Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
impulse charge
U
نیروی محرکه اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
driving force
U
نیروی محرکه
firepower
U
نیروی محرکه
propulsion
U
نیروی محرکه
propellants
U
نیروی محرکه
propellent
U
نیروی محرکه
propellant
U
نیروی محرکه
hydro
U
نیروی محرکه اب
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی
induced e.m.f.
U
نیروی محرکه القائی
back voltage
U
نیروی ضد محرکه الکتریکی
magneto e.m.f.
U
نیروی محرکه مغناطیسی
magnetomotive force
U
نیروی محرکه مغناطیسی
volt
U
واحد نیروی محرکه برقی
locomotives
U
حرکت دهنده نیروی محرکه
volts
U
واحد نیروی محرکه برقی
locomotive
U
حرکت دهنده نیروی محرکه
dynamoelectric
U
دارای نیروی محرکه برقی
hydraulic
U
وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
dynamic
U
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamically
U
وابسته به نیروی محرکه جنباننده
power plants
U
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant
U
کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
volts
U
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt
U
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
hidden momentum of population growth
U
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
kinetic
U
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
catch
U
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
poomse
U
نتیجه حرکت فکری ارادی باتوجه به ایستادن سرعت شتاب و نیروی اولیه
Ideal City
U
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
impulse charge
U
خرج محرکه
drives
U
محرکه گیربکس
gasoline driven
U
محرکه بنزینی
drive shafts
U
محور محرکه
electric drive
U
محرکه الکتریکی
motor drive
U
محرکه موتوری
motivational factors
U
عوامل محرکه
driving clutch
U
کلاج محرکه
lineshaft drive
U
محرکه انتقال
drive shaft
U
محور محرکه
group drive
U
محرکه گروهی
driving power
U
قدرت محرکه
splenius
U
عضله محرکه
driving pulley
U
قرقره محرکه
drive
U
محرکه گیربکس
variable speed drive
U
محرکه پلهای
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
power plants
U
محرکه وسیله نقلیه
cone pulley drive
U
محرکه صفحه پلهای
power plant
U
محرکه وسیله نقلیه
powerhouses
U
مرکز قوه محرکه
powerhouse
U
مرکز قوه محرکه
diesel driven generation set
U
دستگاه محرکه دیزلی
main drive motor
U
موتور محرکه اصلی
d.c. drive
U
محرکه جریان دائم
dynamic pressure
U
فشار محرکه درونی
rear axle drive
U
محرکه چرخ عقب
final drive
U
محرکه محور عقب
hydropower
U
قوه محرکه مولد برق
abasia
U
عدم همکاری عضلات محرکه
ship influence
U
عامل محرکه عبور کشتی
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
hydro kinetic
U
وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
fundamental
U
اولیه
preliminaries
U
اولیه
preliminary
U
اولیه
primary
U
اولیه
primeval
U
اولیه
dispersion
U
اولیه
basic
U
اولیه
basics
U
اولیه
initial
U
اولیه
rudimentary
U
اولیه
earliest
U
اولیه
primal
U
اولیه
initialed
U
اولیه
primitive
U
اولیه
raw
U
اولیه
first generation
U
اولیه
initialing
U
اولیه
elementary
U
اولیه
initialled
U
اولیه
early
U
اولیه
initialling
U
اولیه
initials
U
اولیه
eagle flight
U
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
inputted
U
توان اولیه
primary inputs
U
دادههای اولیه
primary inputs
U
نهادههای اولیه
primary storage
U
انباره اولیه
stuffs
U
ماده اولیه
stuffed
U
ماده اولیه
stuff
U
ماده اولیه
base rates
U
ارزش اولیه
base rate
U
ارزش اولیه
primary products
U
محصولات اولیه
proto planets
U
سیارههای اولیه
primery current
U
جریان اولیه
primery obligation
U
تعهدات اولیه
primery coil
U
پیچک اولیه
primery citcuit
U
مدار اولیه
primary storage
U
حافظه اولیه
primery battery
U
باطری اولیه
primeral borth
U
ابگوشت اولیه
prime costs
U
هزینههای اولیه
prime cost
U
ارزش اولیه
first aid
U
کمکهای اولیه
primary track
U
شیار اولیه
primery terminal
U
ترمینال اولیه
primitive element
U
عنصر اولیه
proto galaxy
U
کهکشان اولیه
primitive
U
انسان اولیه
input
U
توان اولیه
input
U
سیگنال اولیه
priority processing
U
پردازش اولیه
primogenitors
U
اجداد اولیه
raw materials
U
مواد اولیه
inputted
U
سیگنال اولیه
primary standard
U
استاندارد اولیه
primary structure
U
ساختمان اولیه
primary industries
U
صنایع اولیه
drawing key
U
طرح اولیه
initial level
U
سطح اولیه
initial cost
U
هزینه اولیه
initial condition
U
شرط اولیه
initial condition
U
شرایط اولیه
opening capital
U
سرمایه اولیه
initial capital
U
سرمایه اولیه
initial acceleration
U
شتاب اولیه
initial mass
U
جرم اولیه
initial point
U
نقطه اولیه
elementary cell
U
پیل اولیه
initial velocity
U
سرعت اولیه
initial value
U
مقدار اولیه
initial strength
U
استحکام اولیه
initial reserves
U
ذخایر اولیه
base loading
U
بار اولیه
basic branch
U
رسته اولیه
historical costs
U
هزینه اولیه
cogging train
U
مسیر اولیه
first notions
U
تصورات اولیه
first cost
U
هزینه اولیه
first cause
U
علت اولیه
first aids
U
کمکهای اولیه
feed stock
U
مواد اولیه
i.c.
U
حالت اولیه
breaking down train
U
راه اولیه
basic data
U
اطلاعات اولیه
basic requisition number
U
درخواست اولیه
basic size
U
اندازه اولیه
basic speed
U
سرعت اولیه
initial speed
U
سرعت اولیه
input speed
U
سرعت اولیه
basic standard
U
استاندارد اولیه
incunabula
U
مراحل اولیه
initialize
U
مقداردهی اولیه
input admittance
U
ادمیتانس اولیه
input attenuation
U
میرائی اولیه
embryonic
U
نارس اولیه
primery voltage
U
ولتاژ اولیه
input voltage
U
ولتاژ اولیه
input unit
U
واحد اولیه
input translator
U
مترجم اولیه
input transformer
U
ترانسفورماتور اولیه
input time
U
زمان اولیه
input terminal
U
ترمینال اولیه
Aborigine
ساکن اولیه
pre assembly
U
نصب اولیه
primary electron
U
الکترون اولیه
primary cognizance
U
شناختهای اولیه
primary center
U
مرکز اولیه
primary body
U
جسم اولیه
prereduction
U
کاهش اولیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com