا
crossing the line
U
عبور از خط استوا
current passage
U
عبور جریان
deep fording
U
عبور از اب عمیق
electron transition
U
عبور الکترون
band pass
U
نوار عبور
fordability
U
قابلیت عبور
passavani
U
سند عبور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com