Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subconscious
U
نیمه هشیار
subconsciously
U
نیمه هشیار
preconscious
U
نیمه هشیار
semi-conscious
U
نیمه هشیار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
subception
U
ادراک نیمه هشیار
Other Matches
vigilante
U
هشیار هشیار در شب گوش به زنگ
vigilantes
U
هشیار هشیار در شب گوش به زنگ
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
conscious
U
هشیار
on guard
U
هشیار
sober
U
ادم هشیار
wide-awake
U
هشیار اگاه
soberly
U
ادم هشیار
felt need
U
نیاز هشیار
wary
U
با ملاحظه هشیار
wide awake
U
هشیار اگاه
wakeful
U
هشیار گوش بزنگ
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
alerts
U
اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alerted
U
اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
alert
U
اعلام خطر گوش به زنگ هشیار
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
What soberness conceals drunkenness reveals.
<proverb>
U
آنچه هشیار پنهان مى کند,بوقت مستى همه بر ملا کند .
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
midnight
U
نیمه شب
part way
U
نیمه
moiety
U
نیمه
mid-
U
نیمه
half deck
U
نیمه پل
in noon of night
U
در نیمه شب
mid
U
نیمه
semis
U
نیمه
semi
U
نیمه
stiffish
U
نیمه شق
division line
U
خط نیمه
foreconscious
U
نیمه هشیاری
semiformal
U
نیمه رسمی
semiofficial
U
نیمه رسمی
translucent
U
نیمه شفاف
semigloss
U
نیمه درخشان
semigloss
U
نیمه شفاف
first half
U
نیمه نخست
half-time
U
نیمه نخست
semihard
U
نیمه سخت
semifluid
U
نیمه ابکی
left heart
U
نیمه چپ قلب
semidomesticated
U
نیمه اهلی
semierect
U
نیمه ایستاده
semierect
U
نیمه قائم
megrim
U
درد نیمه سر
semifinal
U
نیمه نهایی
half-column
U
نیمه ستون
semifixed
U
نیمه ثابت
semihard
U
نیمه محکم
semilate
U
نیمه دیررس
half loaded
U
سلاح نیمه پر
part time
U
نیمه وقت
semimobile
U
نیمه متحرک
half faced
U
نیمه کاره
part-time
U
نیمه وقت
semiopaque
U
نیمه شفاف
semiopaque
U
نیمه کدر
half-bat
U
آجر نیمه
semirigid
U
نیمه سخت
half mast high
U
نیمه افراشته
halvers
U
نیمه مشترک
half way
U
نیمه راه
semiliquid
U
نیمه مایع
half tracked
U
نیمه شنی
semilog
U
نیمه لگاریتمی
half time
U
نیمه بازی
semilogarithmic
U
نیمه لگاریتمی
semilustrous
U
نیمه درخشنده
midwatch
U
پاس نیمه شب
semidome
U
نیمه گنبد
semidivine
U
نیمه خدا
second half
U
نیمه دوم
semi conductor
U
نیمه هادی
semi independent
U
نیمه مستقل
quasi convex
U
نیمه محدب
quasi concave
U
نیمه مقعر
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
semi literate
U
نیمه نویسا
semi official
U
نیمه رسمی
semicivilized
U
نیمه متمدن
semicinductor
U
نیمه هادی
semiarid
U
نیمه خشک
semiarboreal
U
نیمه درختی
semiaquatic
U
نیمه ابزی
semiactive
U
نیمه فعال
semi trailer
U
نیمه یدک
semicinductor
U
نیمه رسانا
semi skilled
U
نیمه ماهر
quasi public
U
نیمه عمومی
quasi public
U
نیمه دولتی
semiconscious
U
نیمه اگاه
semiconscious
U
نیمه بیهوش
semicrystalline
U
نیمه متبلور
semicrystalline
U
نیمه بلورین
nocturn
U
عبادت نیمه شب
semidetached
U
نیمه مجزا
semidivine
U
نیمه الهی
middle watch
U
نگهبانی نیمه شب
semiconscious
U
نیمه هوشیار
partial fixing
U
نیمه گیرداری
quasi private
U
نیمه خصوصی
midyear
U
نیمه سال
semi mechanization
U
نیمه مکانیزه
semicolonial
U
نیمه ازاد
semicolonial
U
نیمه مستعمره
semicolonialism
U
نیمه مستعمراتی
partially sighted
U
نیمه بینا
partially hearing
U
نیمه شنوا
semiautomatic
U
نیمه خودکار
inchoate
U
نیمه تمام
subadult
U
نیمه بالغ
subacute
U
نیمه حاد
sub-tropical
U
نیمه حاره
semi
U
نیمه تاحدی
underemployed
U
نیمه کار
semis
U
نیمه تاحدی
subliminal
U
نیمه خوداگاه
subliminally
U
نیمه خوداگاه
solid state
U
نیمه هادی
shaly clay
U
رس نیمه بلوری
semivitrified
U
نیمه شیشهای
midway
U
نیمه راه
half
U
نیمه نخست
subconsciously
U
نیمه اگاه
subconscious
U
نیمه اگاه
semitropic
U
نیمه گرمسیری
subarid
U
نیمه خشک
semi-precious
U
نیمه گرانبها
midsummer
U
نیمه تابستان
half-timbered
U
نیمه چوبی
semi-conscious
U
نیمه بیهوش
partial
U
نیمه کامل
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
parboil
U
نیمه پختن
parboiled
U
نیمه پختن
parboiling
U
نیمه پختن
parboils
U
نیمه پختن
half-mast
U
نیمه افراشتگی
half-mast
U
نیمه افراشتن
semi-final
U
نیمه نهایی
semi-precious
U
نیمه بهادار
subsaline
U
نیمه شور
subovate
U
نیمه بیضی
subfossil
U
نیمه سنگواره
semiparasitic
U
نیمه انگلی
semisolid
U
نیمه جامد
before mid night
U
قبل از نیمه شب
drafts
U
نیمه نهایی
semiskilled
U
نیمه ماهر
drafted
U
نیمه نهایی
draft
U
نیمه نهایی
semireligious
U
نیمه مذهبی
brow ague
U
درد نیمه سر
aileron
U
نیمه لچکی
semipublic
U
نیمه همگانی
semipro
U
نیمه حرفهای
demigod
U
نیمه خدا
semiprivate
U
نیمه خصوصی
semipermeable
U
نیمه تراوا
dwarf wall
U
دیوار نیمه
semipermanent
U
نیمه جاودان
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
semitranslucent
U
نیمه کدر
backcourt
U
نیمه دفاعی
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
halfway
U
نیمه راه
aileron
U
نیمه سنتوری
semi-finals
U
نیمه نهایی
semitranslucent
U
نیمه شفاف
semiterrestrial
U
نیمه خاکی
semi finals
U
نیمه نهایی
semitransparent
U
نیمه شفاف
subsaturated
U
نیمه اشباع شده
half-timbering
U
ساختمان نیمه چوبی
semi independent
U
نیمه خود مختار
semi durable goods
U
کالاهای نیمه بادوام
semipervious materials
U
مصالح نیمه تراوا
demi-metope
U
[نیمه چهارگوش افریز]
semipermeable materials
U
مصالح نیمه تراوا
seminomad
U
مردم نیمه چادرنشین
seminomad
U
نیمه بیابان گرد
beauty sleep
U
خواب پیش از نیمه شب
semifixed
U
مهمات نیمه ثابت
halfway house
U
منزل نیمه راه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com