English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
national objectives U هدفهای ملی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
strafing U زیر اتش گرفتن هدفهای زمینی به وسیله تیربارهواپیما
strafing U به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air target chart U نقشه هدفهای هوایی
air target material program U برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
air target mosaic U مجموعه عکسهای تهیه شده از هدف عکس موزاییک هدفهای هوایی
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
application of fire U اجرای اتش روی هدفهای مورد نظر اجرای اتش
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
crossing target U هدفهای متحرک عرضی
deep targets U هدفهای عمیق
deep targets U هدفهای باعمق زیاد هدفهای دوردست
economic ends U هدفهای اقتصادی
high pheasant U تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
joint strategic objectives U هدفهای مشترک استراتژیکی
linear target U هدفهای خطی
linear target U هدفهای درخط
mission objectives U هدفهای ماموریت
priority targets U هدفهای دارای تقدم
quick fire U تیری که با حداکثرسرعت روی هدفهای متحرک اجرا میشود
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
subaqueous ranging U طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
subaqueous ranging U تعیین محل هدفهای دریایی نامریی
substitute goals U هدفهای جانشین
successive objective U هدفهای متوالی
surface targets U هدفهای سطحی
surface targets U هدفهای روی سطح اب
target chart U نقشه هدفهای بمباران هوایی
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
target dossiers U پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
target system U سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
trap gun U تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
trap house U محل خروج هدفهای متحرک
trap shoot U تیراندازی به هدفهای متحرک
The planes pin- pointed the enemy targets . U هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com