English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
enemy forces U نیروهای دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
Other Matches
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
gall U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls U حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio countermeasures U اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
to triumph over the enemy U برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio deception U گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
hitting U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit U اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejected U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
reject U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien U طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejects U عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
close-ups U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with U اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up U نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
penetration U نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching U رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
espionage U جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasion U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasions U اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganised U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizing U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising U به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
end on U سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march U راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repelled U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling U پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
opposing forces U نیروهای متخاصم
army forces U نیروهای زمینی
lateral forces U نیروهای عرضی
market forces U نیروهای بازار
naval forces U نیروهای دریایی
garrison forces U نیروهای پادگانی
nuclear forces U نیروهای هستهای
irregular forces U نیروهای چریکی
irregular forces U نیروهای نامنطم
political forces U نیروهای سیاسی
ground forces U نیروهای زمینی
forces of production U نیروهای تولید
blue forces U نیروهای ابی
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
blue forces U نیروهای خودی
services U نیروهای مسلح
component forces U نیروهای مولفه
combined forces U نیروهای مرکب
combat forces U نیروهای رزمی
battalion U نیروهای ارتشی
battalions U نیروهای ارتشی
armed forces U نیروهای مسلح
services U نیروهای سه گانه
army of occupation U نیروهای اشغالی
friendly forces U نیروهای خودی
irregular U نیروهای نامنطم
frontalier U نیروهای مرزی
screening forces U نیروهای پاسیور
landing forces U نیروهای پیاده شونده
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
paramilitary U نیروهای شبه نظامی
assigned forces U نیروهای زیر امر
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
van der waals forces U نیروهای وان در والس
actions U اشغال نیروهای جنگی
action U اشغال نیروهای جنگی
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
restraining forces U نیروهای مهار کننده
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
castrum U [کمپ نیروهای رومی]
residual force U نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
opposing U مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
m day force U نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
joint exercise U تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
monroe effect U اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
charactristic curve U نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
abhorrer U دشمن
foes U دشمن
at d. U دشمن
foe U دشمن
enemy U دشمن
adversary U دشمن
adversaries U دشمن
enemies U دشمن
hostile U دشمن
foeman U دشمن
xenophobe U دشمن
adversarial U دشمن
sagging U تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
hateable U دشمن داشتنی
archenemy U دشمن بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
man hater U دشمن ادم
antichrst U دشمن مسیح
enemy state U حکومت دشمن
feudist U متحد دشمن
alien enemy U دشمن خارجی
nemesis U دشمن بزرگ
potential enemy U دشمن اصلی
potential enemy U دشمن حتمی
enemy state U دولت دشمن
hostile artillery U توپخانه دشمن
the enemy U نیروی دشمن
the enemy U کشتی دشمن
hostile battery U اتشبار دشمن
xenophobe U دشمن بیگانه
antagonises U دشمن کردن
evading U گریز از دشمن
engagement U درگیری با دشمن
engagements U درگیری با دشمن
antagonist U رقیب دشمن
antagonists U رقیب دشمن
waning U جنگ دشمن
wanes U جنگ دشمن
waned U جنگ دشمن
wane U جنگ دشمن
antagonised U دشمن کردن
antagonising U دشمن کردن
antagonize U دشمن کردن
evade U گریز از دشمن
contain U احاطه دشمن
evades U گریز از دشمن
contained U احاطه دشمن
antagonizing U دشمن کردن
antagonizes U دشمن کردن
contains U احاطه دشمن
antagonized U دشمن کردن
enemy U دشمن کردن
enemies U دشمن کردن
unfriendly U دشمن ناشناس
evaded U گریز از دشمن
fronting U سمت دشمن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com