Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stakeholder
U
نگهدارنده بانک در قمار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
faro
U
نوعی بازی قمار شبیه بانک
reserve requirement
U
مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
rediscount rate
U
نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
giro
U
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giros
U
روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank.
U
من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
world bank
U
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
available cash
U
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
barbette
U
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
gamble
U
قمار
hazarded
U
قمار
hazard
U
قمار
hazarding
U
قمار
gambling
U
قمار
gambled
U
قمار
hazards
U
قمار
gambles
U
قمار
gambled
U
قمار کردن
gamble away
U
قمار کردن
shell game
U
قمار با گردو
gaming house
U
قمار خانه
game of chance
U
بازی قمار
gamester
U
قمار باز
gamble
U
قمار کردن
crapped
U
نوعی قمار
crapping
U
نوعی قمار
crap
U
نوعی قمار
gambles
U
قمار کردن
hazardously
U
بطور قمار
die
U
بخت قمار
gambler
U
قمار باز
gamblers
U
قمار باز
gambling
U
قمار بازی
gambling house
U
قمار خانه
gaming
U
قمار بازی
roulette
U
اسباب قمار چرخان
piker
U
قمار بازکم جرات
skin game
U
قمار از روی تقلب
satellitic
U
وابسته به قمار سیارات
gambing and betting
U
قمار و شرط بندی
adherent electrode
U
نگهدارنده
skeg
U
نگهدارنده
holders
U
نگهدارنده
preserver
U
نگهدارنده
holder
U
نگهدارنده
lashing
U
نگهدارنده
retentive
U
نگهدارنده
support
U
نگهدارنده
cardsharp
U
برگ زن قمار باز متقلب
roulette
U
رولت بارولت قمار کردن
craps
U
نوعی بازی قمار باطاس
tombolas
U
نوعی قمار شبیه لوتو
gamble
U
شرط بندی کردن قمار
gambles
U
شرط بندی کردن قمار
gambled
U
شرط بندی کردن قمار
tombola
U
نوعی قمار شبیه لوتو
struts
U
قفل نگهدارنده
gas holder
U
نگهدارنده گاز
dollies
U
پیش نگهدارنده
handles
U
گیره نگهدارنده
arm rest
U
اهرم نگهدارنده
strutted
U
قفل نگهدارنده
retainer
U
گیره نگهدارنده
magnet holder
U
نگهدارنده اهنربا
maintaining stimulus
U
محرک نگهدارنده
absorptive terrace
U
تراس نگهدارنده اب
dolly
U
پیش نگهدارنده
retainers
U
گیره نگهدارنده
holding flange
U
لبه نگهدارنده
holding coil
U
پیچک نگهدارنده
strut
U
قفل نگهدارنده
handle
U
گیره نگهدارنده
riding anchor
U
لنگر نگهدارنده
pendants
U
طناب نگهدارنده
sustentacular
U
نگهدارنده محافظ
workholder
U
نگهدارنده قطعه
arrester gear
U
سیم نگهدارنده
depositery
U
نگهدارنده سپرده
cable guard
U
نگهدارنده کابل
conservator
U
نگهدارنده محافظ
fuse carrier
U
نگهدارنده فیوز
pendant
U
طناب نگهدارنده
fuse holder
U
نگهدارنده فیوز
shaft bracket
U
نگهدارنده محور
hold
U
گیره اتصالی نگهدارنده
gimbals
U
محور نگهدارنده جایرو
brake shoe carrier
U
نگهدارنده کفشک ترمز
geneva stop
U
سیستم نگهدارنده فیلم
bracket
U
[ستون نگهدارنده دیوار]
detent
U
شیطانک نگهدارنده گیره
detent
U
ازادکننده مین نگهدارنده
detent
U
ضامن نگهدارنده مین
battery box leg
U
پایه نگهدارنده باطری
holds
U
گیره اتصالی نگهدارنده
sustaining
U
نگهدارنده ادامه دهنده
lathe tool holder
U
نگهدارنده تیغه تراش
magnetic latching relay
U
رله نگهدارنده مغناطیسی
downhaul
U
طناب نگهدارنده دکل
storm water retention tank
U
منبعهای نگهدارنده اب باران
distance line
U
طناب نگهدارنده ناوها
pistol clasp
U
گیره نگهدارنده طپانچه
die shoe
U
قاب نگهدارنده ورق
holding ground
U
محوطه نگهدارنده لنگر
rigging
U
طنابهای نگهدارنده دکل
gambled away
<adj.>
U
بوسیله قمار از دست داده
[اصطلاح روزمره]
street betting
U
جرم قمار و شرط بندی درمعابر عمومی
jam cleat
U
قلاب نگهدارنده طناب قایق
hanging-buttress
U
[پشت بند نگهدارنده]
[معماری]
preventive
U
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
He has vowed not to gamble again.
پشت دستش را داغ کرده که دیگه قمار نکند.
stake
U
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
in and in
U
مرتبا بطرف داخل یک نوع قمار چهار طاسی
staked
U
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
stakes
U
شرط بندی مسابقه با پول روی میزدر قمار
strutted
U
ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
struts
U
ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
fuzewell liner
U
بوش نگهدارنده خرج بوستر ماسوره
strut
U
ریل نگهدارنده یاضامن پایه اتش
gimbal
U
سوارکردن قطعهای بریک حلقه نگهدارنده ازاد
platen
U
نگهدارنده کاغذ در چاپگر نورد ماشین تحریر
spar
U
تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
sparred
U
تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
spars
U
تیر چوبی یا فلزی نگهدارنده طنابهای قایق
gimmick
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmicks
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
console
U
کنسول
[نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
MCA
U
بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند
staked
U
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stakes
U
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
stake
U
شرط بندی کردن شهرت خود رابخطر انداختن پول در قمار گذاشتن
crotch
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
crotches
U
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان
check
U
چک بانک
checks
U
چک بانک
checked
U
چک بانک
banks
U
بانک
bank
U
بانک
sprayed
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
gaff
U
میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
sprays
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spraying
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
spray
U
زایده نگهدارنده پالتهای سوارشده روی ریل بار هواپیما الگوی پخش ترکشها
merchant bank
U
بانک بازرگانی
bank rate
U
نرخ بانک
loan bank
U
بانک وامی
loan bank
U
بانک استقراضی
data banks
U
بانک اطلاعاتی
clearing bank
U
بانک پس انداز
merchant banks
U
بانک بازرگانی
clearing banks
U
بانک پس انداز
banker
U
بانک دار
bankers
U
بانک دار
data banks
U
بانک اطلاعات
memory bank
U
بانک حافظه
monopoly bank
U
بانک انحصاری
bank
U
بانک ضرابخانه
bank
U
در بانک گذاشتن
shroff
U
بانک دار
banks
U
بانک ضرابخانه
saving bank
U
بانک پس انداز
banks
U
در بانک گذاشتن
remitting bank
U
بانک واگذارنده
data bank
U
بانک داده ها
world bank
U
بانک جهانی
data bank
U
بانک اطلاعات
data bank
U
بانک اطلاعاتی
data banks
U
بانک داده ها
state bank
U
بانک دولتی
piggy bank
<idiom>
U
بانک کوچک
national bank
U
بانک ملی
mortgage bank
U
بانک رهنی
state bank
U
بانک استان
bank overdraft
U
بدهی به بانک
bank stock
U
سهام بانک
development bank
U
بانک توسعه
bankbill
U
برات بانک
bankbook
U
کتابچه بانک
intermediary bank
U
بانک میانجی
bankroll
U
سرمایه بانک
central bank
U
بانک مرکزی
bank bill
U
برات بانک
bank asset
U
دارائی بانک
bank failures
U
ورشکستگی بانک
authorized bank
U
بانک مجاز
bank of deposit
U
بانک پس انداز
germplasm bank
U
بانک گونه ها
to pay in
U
بحساب بانک گذاشتن
deposits
U
به حساب بانک گذاشتن
to place money in the bank
U
پول در بانک گذاشتن
croupier
U
کمک صاحب بانک
German Central Bank
U
بانک مرکزی آلمان
approved bank
U
بانک تایید شده
account
U
حساب داشتن در بانک
Where is the nearest bank?
U
نزدیکترین بانک کجاست؟
croupiers
U
کمک صاحب بانک
deposit
U
به حساب بانک گذاشتن
deposit with the bank
U
در بانک ودیعه گذاردن
accepting bank
U
بانک قبول کننده
bank balance sheet
U
تراز نامه بانک
negotiating bank
U
بانک معامله کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com