English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prop forward U هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
linemate U مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
gum of wild almond U ازدو
either one U هریک ازدو
either one U هیچ یک ازدو
seidlitz powder U سدلیس :کارکن ملینی که ازدو گرد درست میشود
either pron U هرکدام
apiece U هرکدام
limbs U هرکدام از طرفین کمان
limb U هرکدام از طرفین کمان
face off spot U هرکدام از 9 نقطه مخصوص رویارویی
paragraph three U هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
lock forward U هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
face off circle U هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
anchors U هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchor U هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchoring U هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
phonotypy U چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
to interlock levers U اهرم هارابهم پیوستن بدانسان که هرکدام راتکان دهندهمه باهم تکان می خورد
hazarding U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazards U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazard U امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
check-points U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoints U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
checkpoint U علامتی در نزدیکی خط اغاز هرکدام از نقاط معین توقف در نوعی مسابقه دوصحرانوردی به کمک نقشه وقطبنما
raider U مهاجم
raiders U مهاجم
postman U مهاجم
postmen U مهاجم
close attack U سه مهاجم
aggressor U مهاجم
aggressors U مهاجم
offensive <adj.> U مهاجم
offensives U مهاجم
invaders U مهاجم
strikers U مهاجم
infestant U مهاجم
forward U مهاجم
forwarded U مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> U مهاجم
frontcourt man U مهاجم
attacker U مهاجم
attackers U مهاجم
invader U مهاجم
striker U مهاجم
aggressive U حمله ور مهاجم
third home U بازیگر مهاجم
aggressive U مهاجم پرپشتکار
trailers U پشتیبان مهاجم
trailer U پشتیبان مهاجم
dedger U مهاجم گریزنده
unmarked U مهاجم مهارنشده
flanker U مهاجم جناح
dodger U مهاجم گریزنده
dodgers U مهاجم گریزنده
breaking pass U پاس به مهاجم
cough up U لو رفتن توپ مهاجم
invaders U مهاجم حمله کننده
invader U مهاجم حمله کننده
flanker U بازیگر مهاجم در جناح
illegal procedure U خطای تیم مهاجم
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
loose forward U مهاجم تک رو پشت خط تجمع
sacking U حمله به مهاجم پشت خط تجمع
cross buck U حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
horses U بازیگران قوی تیم مهاجم
weak safety U جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
direct free kick U مکث مهاجم برای فریفتن حریف
cutoff block U سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
have an angle U بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
inner U دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
false start U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
stop hit U ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
tight end U مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
submarine U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
pass cut U روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
false starts U حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
beat-up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat up U شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
submarines U مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
foot sweep U پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
submarines U خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarine U خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
loosest U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
power block U سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
necessary line U خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
looser U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
assaulted U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
assaults U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assault U در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. U آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
weaves U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
weave U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
quarterback draw U نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
hip throw U گرفتن کمر مهاجم و از جلوانداختن او از روی کمر
charging U خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
posts U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- U محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
batteries U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery U قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com