Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mechanism
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanisms
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
cannibalized
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
auxiliary machinery
U
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
elasticity of factor substitution
U
کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
force tabs
U
نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
simple design
U
طرف کف ساده
[هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
mechanicalism
U
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
basic
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics
U
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
contractors plant
U
ماشینهای ساختمانی
automata
U
ماشینهای خودکار
smart machines
U
ماشینهای هوشمند
business mechines
U
ماشینهای تجاری
topology
U
طراحی ماشینهای شبکه
direct connected
U
ماشینهای بهم پیوسته
box section bed
U
جعبه ماشینهای ابزار
scraper
U
یکی از ماشینهای عملیات خاکی
v , series
U
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
digital sorting
U
روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
mirror carpet
U
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
big blue
U
ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
polygon of forces
U
بس گوشه نیروها
polygon of forces
U
کثیرالاضلاع نیروها
composition of forces
U
ترکیب نیروها
dynamics
U
مجموعه نیروها
distribution of forces
U
واگذاری نیروها
distribution of forces
U
تقسیم نیروها
attrition
U
فرسایش نیروها
system of forces
U
دستگاه نیروها
triangle of forces
U
مثلث نیروها
all arms
U
کلیه نیروها
funiculars
U
بس گوشه نیروها
funiculars
U
زنجیر نیروها
triangle of forces
U
سه گوشه نیروها
funicular
U
بس گوشه نیروها
funicular
U
زنجیر نیروها
resolution of forces
U
تجزیه نیروها
pedrail
U
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
homogeneous computer network
U
شبکهای که از ماشینهای مشابه ساخته شده است که با هم سازگارند یا از یک تولید کننده هستند
structuring
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure
U
با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
commitments
U
به کاربردن نیروها اجرا
committing
U
بکار بردن نیروها
main effort
U
تلاش اصلی نیروها
commits
U
بکار بردن نیروها
main attack
U
تلاش اصلی نیروها
commit
U
بکار بردن نیروها
total mobilization
U
بسیج کامل نیروها
entireforce
U
تمام قوا یا نیروها
committed
U
بکار بردن نیروها
allotments
U
واگذارسهمیه تخصیص نیروها
allotment
U
واگذارسهمیه تخصیص نیروها
commitment
U
به کاربردن نیروها اجرا
redeployment
U
دوباره مستقرکردن نیروها
redistribution of force
U
تقسیم مجدد نیروها
statics
U
دانش پایداری نیروها
parallelogram of forces
U
متوازی الاضلاع نیروها
mobilization exercise
U
تمرین بسیج نیروها
milking machine
U
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
build-ups
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
build up
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
build-up
U
نیروی کمکی تقویت نیروها
port of debarkation
U
بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
build up
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
employment
U
کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
build-ups
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
ingross
U
تحریر کردن جمع اوری نیروها
build-up
U
بالا بردن توان رزمی نیروها
m factors
U
عوامل ام
effects
U
عوامل
factor demand
U
تقاضای عوامل
balancing factors
U
عوامل جبرانی
factor price
U
قیمت عوامل
production factors
U
عوامل تولید
factors of production
U
عوامل تولید
agents of production
U
عوامل تولید
factor proportion
U
نسبت عوامل
aerodynamic factors
U
عوامل ایرودینامیکی
allocative factors
U
عوامل تخصیصی
adverse factors
U
عوامل نامساعد
factor productivity
U
بازدهی عوامل
growth factors
U
عوامل رشد
total factor productivity
U
بازدهی کل عوامل
psychological factors
U
عوامل روانی
demand factors
U
عوامل تقاضا
natural agents
U
عوامل طبیعی
technical data
U
عوامل فنی
motivational factors
U
عوامل محرکه
variable factors
U
عوامل متغیر
constant factors
U
عوامل ثابت
elements of expense
U
عوامل هزینهای
excusatory conditions
U
عوامل رافعه
complementary factors
U
عوامل مکمل
justificatory conditions
U
عوامل موجهه
institutional factors
U
عوامل نهادی
human factor
U
عوامل انسانی
Luddites
U
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite
U
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
transfer area
U
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
pantheism
U
فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
target array
U
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
commits
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committed
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committing
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commit
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
transfer berth
U
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
apt
U
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
o technique
U
تحلیل عوامل زمانی
cryptovariable
U
عوامل متغیر رمز
additional production personnel
عوامل دیگر تولد
market forces
U
عوامل موثردر بازار
retarding factors
U
عوامل کند کننده
weathering
U
اثر عوامل جوی
inputs
U
عوامل تولید منابع
elements of expense
U
عوامل تولید هزینه
ingredients
U
داخل شونده عوامل
ingredient
U
داخل شونده عوامل
polygene
U
عوامل توارثی غیرهمردیف
aiming group
U
عوامل مثلث گیری
factor markets
U
بازارهای عوامل تولید
factor analysis
U
تجزیه و تحلیل عوامل
factor productivity
U
بهره دهی عوامل
factor cost line
U
خط هزینه عوامل تولید
factor earnings
U
درامد عوامل تولید
factor price equalization
U
برابرسازی قیمت عوامل
factor price distortions
U
انحراف قیمت عوامل
factor mobility
U
تحرک عوامل تولید
mobility of factors of production
U
تحرک عوامل تولید
fixed factor
U
عوامل تولید ثابت
fixed factor
U
عوامل ثابت تولید
competitive factors
U
عوامل محرک رقابت
diseconomies
U
عوامل زیان اور
human factors engineering
U
مهندسی عوامل انسانی
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
non specific factors of production
U
عوامل غیر اختصاصی تولید
factor payments
U
پرداختهای عوامل تولید مانند
aerometeorograph
U
دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
net factor income from abroad
خالص درآمد عوامل از خارج
variable factors
U
عوامل قابل تغییر تولید
ceteris paribus
U
ثابت بودن تمام عوامل دیگر
self buried
U
مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
map k
U
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
elasticity of factor substitution
U
وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
neutral technology
U
تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
unpredictable factors
U
عوامل غیر قابل پیش بینی
columnar transposition
U
تغییر مکان دادن عوامل در ستون
input output table
U
این جدول جریان عوامل تولید
mechanical
U
مکانیکی
gadgets
U
مکانیکی
gadget
U
مکانیکی
mechnical
U
مکانیکی
shift forward
U
انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
robot
U
ادم مکانیکی
mechanical efficiency
U
بازده مکانیکی
mechanical translation
U
ترجمه مکانیکی
mechanical energy
U
انرژی مکانیکی
mechanical stimulation
U
تحریک مکانیکی
buckets
U
بیل مکانیکی
mechanical stabilization
U
تثبیت مکانیکی
mechanic
U
هنرور مکانیکی
mechanical stabilization
U
استوارسازی مکانیکی
mechanical resolution
U
تراکم مکانیکی
mechanical properties
U
خواص مکانیکی
power shovel
U
بیل مکانیکی
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
bucket
U
بیل مکانیکی
mechanical efficiency
U
راندمان مکانیکی
mechanical drawing
U
ترسیم مکانیکی
mechanicalness
U
خاصیت مکانیکی
forklift track
U
بیل مکانیکی
absolute viscosity
U
گرانروی مکانیکی
crane shovel
U
بیل مکانیکی
dashpot
U
خفه کن مکانیکی
dynamic viscosity
U
گرانروی مکانیکی
contact mine
U
مین مکانیکی
contact sweeping
U
روبیدن مکانیکی
grab bucket
U
بیل مکانیکی
grab crane
U
بیل مکانیکی
grab excavator
U
بیل مکانیکی
mechanical de icing
U
یخ زدایی مکانیکی
mechanical advantage
U
مزیت مکانیکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com