Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
needful
U
نیازمند ناگزیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
incumbent
U
ناگزیر
indispensable
U
ناگزیر
avoidless
U
ناگزیر
incumbents
U
ناگزیر
perforce
U
ناگزیر
ineludible
U
ناگزیر
necessitate
U
ناگزیر ساختن
necessitating
U
ناگزیر ساختن
sine qua non
U
امر ناگزیر
helpless
U
فرومانده ناگزیر
necessitated
U
ناگزیر ساختن
he was put to flight
U
ناگزیر شد که بگریزد
necessitates
U
ناگزیر ساختن
needs
U
ناگزیر نیازها
needier
U
نیازمند
neediest
U
نیازمند
destitute
U
نیازمند
needy
U
نیازمند
he must needs go
U
از رفتن ناگزیر است
out of repair
U
نیازمند تعمیر
jobless
U
نیازمند به کار
in bad repair
U
نیازمند تعمیر
mesic
U
نیازمند به رطوبت
clamant
U
نیازمند برسیدگی
Hobson's choice
U
انتخاب از روی ناچاری ناگزیر
want
U
نیازمند بودن به نداشتن
it tells its own tale
U
نیازمند به توضیح نیست
wanted
U
نیازمند بودن به نداشتن
it goes without saying
U
نیازمند بگفتن نیست
gaff headed
U
بادبان چهارضلعی نیازمند به میله
good wine needs no bush
U
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
we need servants
U
ما نیازمند بنوکر هستیم مانوکرهایی میخواهیم
casual poor
U
کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
interpleader
U
محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
we are want of money
U
ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
have
U
مالک بودن ناگزیر بودن
having
U
مالک بودن ناگزیر بودن
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com