English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peace keeping forces U نیروهای بازدارنده و حافظ صلح سازمان ملل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
international peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل
peace force U نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
barrier forces U نیروهای مامور سد کردن راه دشمن نیروهای حفافت ازموانع
fire coordination line U خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
military services U نیروهای نظامی وابسته به نیروهای مسلح
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
assigned forces U نیروهای مامور به نیروهای واگذارشده به
package forces U نیروهای پیش بینی شده نیروهای برش داده شده ازقبل
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
demarkation line U خط تقسیم نیروهای متخاصم خط مرز نیروهای متخاصم خط تحدید خط تحدید حدودنظامی طرفین
blue commander U فرمانده نیروهای خودی فرمانده نیروهای ابی
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
central treaty organization U پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council U شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
disincentive U بازدارنده
retarder U بازدارنده
retardant U بازدارنده
dissuasive U بازدارنده
intercepter U بازدارنده
impedient U بازدارنده
deterrents U بازدارنده
dehortative U بازدارنده
impedimental U بازدارنده
inhibitor U بازدارنده
deterrent U بازدارنده
holding attack U تک بازدارنده
suppressive U بازدارنده
disincentives U بازدارنده
clearing block U قطعه بازدارنده
holding force U نیروی بازدارنده
secondary inhibitor U بازدارنده ثانوی
paratonic U از جنبش بازدارنده
suppressor area U ناحیه بازدارنده
ripple though effect U اثر بازدارنده
suppressor variable U متغیر بازدارنده
preventative actions U اعمال بازدارنده
radical inhitator U بازدارنده رادیکالی
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
deterrent U منع کننده بازدارنده
monoamine oxidase inhibitor U بازدارنده اکسیداز تک امین
mao U بازدارنده اکسیداز تک امین
deterrents U منع کننده بازدارنده
containing action U عملیات احاطهای بازدارنده
international labour organization U سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
apparatus [machinery] U سازمان [سازمان اداری ]
structure U سازمان سازمان دادن
structuring U سازمان سازمان دادن
structures U سازمان سازمان دادن
patrons U حافظ
shield U حافظ
shields U حافظ
retentive U حافظ
patron U حافظ
preserver U حافظ
keepers U حافظ
keeper U حافظ
hip pad U حافظ
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
fare you well U خدا حافظ
so long U خدا حافظ
auxiliary memory U حافظ کمکی
adieu U خدا حافظ
bye bye U خدا حافظ
adieux U خدا حافظ
good bye U خدا حافظ
adieus U خدا حافظ
cheerio U خدا حافظ
bon voyage U خدا حافظ
aloha U خدا حافظ
tension adjuster حافظ کشش طناب
good by U خدا حافظ بدرود
random access memory [RAM] module گذاره حافظ انتخابی
neuroglia U بافت حافظ عصب
bolster U تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolstered U تکیه گاه حافظ دهانه پل
bolsters U تکیه گاه حافظ دهانه پل
God bless [you] ! U خدا حافظ [واژه کهنه]
fare thee well U خوش باش خدا حافظ
lorica U پوسته سخت حافظ جانوران
maecenas U حامی و حافظ علم وادب
mainsheet U طناب حافظ بادبان اصلی
totemite U معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
totemist U معتقد بوجودروح حافظ یک قوم یا قبیله
lar U نام یکی از ارواح حافظ خانه
polyzoarium U کلنی مرجانی یا استخوان بندی حافظ ان
mnemonics U دارگونه حافظ ومادر خدایان شعروادب
utilidor U لوله حافظ سیم یا لولههای فلزی
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
armed forces U نیروهای مسلح
combat forces U نیروهای رزمی
opposing forces U نیروهای متخاصم
enemy forces U نیروهای دشمن
nuclear forces U نیروهای هستهای
political forces U نیروهای سیاسی
battalions U نیروهای ارتشی
blue forces U نیروهای ابی
blue forces U نیروهای خودی
battalion U نیروهای ارتشی
army of occupation U نیروهای اشغالی
army forces U نیروهای زمینی
irregular forces U نیروهای نامنطم
irregular U نیروهای نامنطم
services U نیروهای مسلح
services U نیروهای سه گانه
ground forces U نیروهای زمینی
forces of production U نیروهای تولید
friendly forces U نیروهای خودی
frontalier U نیروهای مرزی
garrison forces U نیروهای پادگانی
irregular forces U نیروهای چریکی
component forces U نیروهای مولفه
combined forces U نیروهای مرکب
naval forces U نیروهای دریایی
screening forces U نیروهای پاسیور
market forces U نیروهای بازار
lateral forces U نیروهای عرضی
differential forces U نیروهای دیفرانسیلی
restraining forces U نیروهای مهار کننده
opposing forces U نیروهای درگیر نبرد
castrum U [کمپ نیروهای رومی]
fundamental interactions U نیروهای بنیادی [فیزیک]
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
van der waals forces U نیروهای وان در والس
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
nato forces U نیروهای پیمان ناتو
balance collective forces U نیروهای کلی متعادل
tactical reserve U نیروهای احتیاط تاکتیکی
landing forces U نیروهای پیاده شونده
assigned forces U نیروهای زیر امر
dipole dipole forces U نیروهای دو قطبی- دوقطبی
reserve mobilization U بسیج نیروهای احتیاط
fundamental forces U نیروهای بنیادی [فیزیک]
armed forces courier U پیک نیروهای مسلح
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
armed forces police U دژبان نیروهای مسلح
paramilitary U نیروهای شبه نظامی
paramilitaries U نیروهای شبه نظامی
action U اشغال نیروهای جنگی
actions U اشغال نیروهای جنگی
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . U درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
establishing authority U مقام مسئول نیروهای اب خاکی
residual force U نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
international date line U خط تقسیم نیروهای بین المللی
special forces U نیروهای ویژه ضد چریک [ارتشی ]
attack carrier striking forces U نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
joint U مشترک بین نیروهای مسلح
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
orange forces U علامت نیروهای دشمن درتمرینات جنگی
diffraction loading U منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
sum of all external forces U حاصل جمع تمام نیروهای خارجی
counter vailing power U تقارن دو نیروی اقتصادی نیروهای متقارن
opposing U مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
joint exercise U تمرین مشترک بین نیروهای مسلح
m day force U نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
armed forces U مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
service element U عنصری از نیروهای مسلح که در عملیات شرکت دارد
joint operations U عملیات مشترک مابین نیروهای مسلح ارتش
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
center of thrust U امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
to rally scattered troops U جمع آوری کردن نیروهای نظامی پراکنده
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
monroe effect U اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
national component U هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
joint petroleum office U دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
charactristic curve U نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
undamped U نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
landing wires U سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
organization U سازمان
machinery U سازمان
structure U سازمان
structures U سازمان
structuring U سازمان
inst U سازمان
system U سازمان
institution U سازمان
systems U سازمان
departments U سازمان
organisations U سازمان
organizations U سازمان
department U سازمان
organism U سازمان
organisms U سازمان
activity U سازمان
activities U سازمان
systems U مجموعه سازمان
force structure U سازمان یکانها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com