Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
flim flam
U
هرزه درایی گزاف گویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
footle
U
هرزه درایی
cackle
U
هرزه درایی
cackles
U
هرزه درایی
frivolity
U
هرزه درایی
palaver
U
هرزه درایی
cackled
U
هرزه درایی
cackling
U
هرزه درایی
jaw
U
هرزه درایی کردن
jaws
U
هرزه درایی کردن
prate
U
هرزه درایی کردن
rodomontade
U
گزاف گویی
rhodomontade
U
گزاف گویی
bounce
U
جست گزاف گویی
grandiloquence
U
گزاف گویی مبالغه
hyperbole
U
غلو گزاف گویی
bounced
U
جست گزاف گویی
bounces
U
جست گزاف گویی
extravaganzas
U
فانتزی گزاف گویی
extravaganza
U
فانتزی گزاف گویی
bounced
U
پریدن گزاف گویی کردن
bounces
U
پریدن گزاف گویی کردن
bounce
U
پریدن گزاف گویی کردن
magniloquence
U
قلمبه نویسی گزاف گویی
scatology
U
وسواس هرزه گویی وسواس نجاست
chiromancy
U
پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
telnet
U
پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
heavier
U
گزاف
heavies
U
گزاف
high flown
U
گزاف
heavy
U
گزاف
extortionate
U
گزاف
stupendous
U
گزاف
mouth filling
U
گزاف
heaviest
U
گزاف
rodomontade
U
گزاف
exorbitant
U
گزاف
costliest
U
گزاف
costly
U
گزاف
vainglory
U
گزاف
unconscionable
U
گزاف
extortionary
U
گزاف
extravagant
U
گزاف
talll
U
گزاف
bombastic
U
گزاف
fustain
U
گزاف
costlier
U
گزاف
immense
U
گزاف
exaggeratory
U
گزاف گو
fustian
U
سخن گزاف
grandiloquent
U
گزاف گوی
fancy price
U
بهای گزاف
mickey
U
لاف و گزاف
to talk tall
U
گزاف گفتن
tack tall
U
گزاف گفتن
highs
U
وافر گران گزاف
high
U
وافر گران گزاف
highest
U
وافر گران گزاف
steepest
U
گزاف فرو کردن
steep
U
گزاف فرو کردن
rack rent
U
اجازه گزاف بستن بر
bluser out
U
با لاف گزاف ادعا کردن
kitsch
U
پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
outherod
U
در لاف و گزاف یا سخت دلی از هیرودیس گرو بردن
prohibitive price
U
بهای گزاف که بر کالایی گذارندو مردم ازعهده خریدان برنیایند
tart
U
زن هرزه
bitches
U
زن هرزه
bitched
U
زن هرزه
bitch
U
زن هرزه
immoral
U
هرزه
harlots
U
هرزه
harlot
U
هرزه
sordid
U
هرزه
bitching
U
زن هرزه
rep
U
زن هرزه
prurient
U
هرزه
filth
U
هرزه
licentious
U
هرزه
salacious
U
هرزه
rakish
U
هرزه
libertines
U
هرزه
libertine
U
هرزه
tarts
U
زن هرزه
ribald
U
هرزه
rantipole
U
هرزه
bawdy
U
هرزه
rammish
U
هرزه
rakehelly
U
هرزه
rakehell
U
هرزه
pornerastic
U
هرزه
dissolute
U
هرزه
lewd
U
هرزه
jade
U
زن هرزه
profligate
U
هرزه
rake
U
هرزه
rakes
U
هرزه
raking
U
هرزه
trollop
U
زن هرزه
sluttish
U
هرزه
sloven
U
هرزه
scabrous
U
هرزه
minx
U
زن هرزه
lascivious
U
هرزه
lubricious
U
هرزه
love alce
U
هرزه
limmer
U
زن هرزه
foulmouthed
U
هرزه گو
giglet
U
زن هرزه
giglot
U
زن هرزه
lubricousor lubricious
U
هرزه
whoremonger
U
ادم هرزه
pornography
U
هرزه نگاری
gangue
U
هرزه سنگ
gamester
U
هرزه و مهمل
foulmouthed
U
هرزه دهن
forb
U
علف هرزه
goats
U
مرد هرزه
rep
U
مرد هرزه
whoremaster
U
ادم هرزه
roue
U
ادم هرزه
prattfall
U
هرزه درای
nighthawk
U
هرزه شب گرد
obscence
U
هرزه وقیح
philistia
U
ادم هرزه
crapulent
U
هرزه خور
dander
U
هرزه گرد
prater
U
هرزه درای
debauch
U
هرزه کردن
debauchee
U
ادم هرزه
demimonde
U
زنان هرزه
famester
U
ادم هرزه
rankly
U
بطورهرزه یا هرزه
lasciviously
U
هرزه وار
goat
U
مرد هرزه
lecher
U
ادم هرزه
broad
U
پهناور زن هرزه
swivels
U
هرزه گرد
swivelled
U
هرزه گرد
weeding
U
علف هرزه
swivel
U
هرزه گرد
brushes
U
علف هرزه
loose
U
هرزه بی بندوبار
looser
U
هرزه بی بندوبار
loosest
U
هرزه بی بندوبار
weedy
U
پر از علف هرزه
lechers
U
ادم هرزه
reprobate
U
هرزه محرومیت
reprobates
U
هرزه محرومیت
graceless
U
هرزه بی فرافت
perverse
U
گمراه هرزه
broader
U
پهناور زن هرزه
philistines
U
ادم هرزه
weed
U
علف هرزه
philistine
U
ادم هرزه
weeded
U
علف هرزه
brush
U
علف هرزه
broadest
U
پهناور زن هرزه
weediness
U
پوشیدگی ازعلف هرزه
weedless
U
بدون علف هرزه
slut
U
زن هرزه وشهوت پرست
sluts
U
زن هرزه وشهوت پرست
pruriently
U
از روی هرزه خیالی
weed
U
کندن علف هرزه
pinion
U
دنده هرزه گرد
perversely
U
بطور هرزه یافاسد
he has a loose conduct
U
ادم هرزه ایست
traipsing
U
هرزه گردی کردن
ribald
U
بدزبان ادم هرزه
traipse
U
هرزه گردی کردن
traipsed
U
هرزه گردی کردن
traipses
U
هرزه گردی کردن
blackgurad
U
ولگرد ادم هرزه
gas bag
U
یاوه سرا هرزه گو
pinioning
U
دنده هرزه گرد
weeding
U
کندن علف هرزه
weeded
U
کندن علف هرزه
pinions
U
دنده هرزه گرد
Pica
[disorder]
U
هرزه خواری
[پزشکی]
journal
U
شفت هرزه گرد
journals
U
شفت هرزه گرد
cocotte
U
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
sprawls
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
rogue
U
از علف هرزه پاک کردن
weeder
U
متصدی چیدن علف هرزه
sprawl
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
rogues
U
از علف هرزه پاک کردن
sprawling
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
straggles
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
straggling
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
straggled
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
straggle
U
هرزه روییدن سرگردان بودن
spud
U
بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
crapulent
U
وابسته به هرزه خوری و زیاده روی
spuds
U
بیلچه مخصوص کندن علف هرزه
cultivator
U
ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی
cultivators
U
ماشین شخم زنی وعلف هرزه کنی
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
knop
U
گویی
pauciloquy
U
کم گویی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com