Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fleet
U
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleets
U
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fleeting target
U
هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
spanked
U
با سرعت حرکت کردن
spank
U
با سرعت حرکت کردن
spanks
U
با سرعت حرکت کردن
to bolt
U
با سرعت زیاد حرکت کردن
dragged
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag
U
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
bubble memory
U
سرعت بالا و حافظه متحرک
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
promptitude
U
سرعت حرکت
nippiness
U
سرعت حرکت
fleetness
U
سرعت حرکت
rate
U
سرعت حرکت
celerity
U
سرعت حرکت
speeding
U
سرعت حرکت
pace
U
سرعت حرکت
speed of action
U
سرعت حرکت
speeds
U
سرعت حرکت
rates
U
سرعت حرکت
promptness
U
سرعت حرکت
quickness
U
سرعت حرکت
rapidity
U
سرعت حرکت
speed
U
سرعت حرکت
paces
U
سرعت حرکت
paced
U
سرعت حرکت
alacrity
[speed]
U
سرعت حرکت
velocity
U
سرعت حرکت
swiftness
U
سرعت حرکت
easiness
[quickness]
U
سرعت حرکت
speediness
U
سرعت حرکت
rapidness
U
سرعت حرکت
sustained rate
U
سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
average speed
U
سرعت متوسط حرکت
wind velocity
U
سرعت حرکت باد
sound velocity
U
سرعت حرکت صوت در اب دریا
cruising speed
U
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
rate of march
U
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
remaining velocity
U
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
rate joystick
U
سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
atmospheric braking
U
کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
fastest
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted
U
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
computer animation
U
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
poomse
U
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
jitter
U
خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
coriolis force
U
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
real time
U
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
aircraft arresting hook
U
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
flow
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
U
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
animations
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
animation
U
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید
slewing
U
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
oogamous
U
دارای یاخته جنسی نر کوچک و متحرک و یاخته ماده بزرگ و غیر متحرک
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
speed ring
U
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
U
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
U
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
burning rate
U
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
indicated airspeed
U
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
mobilized
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilising
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilises
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilize
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilizes
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilizing
U
تجهیز کردن متحرک کردن
mobilised
U
تجهیز کردن متحرک کردن
rate of flame propagation
U
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed
U
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer
U
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number
U
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring
U
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
U
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
subsonic
U
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerates
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating
U
سرعت دادن سرعت گرفتن
barrels
U
با سرعت زیادحرکت کردن
barrel
U
با سرعت زیادحرکت کردن
rates
U
سرعت ارزیابی کردن
rate
U
سرعت ارزیابی کردن
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
checks
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
checked
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
zero wait state
U
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
crossover
U
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
U
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
multi tasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multitasking
U
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
snaps
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snap
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapped
U
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
sailings
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailed
U
باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
fast
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted
U
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
stall out
U
کند کردن سرعت تخته موج تاموج بگذرد
float
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floats
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
burn off
U
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
floated
U
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
braid
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
braided
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbers
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braids
U
ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumber
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbering
U
چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed
U
سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
loiters
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter
U
معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
supersonic
U
هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
departure
U
حرکت کردن
departures
U
حرکت کردن
inch
U
حرکت کردن
moved
U
حرکت کردن
whir
U
حرکت کردن
skews
U
کج حرکت کردن
waggle
U
حرکت کردن
moves
U
حرکت کردن
sailings
U
حرکت کردن
waggling
U
حرکت کردن
waggles
U
حرکت کردن
waggled
U
حرکت کردن
sailed
U
حرکت کردن
to weigh anchor
U
حرکت کردن
move
U
حرکت کردن
have way on
U
حرکت کردن
skewing
U
کج حرکت کردن
get under way
U
حرکت کردن
sail
U
حرکت کردن
to bear oneself
U
حرکت کردن
skew
U
کج حرکت کردن
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
whirry
U
بعجله حرکت کردن
zigzag
U
حرکت زیگزاگی کردن
lugs
U
سنگین حرکت کردن
sailed
U
با نازوعشوه حرکت کردن
sail
U
با نازوعشوه حرکت کردن
to make an early start
U
زود حرکت کردن
sneaks
U
دزدکی حرکت ه کردن
to bolt
U
ناگهانی حرکت کردن
zigzagging
U
حرکت زیگزاگی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com