English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
subrogation U نیابت جانشین سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vicarious U به نیابت قبول کردن جانشین
displacement U جانشین سازی
substitution U جانشین سازی
replacement U جانشین سازی
replacements U جانشین سازی
substitution test U ازمون جانشین سازی
symbol substitution test U ازمون جانشین سازی نمادها
tokens U کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
token U کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
viceroyship U نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
viceroyalty U نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
procuration U نیابت
representation U نیابت
representations U نیابت
vicegerency U نیابت
vicariousness U نیابت
vicarship U نیابت
procuance U نیابت
substitution U نیابت
lieutenancy U نیابت
deputyship U نیابت
rogatory commission U نیابت قضائی
succession U نیابت توالی
successions U نیابت توالی
vice president U نیابت ریاست
lieutenancy U ناوبانی نیابت
rogatory U نیابت قضایی
on behalf of U نیابت از طرف
regency U نیابت سلطنت
regencies U نیابت سلطنت
viceroyal U مربوط به نیابت سلطنت
viceregal U مربوط به نیابت سلطنت
vice regent U وابسته به نیابت سلطنت
take over U مسلط شدن غلبه کردن جانشین کردن جانشین شدن
letters rogatory U نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
rogatory letters U نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
economic and social council U به نیابت از طرف مجمع عمومی است
princess regent U شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
standbys U جانشین
standby U جانشین
locumtenens U جانشین
surrogate U جانشین
surrogates U جانشین
relief U جانشین
substitute U جانشین
substituted U جانشین
substituting U جانشین
absence indicator U جانشین
imam or imaum U جانشین
deputy U جانشین
subsitute U جانشین
succedaneum U جانشین
locum U جانشین
locums U جانشین
vicar U جانشین
vicars U جانشین
deputies U جانشین
heir U جانشین
replacements U جانشین
superseder U جانشین
succeeder U جانشین
successor U جانشین
succedent U جانشین
replacement U جانشین
repeater U پرچم جانشین
swops U جانشین کردن
expromissor U جانشین بدهکار
father surrogate U جانشین پدر
fill in U جانشین شونده
fill in U جانشین کردن
swopped U جانشین کردن
swaps U جانشین کردن
substitute goods U کالاهای جانشین
substitute goals U هدفهای جانشین
succedaneous U متعاقب جانشین
displace U جابجاکردن جانشین
surrogate U جانشین شدن
he succeeded his father U جانشین پدرش شد
displaced U جابجاکردن جانشین
surrogates U جانشین شدن
displacing U جانشین شدن
displaced U جانشین شدن
displaces U جابجاکردن جانشین
displaces U جانشین شدن
displacing U جابجاکردن جانشین
complete substitution U جانشین کامل
displace U جانشین شدن
swopping U جانشین کردن
backup U جانشین بازیگر
standby application U کاربرد جانشین
substituting U جانشین کردن
mother surrogate U جانشین مادر
mother substitute U جانشین مادر
heir U جانشین شدن
vicar of christ U جانشین یا خلیفه
alternate forms U شکلهای جانشین
kludge U جانشین کردن
wlldcard U علامت جانشین
vacant succession U بدون جانشین
surreptitiously U محرمانه جانشین
pinches U اندک جانشین
alias U نام جانشین
swap U جانشین کردن
incomer U جانشین مهاجر
b. eliminator U جانشین باتری ب
swapped U جانشین کردن
aliases U نام جانشین
substitute U جانشین کردن
substituted U جانشین کردن
to take over U جانشین شدن
pinch U اندک جانشین
stand in U جانشین هنرپیشه شدن
vice chief of staff U جانشین رئیس ستاد
stand-ins U جانشین هنرپیشه شدن
vicegerent U جانشین قائم مقام
stand-in U جانشین هنرپیشه شدن
standards U کالای جانشین رزمی
standard U کالای جانشین رزمی
deputies U قائم مقام جانشین
substitute U تعویض جانشین کردن
deputy U قائم مقام جانشین
substituted U تعویض جانشین کردن
substituting U تعویض جانشین کردن
to take the place of something U جانشین چیزی شدن
alternate command authority U مقام جانشین فرماندهی
alternate command authority U افسر جانشین فرمانده
stand in for someone <idiom> U جانشین کسی بودن
ingraft U در ذهن جانشین کردن
locumtenens U کفیل جانشین موقت
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
acceptable product U فراورده جانشین قابل قبول
deputy chief of naval operation U جانشین فرماندهی نیروی دریایی
make do with something <idiom> U جانشین چیزی به جای چیزدیگر
succession of the presidency U سیستم تعیین جانشین درریاست
succee U جانشین شدن میراث بردن
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
deputised U نیابت کردن نمایندگی کردن
deputizing U نیابت کردن نمایندگی کردن
deputizes U نیابت کردن نمایندگی کردن
deputized U نیابت کردن نمایندگی کردن
deputize U نیابت کردن نمایندگی کردن
deputising U نیابت کردن نمایندگی کردن
deputises U نیابت کردن نمایندگی کردن
expansion U فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
standard U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards U اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
fuzzy logic U نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
fuzzy theory U نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
potential substitution U حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
Overdrive U قطعه پردازنده که به عنوان جانشین قدرتمند برای پردازنده Intelاست
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
mode U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
modes U حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
take over from U کار را از کسی تحویل گرفتن جانشین کسی شدن
superseding U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseded U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
two way alternate operation U عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
supersede U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
supersedes U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
algebra U استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
united nations organization U سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
Conservative Party U یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
second in command U معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
inheriting U مالک شدن جانشین شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com