Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
middle watch
U
نگهبانی نیمه شب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
sentinel
U
دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
sentinels
U
دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
duty roster
U
دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
wardenship
U
نگهبانی
protectorship
U
نگهبانی
watches
U
نگهبانی
out post
U
نگهبانی
trick
U
نگهبانی
watch
U
نگهبانی
tricked
U
نگهبانی
tricking
U
نگهبانی
watched
U
نگهبانی
watching
U
نگهبانی
guarding
U
نگهبانی دادن
stand guard
U
نگهبانی دادن
escorted
U
نگهبانی کردن
escort
U
نگهبانی کردن
guards
U
نگهبانی دادن
set the watch
U
تنظیم نگهبانی
off duty
U
خارج از نگهبانی
chaperon
U
نگهبانی کردن
watchtowers
U
برج نگهبانی
sentry box
U
اتاقک نگهبانی
escorting
U
نگهبانی کردن
tricking
U
نوبت نگهبانی
watching
U
نگهبانی دادن
watching
U
پاس نگهبانی
relieves
U
تعویض نگهبانی
watches
U
نگهبانی دادن
watches
U
پاس نگهبانی
watched
U
نگهبانی دادن
watched
U
پاس نگهبانی
watch
U
پاس نگهبانی
trick
U
نوبت نگهبانی
relieving
U
تعویض نگهبانی
relieve
U
تعویض نگهبانی
escorts
U
نگهبانی کردن
watch
U
نگهبانی دادن
tricked
U
نوبت نگهبانی
sentinels
U
نگهبانی کردن
sentry boxes
U
اتاقک نگهبانی
roster
U
صورت نگهبانی
rosters
U
صورت نگهبانی
radar quardship
U
نگهبانی رادار
second dog watch
U
نگهبانی دوم
watchtower
U
برج نگهبانی
sentinel
U
نگهبانی کردن
orderly officen
U
افسر نگهبانی
cavalier
U
سکوی نگهبانی
chaperone
U
نگهبانی کردن
chaperones
U
نگهبانی کردن
chaperons
U
نگهبانی کردن
on sentry
U
مامور نگهبانی
to stand sentinel
U
نگهبانی کردن
to nount guard
U
به نگهبانی رفتن
first dog watch
U
نگهبانی اول
duty roster
U
لوحه نگهبانی
sentries
U
قراول نگهبانی
first watch
U
نگهبانی شامگاه
sentry
U
قراول نگهبانی
guard
U
نگهبانی دادن
watch and ward
U
حق نگهبانی روزانه و شبانه
main guard
U
پست نگهبانی اصلی
duty
U
ماموریت خدمت نگهبانی
watch bill
U
لوحه نگهبانی ناو
port watch
U
پست نگهبانی بندر
off duty
U
مرخصی راحتی نگهبانی
first dogwatch
U
نوبت نگهبانی عصر
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
tricking
U
مدت زمان پست نگهبانی
watchdog
U
نگهبانی دادن نگهبان بودن
trick
U
مدت زمان پست نگهبانی
watchdogs
U
نگهبانی دادن نگهبان بودن
look out
U
نگهبانی کردن موافب بودن
fixed post system
U
سیستم پستهای نگهبانی ثابت
tricked
U
مدت زمان پست نگهبانی
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
sentry boxes
U
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
relief
U
مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
sentry box
U
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
scout
U
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
call book
U
دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
scouts
U
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
point duty
U
نگهبانی مامور راهنمایی عبورومرورکه درنقطهای می ایستد
scouted
U
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
out post
U
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
in noon of night
U
در نیمه شب
mid
U
نیمه
mid-
U
نیمه
midnight
U
نیمه شب
division line
U
خط نیمه
moiety
U
نیمه
half deck
U
نیمه پل
stiffish
U
نیمه شق
part way
U
نیمه
semi
U
نیمه
semis
U
نیمه
sentry go
U
فرمان نگهبانی را عوض کنیدنگهبانان عوض کنید
rotas
U
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rota
U
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
subsaline
U
نیمه شور
semiaquatic
U
نیمه ابزی
semiactive
U
نیمه فعال
semi trailer
U
نیمه یدک
semihard
U
نیمه سخت
semi official
U
نیمه رسمی
second half
U
نیمه دوم
half-timbered
U
نیمه چوبی
semi-conscious
U
نیمه هشیار
semiarboreal
U
نیمه درختی
subovate
U
نیمه بیضی
semi independent
U
نیمه مستقل
semi conductor
U
نیمه هادی
semicivilized
U
نیمه متمدن
semicinductor
U
نیمه رسانا
subacute
U
نیمه حاد
semicinductor
U
نیمه هادی
semiautomatic
U
نیمه خودکار
semiarid
U
نیمه خشک
subadult
U
نیمه بالغ
subarid
U
نیمه خشک
subfossil
U
نیمه سنگواره
quasi convex
U
نیمه محدب
quasi concave
U
نیمه مقعر
quasi commercial
U
نیمه بازرگانی
aileron
U
نیمه سنتوری
nocturn
U
عبادت نیمه شب
aileron
U
نیمه لچکی
dwarf wall
U
دیوار نیمه
half-bat
U
آجر نیمه
midyear
U
نیمه سال
half-column
U
نیمه ستون
midwatch
U
پاس نیمه شب
semi skilled
U
نیمه ماهر
underemployed
U
نیمه کار
sub-tropical
U
نیمه حاره
partial fixing
U
نیمه گیرداری
quasi public
U
نیمه عمومی
quasi public
U
نیمه دولتی
quasi private
U
نیمه خصوصی
semi-conscious
U
نیمه بیهوش
preconscious
U
نیمه هشیار
semi-conscious
U
در حال نیمه غش
semi-final
U
نیمه نهایی
partially sighted
U
نیمه بینا
partially hearing
U
نیمه شنوا
semi-precious
U
نیمه بهادار
semi-precious
U
نیمه گرانبها
megrim
U
درد نیمه سر
semiliquid
U
نیمه مایع
semipermeable
U
نیمه تراوا
semifixed
U
نیمه ثابت
semiprivate
U
نیمه خصوصی
semipro
U
نیمه حرفهای
semipublic
U
نیمه همگانی
semireligious
U
نیمه مذهبی
semirigid
U
نیمه سخت
semilate
U
نیمه دیررس
semiskilled
U
نیمه ماهر
semisolid
U
نیمه جامد
semipermanent
U
نیمه جاودان
semiparasitic
U
نیمه انگلی
semifluid
U
نیمه ابکی
semilog
U
نیمه لگاریتمی
semilogarithmic
U
نیمه لگاریتمی
semilustrous
U
نیمه درخشنده
semimobile
U
نیمه متحرک
semihard
U
نیمه محکم
semiopaque
U
نیمه شفاف
semigloss
U
نیمه شفاف
semiopaque
U
نیمه کدر
semigloss
U
نیمه درخشان
semiofficial
U
نیمه رسمی
semiformal
U
نیمه رسمی
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
semisynthetic
U
نیمه ترکیبی
semiconscious
U
نیمه بیهوش
semitropic
U
نیمه گرمسیری
semiconscious
U
نیمه اگاه
semiconscious
U
نیمه هوشیار
semicolonialism
U
نیمه مستعمراتی
semicolonial
U
نیمه مستعمره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com