Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
construction need
U
نیاز سازندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constructions
U
سازندگی
construction
U
سازندگی
construction
U
هنر سازندگی
constructions
U
هنر سازندگی
constructivism
U
سازندگی گرایی
Hungarian Activism
U
[جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
LUT
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
need
U
نیاز
self sufficing
U
بی نیاز
needed
U
نیاز
needless
U
بی نیاز
self-sufficient
U
بی نیاز
needing
U
نیاز
demand
U
نیاز
demands
U
نیاز
demanded
U
نیاز
requirement
U
نیاز
requirement
U
نیاز
need
U
نیاز
demand
U
نیاز
want
U
نیاز
want
U
نقصان نیاز
manifest need
U
نیاز اشکار
need gratification
U
ارضای نیاز
self explanatory
U
بی نیاز از توصیف
nurturance need
U
نیاز مهرورزی
wanted
U
نقصان نیاز
quasi need
U
شبه نیاز
felt need
U
نیاز هشیار
necessity
U
نیاز نیازمندی
self-evident
U
بی نیاز از اثبات
achievement need
U
نیاز پیشرفت
n achievement
U
نیاز پیشرفت
affiliation need
U
نیاز پیوندجویی
n affiliation
U
نیاز پیوندجویی
agamic
U
بی نیاز ازتخم نر
requirement
U
مورد نیاز
capital requirement
U
نیاز سرمایه
cognizance need
U
نیاز شناخت
prerequisites
U
پیش نیاز
prerequisite
U
پیش نیاز
self-explanatory
U
بی نیاز از توصیف
self explaining
U
بی نیاز از توصیف
self contained
U
برون بی نیاز
social need
U
نیاز اجتماعی
structural requirement
U
نیاز استاتیکی
succorance need
U
نیاز مهرطلبی
urgency of need
U
ضرورت نیاز
sweet nothings
U
راز و نیاز
demands
U
نیاز احتیاج
demand
U
نیاز احتیاج
demanded
U
نیاز احتیاج
defendance need
U
نیاز خویشتن پایی
deference need
U
نیاز دنباله روی
criminal court
U
راز و نیاز کردن
demand processing
U
پردازش بر اساس نیاز
custom ROM
U
مین نیاز مشتری
c.o.d
U
نیاز شیمیایی به اکسیژن
dominance need
U
نیاز سلطه گری
floor space occupied
U
فضای مورد نیاز
lime requirement
U
اهک مورد نیاز
chemical oxygen demand
U
نیاز شیمیایی اکسیژن
obviating
U
رفع نیاز کردن
obviated
U
رفع نیاز کردن
obviates
U
رفع نیاز کردن
self sufficient
U
مستغنی بی نیاز از غیر
reserve requirements
U
ذخائر مورد نیاز
obviate
U
رفع نیاز کردن
need press theory
U
نظریه نیاز- فشار
requires
U
نیاز داشتن لازم بودن
required
U
نیاز داشتن لازم بودن
bank capital requirement
U
سرمایه مورد نیاز بانک
requiring
U
نیاز داشتن لازم بودن
addressing
U
بدون نیاز به موارد خاص
biochemical oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
b.o.d
U
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
require
U
نیاز داشتن لازم بودن
combat essential
U
مورد نیاز حتمی رزمی
common goods
U
کالای مورد نیاز عموم
notation
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
postfix
U
و نیاز به کروشه را از بین می برد.
demand paging
U
صفحه بندی مورد نیاز
notations
U
و دیگر نیاز به کروشه نیست
requirements
U
آنچه مورد نیاز است
netblock
U
ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
overproduce
U
بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
iam in bad
U
بسیار نیاز مند هشتم
required supply rate
U
نواخت مهمات مورد نیاز
post free
U
بدون نیاز به تمبر زدن
demand satisfaction
U
تحویل اماد مورد نیاز
supplying
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supplied
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
reorder level
U
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
materials requirements planning
U
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
shortest
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
specify
U
بیان واضح آنچه نیاز است
specifying
U
بیان واضح آنچه نیاز است
You are needed . They need you .
U
وجود شما مورد نیاز است
specifies
U
بیان واضح آنچه نیاز است
parallels
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
To leave someone in the lurch .
U
کسی را قال گذاشتن ( هنگام نیاز )
completed
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completing
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
short
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
shorter
U
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
customers
U
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
customer
U
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
parallelled
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
U
اگر به توجه نیاز داشته باشند
complete
U
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
These statistics speak for themselves.
U
این آمار به هیچ توضیحی نیاز ندارد.
attention
U
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
discards
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discarded
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
demanded
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
discard
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
demand
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
buffer
U
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
real time
U
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
attentions
U
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
discarding
U
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
dynamic
U
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
dynamically
U
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
elastic buffer
U
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
operation
U
دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
demands
U
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
cpu
U
کل زمانی که CPU برای پردازش دستورات نیاز دارد
public information
U
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
customised
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
static
U
حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
customising
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customized
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
automatics
U
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
customizing
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
end item
U
وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
automatic
U
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
storage
U
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
We'll need 10 years at a
[the]
minimum.
U
ما کمکمش به ۱۰ سال
[برای این کار]
نیاز داریم.
Gun laws need to be revisited.
U
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی
[تجدید نظر]
دارند.
customizes
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
hog
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
logical
U
گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
autos
U
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
auto
U
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
inherits
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inheriting
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherit
U
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
equipment
U
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
hogs
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
customises
U
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
hogged
U
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
U
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
ancillary equipment
U
وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
prompt
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompted
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
interrupt
U
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
thinnest
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinners
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
interrupting
U
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
prompts
U
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
overlay
U
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
Funstionalism
U
[عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
interrupts
U
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
thins
U
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
overlays
U
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlaying
U
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
compounded
U
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compound
U
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compounds
U
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
multiphase program
U
برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
extract
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
free issue system
U
سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
fetches
U
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
prints
U
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
fetched
U
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetch
U
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
process
U
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
paging
U
که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
processes
U
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
print
U
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
store
U
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
printed
U
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
storing
U
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
extracting
U
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
multiplex
U
روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com