Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radio guard
U
نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bugged
U
اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
cryptoguard
U
نگهبان اطاق رمز
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
feet dry
U
هواپیمای رهگیر یا مامور پشتیبانی مستقیم روی منطقه است
berthing
U
اطاق کشتی لنگرگاه
berth
U
اطاق کشتی لنگرگاه
berthed
U
اطاق کشتی لنگرگاه
berths
U
اطاق کشتی لنگرگاه
companion way
U
پلگان اطاق کشتی
fore cabin
U
اطاق جلو کشتی
pilothouse
U
اطاق دیدبانی کشتی
guardship
U
ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
ward room
U
اطاق افسران در کشتی جنگی
liners
U
کشتی یا هواپیمای مسافری استردوز
liner
U
کشتی یا هواپیمای مسافری استردوز
dead light
U
روزنهای که اطاق کشتی راازطوفان حفظ میکند
transients
U
ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
transient
U
ناو یا کشتی یا هواپیمای درحال نقل و انتقال
round house
U
بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
lead aircraft
U
هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
hunter track
U
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
rading party
U
قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
drones
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning
U
خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
towing
U
به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
clean aircraft
U
هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
auto cat
U
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber
U
هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
bogeys
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
delegates
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegate
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegating
U
مامور فرستاده مامور کردن
delegated
U
مامور فرستاده مامور کردن
fighters
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighter
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
escort aircraft
U
هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
notional aircraft
U
هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
flying crane
U
هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
compartment marking
U
سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
eavesdropping
U
استراق سمع
eavesdroppers
U
استراق سمع کننده
listening post
U
پست استراق سمع
eavesdrop
U
استراق سمع کردن
overhears
U
استراق سمع کردن
overhearing
U
استراق سمع کردن
overheard
U
استراق سمع کردن
overhear
U
استراق سمع کردن
eavesdrops
U
استراق سمع کردن
listen in
U
استراق سمع کردن
eavesdropped
U
استراق سمع کردن
monitoring
U
استراق سمع کردن
eavesdropper
U
استراق سمع کننده
night interception
U
استراق سمع شبانه
intercepts
U
استراق سمع کردن
intercepting
U
استراق سمع کردن
to over hear any one
U
استراق سمع کردن
intercepted
U
استراق سمع کردن
intercept
U
استراق سمع کردن
emanitions security
U
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
wiretap
U
استراق سمع کردن
airborne intercept equipment
U
وسایل استراق سمع هوابرد
forward post
U
پست استراق سمع جلو
interceptor controller
U
افسر مسئول پست استراق سمع
eaves droper
U
مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
interception
U
رهگیری هوایی جلوگیری از ورودهواپیماهای دشمن استراق سمع
Eavesdrop
U
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
custodian
U
نگهبان
sentinel
U
نگهبان
guardians
U
نگهبان
duty
U
نگهبان
guarding
U
نگهبان
custodians
U
نگهبان
enntinel
U
نگهبان
sentry
U
نگهبان
guard
U
نگهبان
guards
U
نگهبان
sentinels
U
نگهبان
chaser
U
نگهبان
watchmen
U
نگهبان
chasers
U
نگهبان
guardsman
U
نگهبان
keepers
U
نگهبان
conservator
U
نگهبان
keeper
U
نگهبان
guardsmen
U
نگهبان
inspectors
U
نگهبان
custos
U
نگهبان
guardian
U
نگهبان
sentries
U
نگهبان
custodier
U
نگهبان
watchman
U
نگهبان
watch man
U
نگهبان
watch dog
U
سگ نگهبان
inspector
U
نگهبان
body guard
U
نگهبان
watch
U
نگهبان
escorting
U
نگهبان
watchdogs
U
سگ نگهبان
escorted
U
نگهبان
K9
[canine]
U
سگ نگهبان
escort
U
نگهبان
ward
U
نگهبان
left half back
U
نگهبان چپ
wardens
U
نگهبان
wards
U
نگهبان
warden
U
نگهبان
on guard
U
نگهبان
police dog
U
سگ نگهبان
look out
U
نگهبان
escorts
U
نگهبان
guard dog
U
سگ نگهبان
watchdog
U
سگ نگهبان
gallant
U
نگهبان
life guard
U
نگهبان
watching
U
نگهبان
watches
U
نگهبان
watched
U
نگهبان
lifeguards
U
نگهبان
out post
U
نگهبان
lifeguard
U
نگهبان
custodial
U
نگهبان
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
copy
U
نگهبان مخابراتی
curator
U
نگهبان متصدی
to stand sentinel
U
نگهبان گذاشتن در
curing membrane
U
پوسته نگهبان
beach patrol
U
نگهبان اسکله
watch officer
U
افسر نگهبان
right half back
U
نگهبان راست
officer of the day
U
افسر نگهبان
beach patrol
U
نگهبان ساحلی
watchdog
U
سگ پاسبان نگهبان
curators
U
نگهبان متصدی
relief of sentry
U
عوض نگهبان
warden
U
نافر نگهبان
wardens
U
نافر نگهبان
copied
U
نگهبان مخابراتی
copies
U
نگهبان مخابراتی
arcturus
U
نگهبان شمال
guard band
U
باند نگهبان
copying
U
نگهبان مخابراتی
anchor watch
U
نگهبان لنگر
interior guard
U
نگهبان داخلی
coverings
U
نگهبان بگوش
covers
U
نگهبان بگوش
memory guard
U
نگهبان حافظه
sergeant of the guard
U
گروهبان نگهبان
tricking
U
سکانی نگهبان
port watch
U
نگهبان بندر
gangway staff
U
نگهبان پله
guardian council
U
شورای نگهبان
guard signal
U
علامت نگهبان
tricked
U
سکانی نگهبان
trick
U
سکانی نگهبان
guardian angel
فرشته نگهبان
churchmen
U
نگهبان کلیسا
officer of the watch
U
افسر نگهبان
watchdogs
U
سگ پاسبان نگهبان
factionary
U
نگهبان قراول
churchman
U
نگهبان کلیسا
air sentinel
U
نگهبان هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com