English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
packaging cost U هزینه بسته بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
packages U بسته بندی
covers U بسته بندی
coverings U بسته بندی
cover U بسته بندی
package U بسته بندی
packing U بسته بندی
packaging U بسته بندی
dunnage U بسته بندی
packaged U بسته بندی
put-up U بسته بندی کردن
wisps U بسته بقچه بندی
trade pack U بسته بندی تجاری
wisp U بسته بقچه بندی
straws U پوشال بسته بندی
packets U بسته بندی کردن
pack U بسته بندی کردن
wraps U بسته بندی کردن
put up U بسته بندی کردن
packs U بسته بندی کردن
export packing U بسته بندی صادراتی
straw U پوشال بسته بندی
wrap U بسته بندی کردن
pre packing U بسته بندی از قبل
stripping U بسته بندی کردن
package tour U مسافرت بسته بندی
package holiday U مسافرت بسته بندی
all-expense tour U مسافرت بسته بندی
parcel U بسته بندی کردن
packet U بسته بندی کردن
parcels U بسته بندی کردن
packed U بسته بندی شده
case numbers U شماره بسته بندی
packing list U صورت بسته بندی
packing list U فهرست بسته بندی
packing note U گواهی بسته بندی
packing density U تراکم بسته بندی
packing U بسته بندی کردن
palletized U بسته بندی شده
parceling U بسته بندی کردن
packing note U فهرست بسته بندی
packaged U قوطی بسته بندی کردن
locker paper U کاغذ بسته بندی اغذیه
bulk cargo U کالای بسته بندی نشده
break bulk cargo U محموله بسته بندی شده
contents note U فهرست محتوای بسته بندی
food packet U جیره بسته بندی شده
package U قوطی بسته بندی کردن
packinghouse U محل بسته بندی اجناس
packingplant U محل بسته بندی اجناس
shipping marks U علامتهای روی بسته بندی
packages U قوطی بسته بندی کردن
wrappers U بسته بندی کاغذ روپوش
impaction U بهم فشردگی بسته بندی
expendable packing U بسته بندی یکبار مصرف
wrapper U بسته بندی کاغذ روپوش
pre-packed ازقبل بسته بندی شده
docketing U لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketed U لیست محتوای بسته بندی برچسب
docket U لیست محتوای بسته بندی برچسب
loose issue U تدارکات خارج شده از بسته بندی
dockets U لیست محتوای بسته بندی برچسب
wrapper U لفاف بسته بندی جلد کتاب
wrappers U لفاف بسته بندی جلد کتاب
case marks U علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
packing list U صورت کالاهای بسته بندی شده
unpack U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
bulk stock U ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
unpacking U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacks U غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
corrugated cardboard U مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
tagboard U مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
kraft U کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
cases U جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
routinely U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routines U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine U برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
case U جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
unitized load U بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
packing U عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
crate U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crates U صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
unpacks U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpacking U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
unpack U حذف داده بسته بندی شده از محل ذخیره سازی و ارسال آن به محل قبلی
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
tare U وزن بسته بندی وزن وسیله حمل
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
stripped U علامت گذاری شده بسته بندی شده
bin storage U انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
dangerous goods by road agreement U موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
lighterage U هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
cost contract U قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale U کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications U طبقه بندی رده بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
disbursement U هزینه
outgoings U هزینه
cost U هزینه
tab U هزینه
tabs U هزینه
goings-on U هزینه ها
charges U هزینه
eight bit system U کم هزینه
charge U هزینه
total cost U هزینه کل
vouchers U هزینه
levy U هزینه
levies U هزینه
levied U هزینه
toll U هزینه
tolling U هزینه
tolls U هزینه
voucher U هزینه
expenditure U هزینه
levying U هزینه
battels U هزینه
light expense U هزینه کم
expense U هزینه
outlay U هزینه
outlays U هزینه
expenditures U هزینه ها
outgoing U هزینه
mise U هزینه
cost expenditure U هزینه
benefit cost analysis U هزینه
at the expence of U به هزینه
at someone expense U به هزینه
cost benefit ratio U هزینه
outgo U هزینه
overhead expenses U به هزینه
out goings U هزینه
overall cost U هزینه کل
average cost U هزینه متوسط
overcharge U هزینه اضافی
replacement cost U هزینه جایگزینی
average cost U میانگین هزینه
freight rate U هزینه حمل
recoupment U اقساط هزینه
minimum charge U حداقل هزینه
overcharged U اضافه هزینه
overcharged U هزینه اضافی
joint costs U هزینه مشترک
public cost U هزینه عمومی
per capita expenditure U هزینه سرانه
replacement cost U هزینه تعویض
overcharge U اضافه هزینه
historical costs U هزینه اولیه
research cost U هزینه تحقیق
job costing U ارزیابی هزینه ها
with costs U با هزینه دادرسی
wharfage U هزینه لنگراندازی
wharfage U هزینه باراندازی
explicit cost U هزینه اشکار
cost-effective U کارآمد هزینه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com