English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
frontalier U نیروهای مرزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
marginal U مرزی
borderline U مرزی
mete U : خط مرزی
paralic U مرزی
boundary U مرزی
border U خط مرزی
bordered U خط مرزی
boundaries U مرزی
bordering U خط مرزی
boundary effect U اثر مرزی
boundary layer U لایه مرزی
critical frequency U فرکانس مرزی
border stone U سنگ مرزی
boundary conditions U شرایط مرزی
borderline schizophrenia U اسکیزوفرنی مرزی
boundar trench U نهرچه مرزی
borderline state U حالت مرزی
boundary surface U سطح مرزی
boundary trench U نهرچه مرزی
marginal check U برسی مرزی
marginal check U مقابله مرزی
marchland U زمین مرزی
limiting voltage U ولتاژ مرزی
oversea U برون مرزی
marginal consciousness U هشیاری مرزی
frontier treaty U معاهده مرزی
frontalier U یکان مرزی
extraterritoriality U برون مرزی
extraterritorial U برون مرزی
exterritorial U برون مرزی
rubicon U مرز خط مرزی
marginal test U ازمون مرزی
cleavage plane U سطح مرزی
marginal checking U بررسی مرزی
mete U سنگ مرزی
frontier U خط فاصل مرزی
outposts U پایگاه مرزی
outpost U پایگاه مرزی
border land U زمین مرزی
border installations U تاسیسات مرزی
surface boundary layer U لایه مرزی سطح
laminar boundary layer U لایه مرزی خطی
coastal frontier U نوار مرزی ساحلی
costal frontier U نوار مرزی ساحلی
catchment U حوزه ابریز مرزی
frontalier U جزو یکان مرزی
barrier combat air patrol U گشتی مرزی هوایی
high seas U ابهای برون مرزی
borderline mental deficiency U نقص عقلی مرزی
borderline psychosis U روان پریشی مرزی
extraterritoriality U حقوق برون مرزی
exterritoriality U حقوق برون مرزی
inland U درون مرزی داخله
terry U سربازمدافع مرزی انگلیس
borderline mental retardation U عقب ماندگی ذهنی مرزی
touch in goal U محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal line U ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
boundaries U 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
overseas U ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
boundary U 6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
oversea command U یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
drop shot U ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
service line U خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
reynolds stress U تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
services U نیروهای سه گانه
nuclear forces U نیروهای هستهای
ground forces U نیروهای زمینی
market forces U نیروهای بازار
garrison forces U نیروهای پادگانی
political forces U نیروهای سیاسی
armed forces U نیروهای مسلح
opposing forces U نیروهای متخاصم
irregular U نیروهای نامنطم
naval forces U نیروهای دریایی
irregular forces U نیروهای چریکی
irregular forces U نیروهای نامنطم
services U نیروهای مسلح
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
combined forces U نیروهای مرکب
army of occupation U نیروهای اشغالی
component forces U نیروهای مولفه
blue forces U نیروهای ابی
army forces U نیروهای زمینی
screening forces U نیروهای پاسیور
enemy forces U نیروهای دشمن
lateral forces U نیروهای عرضی
battalions U نیروهای ارتشی
battalion U نیروهای ارتشی
blue forces U نیروهای خودی
forces of production U نیروهای تولید
friendly forces U نیروهای خودی
combat forces U نیروهای رزمی
This new frontier incident probably means war. U این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
castrum U [کمپ نیروهای رومی]
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
restraining forces U نیروهای مهار کننده
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
van der waals forces U نیروهای وان در والس
landing forces U نیروهای پیاده شونده
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
assigned forces U نیروهای زیر امر
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
paramilitary U نیروهای شبه نظامی
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
action U اشغال نیروهای جنگی
actions U اشغال نیروهای جنگی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
residual force U نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
opposing U مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
m day force U نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
joint exercise U تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
monroe effect U اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve U نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
intercoastal U رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
sagging U تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
contra rotating U دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
boostrap operation U عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
pure bending U حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
joint U نیروهای مشترک عملیات مشترک
army forces U نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
transfer order U دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
limitrophe U مجاور مرزی مجاور
orientation forces U نیروهای دو قطبی- دو قطبی
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com