Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
remotely piloted
U
هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
droned
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
mace
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces
U
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
stellar guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
clean aircraft
U
هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
guided missiles
U
موشک هدایت شونده
vectored thrust
U
تراست هدایت شونده
vectored
U
تراست هدایت شونده
guided missile
U
موشک هدایت شونده
cruise missile
U
موشک هدایت شونده کروز
cruise missiles
U
موشک هدایت شونده کروز
guided weapon
U
جنگ افزار هدایت شونده
free rocket
U
موشک غیر هدایت شونده
pgm
U
نوعی موشک هدایت شونده
entac
U
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
nike ajax
U
نوعی موشک ضد هوایی هدایت شونده
guided missile cruiser
U
زره شکن حامل موشک هدایت شونده
falcons
U
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
sparrow
U
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
sparrows
U
نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
bull pup
U
نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
falcon
U
موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
nike hercules
U
موشک ضد هوایی نایک هرکولس هدایت شونده
pathfinder guidance
U
هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
armstrong
U
سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
terriers
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
hit-and-run
<idiom>
U
حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
mauler
U
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی
homing phase
U
مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
unmanned aircraft
U
هواپیمای بدون سرنشین
autogiro
U
نوعی هواپیمای بدون بال
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
sprints
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprint
U
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
directors
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director
U
هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
lead aircraft
U
هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
cantilever wing
U
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
floater
U
هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
drivers
U
راننده اتومبیل راننده ارابه
driver
U
راننده اتومبیل راننده ارابه
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance
U
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
towing
U
به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
auto cat
U
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber
U
هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
precipitate
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting
U
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
bogies
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
terminal guidance
U
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
homing guidance
U
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
fighter direction
U
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
beamrider
U
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
inertial guidance
U
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
flying crane
U
هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
escort aircraft
U
هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
fighters
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighter
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft
U
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
conductance
U
ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot
U
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
helmsmen
U
راننده
driving
U
راننده
pilot
U
راننده
driver
U
راننده
the man at the wheel
U
راننده
motor man
U
راننده
helmsman
U
راننده
wheelman
U
راننده
wheelsman
U
راننده
piloted
U
راننده
pilots
U
راننده
impelent
U
راننده
drivers
U
راننده
steersman
U
راننده
drive's cab
U
اطاق راننده
drive's seat
U
صندلی راننده
driver's mate
U
شاگرد راننده
road hog
<idiom>
U
راننده بیابان
cabman
U
راننده تاکسی
cabbies
U
راننده تاکسی
cabby
U
راننده تاکسی
railroad engineer
[American E]
U
راننده قطار
taximan
U
راننده تاکسی
power plant
U
پیش راننده
power plants
U
پیش راننده
truckman
U
راننده کامیون
power unit
U
پیش راننده
motorman
U
راننده موتور
cabbie
U
راننده تاکسی
carter
U
راننده گاری
propulsive
U
پیش راننده
locomotive operator
[British E]
U
راننده قطار
drivers
U
راننده گرداننده
chauffeurs
U
راننده ماشین
hot shoe
U
راننده زبردست
chauffeuring
U
راننده ماشین
locomotive engineer
[American E]
U
راننده قطار
chauffeur
U
راننده ماشین
train operator
[American E]
U
راننده قطار
chauffeured
U
راننده ماشین
locomotive driver
[British E]
U
راننده قطار
driver
U
راننده گرداننده
train driver
U
راننده قطار
bus driver
U
راننده اتوبوس
trucker
U
راننده کامیون
assistant driver
U
کمک راننده
bulldozerer
U
راننده بولدوزر
truckers
U
راننده کامیون
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
gondolier
U
راننده کرجی ونیزی
diver
U
راننده قایق موتوری
karter
U
راننده اتومبیل کوچک
timers
U
وقت نگهدار هر راننده
gondoliers
U
راننده کرجی ونیزی
catch driver
U
راننده اجیر ارابه
repellent
U
راننده بیزار کننده
outboarder
U
راننده قایق موتوری
hackney man
U
راننده درشکه کرایهای
pick off
U
رد شدن از راننده دیگر
motor man
U
راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
hackman
U
راننده درشکه کرایهای
repellents
U
راننده بیزار کننده
pilots
U
راننده قایق روی یخ
ambulanceman
U
راننده یا مسئول آمبولانس
piloted
U
راننده قایق روی یخ
iceboater
U
راننده قایق روی یخ
timer
U
وقت نگهدار هر راننده
pilot
U
راننده قایق روی یخ
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
provisional driver
U
راننده تازه کار ارابه
pilots
U
خلبان هواپیما راننده کشتی
fly man
U
راننده درشکه تک اسبه کرایهای
piloted
U
خلبان هواپیما راننده کشتی
pilot
U
خلبان هواپیما راننده کشتی
cockpit
U
محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
cockpits
U
محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
puntist
U
راننده کرجی نام دارد
road hog
U
راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
corner crew
U
متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
pole sitter
U
راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
azimuth guidance
U
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
four in hand
U
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
The driver coaxed his bus through the snow.
U
راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
teamster
U
راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
protest flag
U
پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
set down
U
معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
sidecars
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
solocross
U
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
sidecar
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
drafting
U
راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
understeer
U
تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
side car
U
جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
predicted log racing
U
مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
fitcall finding
U
پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
check string
U
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
back-seat drivers
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
driver
U
چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
cab
U
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
pit board
U
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
cabs
U
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
drivers
U
چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
back-seat driver
U
مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
c a
U
هواپیمای سی 5 ا
tailless aircraft
U
هواپیمای بی دم
floatplane
U
هواپیمای اب
jet airplane
U
هواپیمای جت
attack plane
U
هواپیمای تک
staging light
U
چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
gliders
U
هواپیمای بی موتور
reconnaissance flight
U
هواپیمای اکتشافی
glider
U
هواپیمای بی موتور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com