Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 255 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safeguard
U
نگهداری کردن
safeguarded
U
نگهداری کردن
safeguarding
U
نگهداری کردن
safeguards
U
نگهداری کردن
support
U
نگهداری کردن
upkeep
U
نگهداری کردن
maintain
U
نگهداری کردن
maintained
U
نگهداری کردن
maintains
U
نگهداری کردن
keep
U
نگهداری کردن
keeps
U
نگهداری کردن
conserve
U
نگهداری کردن
conserved
U
نگهداری کردن
conserves
U
نگهداری کردن
conserving
U
نگهداری کردن
maintrain
U
نگهداری کردن
to maintain a road
U
نگهداری کردن
to maintain one's family
U
نگهداری کردن
to take keep
U
نگهداری کردن
to safeguard
[against]
U
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
maintain
U
نگهداری کردن
manage
U
نگهداری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ward
U
نگهداری کردن توجه کردن
wards
U
نگهداری کردن توجه کردن
support
U
تایید کردن نگهداری
mew
U
دراصطبل نگهداری کردن
mewed
U
دراصطبل نگهداری کردن
mewing
U
دراصطبل نگهداری کردن
protect
U
نیکداشت کردن نگهداری کردن
protecting
U
نیکداشت کردن نگهداری کردن
protects
U
نیکداشت کردن نگهداری کردن
tend
U
نگهداری کردن از
tended
U
نگهداری کردن از
tending
U
نگهداری کردن از
tends
U
نگهداری کردن از
patronised
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronises
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronize
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronized
U
نگهداری کردن مشتری شدن
patronizes
U
نگهداری کردن مشتری شدن
mind
U
نگهداری کردن رسیدگی کردن به
minding
U
نگهداری کردن رسیدگی کردن به
minds
U
نگهداری کردن رسیدگی کردن به
bestride
U
نگهداری ودفاع کردن از
cryptocustodian
U
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
deletion
U
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
hold at disposal
U
در اختیار دیگری نگهداری کردن
keep in trust
U
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
power of reservation
U
حق نگهداری وذخیره کردن
streaming tape drive
U
دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
to bear up
U
نا امیدنشدن نگهداری کردن
to have custody of
U
نگهداری یا امانت داری کردن از
carry over
<idiom>
U
برای بعد نگهداری کردن
lay up
<idiom>
U
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
stair rod
U
گیره فرش
[از این گیره های برنزی جهت نگهداری فرش های کناره در پله ها و یا آویزان کردن فرش استفاده می کنند.]
Other Matches
corrective maintenance
U
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
guarding subsidy
U
حق نگهداری
detention
U
نگهداری
storage
U
نگهداری
holding
U
نگهداری
detainer
U
نگهداری
detentions
U
نگهداری
maintenance
U
نگهداری
sustention
U
نگهداری
internment
U
نگهداری
upkeep
U
نگهداری
landing, storage, delivery
U
نگهداری
sustenance
U
نگهداری
guardianship
U
نگهداری
protection
U
نگهداری
keeping
U
نگهداری
custody
U
نگهداری
conservation
U
نگهداری
retinue
U
نگهداری
sustentation
U
نگهداری
retinues
U
نگهداری
preservation
U
نگهداری
safe keeping
U
نگهداری
retention
U
نگهداری
safe guard
U
نگهداری
categories of maintenance
U
انواع نگهداری
categories of maintenance
U
طبقات نگهداری
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیرانه
interlude
U
نگهداری مقدماتی
program maintenance
U
نگهداری برنامه
hold
U
ایست نگهداری
care
U
نگهداری موافبت
cared
U
نگهداری موافبت
cares
U
نگهداری موافبت
category
U
طبقه نگهداری
retentivity
U
قدرت نگهداری
interludes
U
نگهداری مقدماتی
tenure
U
نگهداری اشغال
field maintenance
U
نگهداری در صحرا
levels of maintenance
U
ردههای نگهداری
depot maintenance
U
نگهداری دپویی
LSD
U
نگهداری تحویل
record keeping
U
نگهداری سوابق
tenability
U
قابلیت نگهداری
depot maintenance
U
نگهداری امادگاهی
keep track of
<idiom>
U
نگهداری یاداشت
restraints
U
نگهداری خودداری
care of supplies
U
نگهداری اماد
maturing
U
نگهداری بتن
holds
U
ایست نگهداری
field capacity
U
فرفیت نگهداری
restraint
U
نگهداری خودداری
field maintenance
U
نگهداری صحرایی
the keeping of a festival
U
نگهداری عید
deffered maintenance
U
نگهداری مخصوص
maintenance period
U
دوره نگهداری
warehousing
U
نگهداری در انبار
energy preservation
U
نگهداری انرژی
account
U
نگهداری حسابها
granfather file
U
نگهداری می شوند
holding time
U
زمان نگهداری
holding costs
U
مخارج نگهداری
holding capacity
U
فرفیت نگهداری
maintenance cost
U
هزینه نگهداری
maintenance cost
U
ارزش نگهداری
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
maintenance functions
U
کارکردهای نگهداری
preventive maintenance
U
نگهداری پیشگیری
maintenance support
U
پشتیبانی نگهداری
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
maintenance status
U
وضعیت نگهداری
organizational maintenance
U
نگهداری سازمانی
preventive maintenance
U
نگهداری حفافتی
membrane curing
U
نگهداری غشایی بتن
software maintenance
U
نگهداری نرم افزار
gasholders
U
محل نگهداری بنزین
gasholder
U
محل نگهداری بنزین
management
U
اجرا و نگهداری شبکه
managements
U
اجرا و نگهداری شبکه
upkeep
U
هزینه نگهداری و تعمیر
upkeep
U
هزینه نگهداری وتعمیر
moist curing
U
نگهداری مرطوب بتن
schedule maintenance
U
نگهداری زمانبندی شده
keep time
<idiom>
U
نگهداری میزان و وزن
hold something back
<idiom>
U
نگهداری اطلاعات از کسی
depositery
U
محل نگهداری سپرده
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
ammunition depot
U
محل نگهداری مهمات
entertainable
U
قابل پذیرائی و یا نگهداری
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
maintenance routine
U
روال تعمیر و نگهداری
baby farm
U
محل نگهداری کودکان
gurantee period
U
دوره نگهداری تاسیسات
poor law
U
قانون نگهداری از تهیدستان
maintenance work
U
کار تعمیر و نگهداری
remote servicing
U
نگهداری از راه دور
remote maintenance
U
نگهداری از راه دور
maintenance
U
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
stickboy
U
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
confessio
U
[محل نگهداری جسد شهید]
administrators
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
accountable supply distribution activity
U
سازمان نگهداری سوابق امادی
columbarium
U
جای نگهداری خاکستر مردگان
bee-keeper
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
fit call
U
رده یکم تعمیر و نگهداری
customer
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
accountable depot
U
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
administrator
U
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
tape library
U
اتاق مخصوص نگهداری نوار
remote maintenance
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
administrative crypto account
U
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
maintenance shop
U
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
bee-keepers
U
متصدی نگهداری از زنبور عسل
service
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
preventive
U
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
remote servicing
U
تعمیر و نگهداری از راه دور
serviced
U
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
customers
U
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
lay up
<idiom>
U
گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
for keeps
U
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
buffer
U
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
maintenance calibration
U
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
maintenance float
U
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
three
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
gross negligence
U
تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
threes
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
cost of maintenance
U
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
white paternoster
U
دعای نگهداری ازشر روح پلید
conservancy
U
نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
hand-held
U
آنچه قابل نگهداری در دست است
bone-house
U
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
file maintenaee
U
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
apicultural
U
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
bonded store
U
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
magazine area
U
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
sacrist
U
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
spoin bank
U
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
bonded goods
U
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
database
U
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
housekeeping
U
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
accountability
U
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
service time window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
databases
U
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
vivary
U
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
DBA
U
ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
deep cycling
U
روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
holdup
U
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
fe
U
فردمسئول نگهداری و تعمیرسخت افزار و نرم افزارکامپیوتر
archive
U
کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
cycle stock
U
موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
holding station
U
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
reliquaries
U
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
reliquary
U
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
maternal school
U
اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
damp land pit curing
U
نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
microprogram
U
وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
fog curing room
U
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
cassettes
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
bit map
U
ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
cassette
U
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
administrators
U
شخصی که مسول اجرا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
reference
U
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
topping lift
U
طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی
oxygen bottle
U
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
pontage
U
مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود
references
U
فایل داده که طوری نگهداری میشود که قابل ارجاع باشد
communication security custodian
U
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
watershed management
U
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
administrator
U
شخصی که مسول اجرا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
pounding
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
multivolume file
U
نوارمغناطیسی یا فلاپی دیسک جهت نگهداری ان میباشد پرونده چند حجمی
pounded
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
cinerarium
U
[گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
pound
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
CD
U
جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
CDs
U
جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
off screen buffer
U
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
pounds
U
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
air-conditioned
U
اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
custodian
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians
U
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
braced
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
Recycle Bin
U
نشانهای روی صفحه نمایش ویندوزکه مانند محل نگهداری کاغذهای بیهوده است
electronic bulletin board
U
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
storing
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
data integrety
U
ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها
fishnet
U
نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
archive
U
فایلی که حاوی داده قدیمی است ولی برای مراجعه در آینده نگهداری میشود
record
U
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
maintenance
U
ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند
store
U
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
control unit
U
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
areas
U
بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
area
U
بخشی از حافظه اصلی که داده ها را از فضای ذخیره سازی در خود نگهداری میکند تا پردازش شوند
Q Channel
U
یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com