Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 252 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ground force
U
نیروی زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
land force n
U
نیروی زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
armies
U
ارتش نیروی زمینی
army
U
ارتش نیروی زمینی
air force personnel with the army
U
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
an system
U
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
army airdefense command post
U
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
army artillery
U
توپخانه نیروی زمینی
army assault team
U
تیم هجومی نیروی زمینی
army aviation
U
هواپیمای نیروی زمینی هوانیروز
army aviator
U
خلبان نیروی زمینی
army base
U
پایگاه نیروی زمینی
army base
U
پادگان نیروی زمینی
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
army corps
U
سپاههای نیروی زمینی
army deposit fund
U
سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
army depot
U
امادگاه نیروی زمینی
army in the field
U
نیروی زمینی درصحنه عملیات
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army management structure
U
سازمان مدیریت نیروی زمینی
army material command
U
فرماندهی اماد نیروی زمینی
army material program
U
برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
army national guard
U
گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
army personnel center
U
مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel system
U
سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army post office
U
پستخانه نیروی زمینی
army post office
U
شعبه پستی نیروی زمینی
army program memorandum
U
لایحه برنامههای نیروی زمینی
army reserve
U
احتیاط نیروی زمینی
army reserve
U
قسمت احتیاط نیروی زمینی
army reserve command
U
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
army service area
U
منطقه سرویس نیروی زمینی
army staff
U
ستاد نیروی زمینی
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
army training and evaluation program
U
برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
army training program
U
برنامه اموزش نیروی زمینی
army troops
U
عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
assistant secretary of the army
U
معاون وزیر نیروی زمینی
chief army censor
U
افسر نافر فرماندهی عملیات مشترک نیروی زمینی
control line aircraft
U
نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
department of the army
U
وزارت نیروی زمینی
land service
U
خدمت نظام در نیروی زمینی
master sergeant
U
استوار ارشد نیروی زمینی
secretary of the army
U
وزیر نیروی زمینی
theater army
U
نیروی زمینی صحنه عملیات
Other Matches
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
magneto electricity
U
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
U
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
U
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernaut
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
U
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernauts
U
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f
U
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary
U
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
electromotive force
U
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
attack force
U
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
U
نیروی دشمن نیروی مخالف
buoyancy
U
نیروی بالابر نیروی شناوری
self propulsion
U
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower
U
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
predial or prae
U
زمینی
tumbling
U
زمینی
tellurian
U
زمینی
terraneous
U
زمینی
terrestrial
U
زمینی
sublunary
U
زمینی
landed a
U
زمینی
earth-bound
U
زمینی
sublunar
U
زمینی
subaerial
U
رو زمینی
sub astral
U
زمینی
terrene
U
زمینی
territorial
U
زمینی
agrarian
U
زمینی
earthly
U
زمینی
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
ground nut
U
بادام زمینی
army
U
نیرو زمینی
terrestrial refraction
U
شکست زمینی
terrestrial radiation
U
تابشهای زمینی
terraqueous
U
زمینی ودریایی
infernal regions
U
دیارزیر زمینی
terrain return
U
اکوی زمینی
graze burst
U
ترکش زمینی
hypogean
U
زیر زمینی
praties
U
سیب زمینی
murphy
U
سیب زمینی
gully
U
دالان زمینی
ground observation
U
دیدبانی زمینی
gullies
U
دالان زمینی
gulleys
U
دالان زمینی
hypogeal
U
زیر زمینی
hypogeous
U
زیر زمینی
earthy
U
زمینی دنیوی
terrain corridor
U
دالان زمینی
potato
U
سیب زمینی
tellurian matter
U
ماده زمینی
subterraneous
U
زیر زمینی
suberranean
U
زیر زمینی
standard lamps
[British]
U
آباژورهای زمینی
groundnut
U
بادام زمینی
army general staff
U
ستادنیروی زمینی
army forces
U
نیروهای زمینی
mail gram
U
پست زمینی
land combat
U
نبرد زمینی
earth nut
U
بادام زمینی
floor lamps
[American]
U
آباژورهای زمینی
potatoes
U
سیب زمینی
bonus pass
U
پاس زمینی
floor lamp
U
اباژور زمینی
groundnuts
U
بادام زمینی
floor lamp
[American]
U
آباژور زمینی
army attache
U
وابسته زمینی
terrestrial
U
وضعیت زمینی
standard lamp
[British]
U
آباژور زمینی
land mine
U
مین زمینی
ground wave
U
موج زمینی
monkey nut
U
بادام زمینی
peanuts
U
بادام زمینی
peanut
U
پسته زمینی
ground surveillance
U
تجسس زمینی
peanut
U
بادام زمینی
landmines
U
مین زمینی
landmine
U
مین زمینی
land tail
U
بنه زمینی
ground waves
U
امواج زمینی
peanuts
U
پسته زمینی
ground return
U
بازتاب زمینی
ground track
U
مسیر زمینی
overland mail
U
پست زمینی
perigee
U
حضیض زمینی
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
ground speed
U
سرعت زمینی
ground fire
U
تیر زمینی
ground return
U
برگشت زمینی
ground liaison
U
رابط زمینی
armies
U
نیرو زمینی
ground observer
U
دیدبان زمینی
ground position
U
ایستگاه زمینی
ground antenna
U
انتن زمینی
earth antenna
U
انتن زمینی
ground control
U
کنترل زمینی
apogee
U
اوج زمینی
groundling
U
گیاه زمینی
antenna ground
U
انتن زمینی
ground circuit
U
مدار زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
ground position
U
موقعیت زمینی
tater
U
سیب زمینی
jerusalem a
U
سیب زمینی ترشی
landmark
U
علامت مشخصه زمینی
land carriage
U
بار کشی زمینی
sweet potato
U
سیب زمینی شیرین
crisp
U
سیب زمینی برشته
ground visibility
U
میزان دید زمینی
kidney potato
U
سیب زمینی سرخ
latitude band
U
نوار عرضی زمینی
land tail
U
باقیمانده زمینی یکان
sweet potatoes
U
سیب زمینی شیرین
rootstock
U
ساقه زیر زمینی
ground power unit
U
واحد قدرت زمینی
mashed potatoes
U
پوره سیب زمینی
crisps
U
سیب زمینی برشته
grounded primary
U
مدار ورودی زمینی
potatoes
U
انواع سیب زمینی
chipmunk
U
موش خرمای زمینی
groundwater
U
ابهای زیر زمینی
chipmunks
U
موش خرمای زمینی
rhizmatous
U
مانندساقه زیر زمینی
peanut butter
U
خمیر بادام زمینی
terrestrial
U
زمینی مربوط به زمین
crispest
U
سیب زمینی برشته
crisper
U
سیب زمینی برشته
groundwave
U
موجهای رادیویی زمینی
pignut
U
یکنوع بادام زمینی
potato
U
انواع سیب زمینی
subways
U
ترن زیر زمینی
geocentric latitude
U
عرض جغرافیایی زمینی
hotpots
U
آبگوشت سیب زمینی
hotpot
U
آبگوشت سیب زمینی
potato salad
U
سالاد سیب زمینی
asphaltum
U
قیر زمینی اسفالت
floor exercise
U
حرکات زمینی ژیمناستیک
undercroft
U
اتاق زیر زمینی
cadastral survey
U
نقشه برداری زمینی
tumblers
U
ژیمناست زمینی کار
ground loom
U
دار زمینی
[قالی]
gnomes
U
جنی زیر زمینی
gnome
U
جنی زیر زمینی
geomorphic
U
شبیه بزمین زمینی
tumbler
U
ژیمناست زمینی کار
ground survey
U
نقشه برداری زمینی
surveyed
U
نقشه برداری زمینی
subterranean roots
U
ریشههای زیر زمینی
survey
U
نقشه برداری زمینی
table water
U
سفره اب زیر زمینی
surveys
U
نقشه برداری زمینی
surface mission
U
ماموریت دفاع زمینی
dower
U
سوراخ زیر زمینی
subway
U
راه زیر زمینی
extraterrestrial radiation
U
تابشهای ماوراء زمینی
subway
U
ترن زیر زمینی
task group
U
گروه ماموریت زمینی
field survey
U
نقشه برداری زمینی
telluric
U
دارای تلوریوم زمینی
subways
U
راه زیر زمینی
tellurous
U
دارای تلوریوم زمینی
landmarks
U
علامت مشخصه زمینی
eying
U
دکمه یا گره سیب زمینی
coriolis force
U
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
eye
U
دکمه یا گره سیب زمینی
eyes
U
دکمه یا گره سیب زمینی
ground alert
U
اماده باش زمینی هواپیماها
to grub the ground
U
ریشه های زمینی را کندن
underground
U
راه اهن زیر زمینی
fish ball
U
کوفته ماهی وسیب زمینی
spud
U
سیب زمینی بابیل کندن
land control operation
U
عملیات تصرف اماجهای زمینی
spuds
U
سیب زمینی بابیل کندن
geocentric
U
دارای مرکزی در زمین زمینی
heavy fire team
U
تیم اتشهای زمینی سنگین
colcannon
U
خوراک کلم وسیب زمینی
overland
U
در روی زمین از راه زمینی
eyeing
U
دکمه یا گره سیب زمینی
surface line
U
خط تلگراف یا تلفن روی زمینی
chips
U
سیب زمینی سرخ کرده
unattended ground sensor
U
رادار مراقبت زمینی خودکار
chip
U
سیب زمینی سرخ کرده
shepherd's pies
U
بریانی گوشت و سیب زمینی
shepherd's pie
U
بریانی گوشت و سیب زمینی
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
uplink
U
خط ارسال از ایستگاه زمینی به ماهواره
French fries
U
سیب زمینی سرخ کرده
surface zero
U
نقطه صفرترکش اتمی زمینی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com