English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
can U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
cans U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
crossfiring U اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
capsulate U درمحفظه یاحفره قرار گرفته
premature ignition U احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
critical grid current U جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
blow tubes U لولههای دمنده
vapor trail U لولههای بخار
ducts U لولههای هوا
bronchial tubes U لولههای نایژ
fallopian tubes U لولههای رحم
voice tube U لولههای صدارسان
flying lines U لولههای متحرک
drop message U لولههای خبر
guide pipes U لولههای راهنما
malpighian tubes or vessels U لولههای ملپیگی
secondary sewers U لولههای فرعی فاضلاب
casing pipe U لولههای غیرمشبک چاه
each U هریک از
ilka U هریک
carburetor tickler U پاک کننده لولههای کاربراتور
stuffing tube U لولههای کانال کشی ناو
quick coupler U بست سریع در لولههای ابرسانی
either one U هریک ازدو
either U هریک ازدوتا
apiece U هرچیز هریک
whichsoever U هر کدام که هریک که
whichever U هر کدام که هریک که
pipe cutter U اسباب ویژه قطع لولههای فلزی
wreckage locator U دستگاه تشخیص محل ترکیدگی لولههای اب
utilidor U لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
wing threequarter U هریک از دو مدافع کنار زمین
barburetor heater U جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
stria U نوار باریک هریک از خطوط موازی
full rubber U حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
stick U هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
forewing U هریک از دوبال جلو حشرات چهار بال
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
lighted U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
to halve two timbers U دوتیر رادرهم جا انداختن بدانگونه که نیمی ازکلفتی هریک بریده شو
lightest U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
light U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
metaprotein U هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
nereid U هریک ازپنجاه حوری دریایی که دختران نروس بوده اند
gammadion U چلیپایی که برانتهای هریک ازچهارخطان ازطرف حرکت عقربه ساعت رس
rated power U هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
dimples U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimple U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
gas fitter U فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
abstracted U مجزا
apartfrom U مجزا از
discrete U مجزا
free-standing U مجزا
knock down U مجزا
single line U خط مجزا
spot footing U پی مجزا
several U مجزا
distinct U مجزا
ditinct U مجزا
distinguishing U مجزا
disjunct U مجزا
separable U مجزا
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
combustion U احتراق
ignition U احتراق
arson U احتراق
lighting U احتراق
firing U احتراق
explosion U احتراق
explosions U احتراق
burning U احتراق
oxidization U احتراق
deflagration U احتراق
inflammation U احتراق
seeting on fire U احتراق
Luddites U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
discrete particle U ذره مجزا
individual controls U کنترلهای مجزا
indiscrete U غیر مجزا
garrison house U پادگان مجزا
decollate U مجزا کردن
discrete packets U بستههای مجزا
disassemble U مجزا کردن
discrete source U چشمههای مجزا
discrete values U مقادیر مجزا
abstractedly U بطور مجزا
detached U ستون مجزا
separate sewer U شبکه مجزا
separate loading U مهمات مجزا
isolate U مجزا کردن
isolates U مجزا کردن
isolating U مجزا کردن
apart U مجزا غیرهمفکر
unit assembly U یک قطعه مجزا
single line U ردیف مجزا
abstract U مجزا کردن
abstracting U مجزا کردن
abstracts U مجزا کردن
lone U مجزا ومنفرد
separate U مجزا کردن
separates U مجزا کردن
separated U مجزا کردن
step U واحد مجزا
seclude U مجزا کردن
semidetached U نیمه مجزا
isles U مجزا کردن
isle U مجزا کردن
stepping U واحد مجزا
separate ammunition U مهمات مجزا
separate loading U مجزا پرشونده
knock down U مجزا کردن
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
two spark ignition U احتراق دو جرقهای
external combustion U احتراق خارجی
triple ignition U احتراق سه برقی
surface burning U احتراق سطحی
ignition condition U حالت احتراق
single ignition U احتراق تک برقی
inexplosive U غیرقابل احتراق
firing accessories U لوازم احتراق
internal combustion U احتراق داخلی
magneto ignition U احتراق با مگنت
flash point U نقطه احتراق
ignition by contact U احتراق تماسی
pre ignition U زود احتراق
premature ignition U احتراق زودرس
flame out U قطع احتراق
firing position U موقعیت احتراق
firing order U ترتیب احتراق
ignition switch U کلید احتراق
heat of combustion U گرمای احتراق
ignition charge U خرج احتراق
ignition choke U پیچک احتراق
ignition circuit U مدار احتراق
ignition control U کنترل احتراق
ignition current U جریان احتراق
ignition device U وسیله احتراق
ignition lag U تاخیر احتراق
ignition pulse U پالس احتراق
ignition pulse U ضربه احتراق
ignition voltage U ولتاژ احتراق
ignition pulse U ایمپولز احتراق
ignition cable U کابل احتراق
ignition by incandescence U احتراق التهابی
igniting spark U جرقه احتراق
heat value U گرمای احتراق
heating value U گرمای احتراق
hot bulb ignition U احتراق سرسرخ
ignitability U قابلیت احتراق
ignitable U قابل احتراق
igniter switch U سوئیچ احتراق
igniter switch U کلید احتراق
ignitibility U قابلیت احتراق
igniting agent U عامل احتراق
igniting point U نقطه احتراق
ignition spark U جرقه احتراق
ignitible U قابل احتراق
base ignition U احتراق تحتانی
sulphur U اصل احتراق
burning brand U نوع احتراق
combustibility U قابلت احتراق
combustiblity U قابلیت احتراق
combustor U محفظه احتراق
combustion area U محفظه احتراق
ignition U اشتعال احتراق
combustion efficiency U بازده احتراق
combustion efficiency U راندمان احتراق
advanced ignition U اوانس احتراق
combustible U احتراق پذیر
combustion chamber U محفظه احتراق
misfiring U احتراق ناقص
combustion U اشتعال احتراق
duplex ignition U احتراق دوگانه
dual ignition U احتراق دو برقی
combustible U قابل احتراق
timing U زمان احتراق
sulfur U اصل احتراق
individual units U یکانهای منفرد یا مجزا
individ U بطور مجزا شخصا
insulating U با عایق مجزا کردن
facility U ساختمان بزرگ مجزا
isolated double bond U پیوند دوگانه مجزا
insulates U با عایق مجزا کردن
insulate U با عایق مجزا کردن
free standing columns U ستونهای مستقل یا مجزا
discretely U بطور مطلق یا مجزا
canalization U به صورت مجزا دراوردن
ignition temperature U درجه حرارت احتراق
ignition system U سیستم احتراق موتور
ignition voltage U فشار الکتریکی احتراق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com