Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
contingencey forces
U
نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contingencies
U
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency
U
عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency option program
U
برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
transient forces
U
نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
contingency plan
U
طرح عملیات احتمالی
contingency retention stock
U
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
contingency support stocks
U
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
service element
U
عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
joint operations
U
عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
national component
U
هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national infrastructure
U
سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
joint petroleum office
U
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
component forces
U
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
special operations
U
عملیات مخصوص یا ویژه
special forces
U
نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
delay position
U
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
e hour
U
وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی
air inst alations
U
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
air facility
U
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
barrier forces
U
نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
fire coordination line
U
خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
flowchart
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flow diagram
U
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
joint
U
نیروهای مشترک عملیات مشترک
coprocessor
U
آداپتور نمایش سریع که مخصوص عملیات گرافیکی مثلاگ رسم خط و... است
military services
U
نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
assigned forces
U
نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
storage
U
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
package forces
U
نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
day fighter
U
هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
support
U
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
demarkation line
U
خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
at
U
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
blue commander
U
فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
regional forces
U
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
alert force
U
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
as may be the case
<adv.>
U
احتمالی
conceivably
<adv.>
U
احتمالی
contingently
<adv.>
U
احتمالی
possibly
<adv.>
U
احتمالی
eventual
U
احتمالی
probable
U
احتمالی
contingencies
U
احتمالی
contingency
U
احتمالی
probabilistic
U
احتمالی
even tual
U
احتمالی
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
presumptive
U
فرضی احتمالی
adventure
U
خطر احتمالی
adventures
U
خطر احتمالی
contingent liabilities
U
بدهیهای احتمالی
prospected
U
مشتری احتمالی
prospecting
U
مشتری احتمالی
prospects
U
مشتری احتمالی
prospect
U
مشتری احتمالی
acatalepsy
U
فلسفهء احتمالی
contingency plan
U
طرح احتمالی
contingent profit
U
منفعت احتمالی
PE
U
خطای احتمالی
contingent liability
U
بدهی احتمالی
risk
U
خطر احتمالی
contenders
U
برنده احتمالی
contender
U
برنده احتمالی
gambling
U
خطر احتمالی
probable error
U
اشتباه احتمالی
risked
U
خطر احتمالی
probabilism
U
احتمالی نگری
probabilistic model
U
الگوی احتمالی
probabilistic model
U
مدل احتمالی
probable error
U
خطای احتمالی
risking
U
خطر احتمالی
probability cost
U
بهای احتمالی
risks
U
خطر احتمالی
probability limits
U
حدود احتمالی
ramifications
U
تبعات احتمالی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
radial probability density
U
چگالی شعاعی احتمالی
break up of the a proposed marriage
U
به هم خوردن ازدواج احتمالی
vertical probable error
U
اشتباه احتمالی قائم
likelier
U
باور کردنی احتمالی
likeliest
U
باور کردنی احتمالی
probabilism
U
انتخاب وجه احتمالی
likly
U
باور کردنی احتمالی
likely
U
باور کردنی احتمالی
buffer zones
U
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
contingent zone of fire
U
منطقه اتش احتمالی توپخانه
buffer zone
U
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
contingent effects
U
اثرات احتمالی انفجار هستهای
probable
U
باور کردنی امر احتمالی
norm point
U
نقطه احتمالی فرود در پرش
range probable error
U
اشتباه احتمالی برد توپ
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
dope
U
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
dopes
U
اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
confidence level
U
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
armed services
U
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
registers
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
circular probable error
U
دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
forces of production
U
نیروهای تولید
differential forces
U
نیروهای دیفرانسیلی
enemy forces
U
نیروهای دشمن
ground forces
U
نیروهای زمینی
irregular
U
نیروهای نامنطم
garrison forces
U
نیروهای پادگانی
frontalier
U
نیروهای مرزی
friendly forces
U
نیروهای خودی
armed forces
U
نیروهای مسلح
irregular forces
U
نیروهای چریکی
naval forces
U
نیروهای دریایی
nuclear forces
U
نیروهای هستهای
services
U
نیروهای سه گانه
lateral forces
U
نیروهای عرضی
services
U
نیروهای مسلح
irregular forces
U
نیروهای نامنطم
battalion
U
نیروهای ارتشی
opposing forces
U
نیروهای متخاصم
screening forces
U
نیروهای پاسیور
army forces
U
نیروهای زمینی
political forces
U
نیروهای سیاسی
battalions
U
نیروهای ارتشی
market forces
U
نیروهای بازار
combat forces
U
نیروهای رزمی
component forces
U
نیروهای مولفه
army of occupation
U
نیروهای اشغالی
blue forces
U
نیروهای خودی
blue forces
U
نیروهای ابی
combined forces
U
نیروهای مرکب
deletes
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
U
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
armed forces courier
U
پیک نیروهای مسلح
paramilitary
U
نیروهای شبه نظامی
dipole dipole forces
U
نیروهای دو قطبی- دوقطبی
opposing forces
U
نیروهای درگیر نبرد
actions
U
اشغال نیروهای جنگی
tactical reserve
U
نیروهای احتیاط تاکتیکی
restraining forces
U
نیروهای مهار کننده
landing forces
U
نیروهای پیاده شونده
conventional forces
U
نیروهای رزمی معمولی
van der waals forces
U
نیروهای وان در والس
assigned forces
U
نیروهای زیر امر
nato forces
U
نیروهای پیمان ناتو
fundamental forces
U
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
paramilitaries
U
نیروهای شبه نظامی
fundamental interactions
U
نیروهای بنیادی
[فیزیک]
castrum
U
[کمپ نیروهای رومی]
action
U
اشغال نیروهای جنگی
armed forces police
U
دژبان نیروهای مسلح
balance collective forces
U
نیروهای کلی متعادل
reserve mobilization
U
بسیج نیروهای احتیاط
establishing authority
U
فرماندهی نیروهای اب خاکی
amphibious striking forces
U
نیروهای ضربتی اب خاکی
searched
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly
U
بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
residual force
U
نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
establishing authority
U
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
U
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
special forces
U
نیروهای ویژه ضد چریک
[ارتشی ]
attack carrier striking forces
U
نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
joint
U
مشترک بین نیروهای مسلح
international date line
U
خط تقسیم نیروهای بین المللی
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
armed peace
U
حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.
U
در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
armed forces
U
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
operating force
U
نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com