English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tenable U نگاه داشتنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constrainable U اجبار داشتنی
presentative U عرضه داشتنی
lovely U دوست داشتنی
loveliest U دوست داشتنی
lovelier U دوست داشتنی
hateable U دشمن داشتنی
likeable U دوست داشتنی
loveable U دوست داشتنی
lovable U دوست داشتنی
likable U دوست داشتنی
amiable U مهربان دوست داشتنی
endearing U دوست داشتنی کننده
likly U انتظار داشتنی مناسب
smacking U دوست داشتنی صدای ملچ ملوچ
smacker U دوست داشتنی صدای ملچ ملوچ
gloats U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloated U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloat U نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
look at me U بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
glance U نگاه نگاه مختصر
glanced U نگاه نگاه مختصر
glances U نگاه نگاه مختصر
glimpsed U نگاه کم
i say U نگاه کن
gloatingly U با نگاه
gander U : نگاه
ganders U : نگاه
looks U نگاه
looked U نگاه
by sight U از نگاه
look U نگاه
observantion U نگاه
glimpse U نگاه کم
glimpsing U نگاه کم
glimpses U نگاه کم
look here U نگاه کن
leers U نگاه چپ
leered U نگاه چپ
regarded U نگاه
leering U نگاه چپ
slant U نگاه کج
leer U نگاه چپ
leering U نگاه کج
regards U نگاه
slanted U نگاه کج
regard U نگاه
leered U نگاه کج
leers U نگاه کج
slants U نگاه کج
leer U نگاه کج
view U نگاه
looker U نگاه کننده
upholders U نگاه دارنده
parthian glance U اخرین نگاه
pryingly U با نگاه دقیق
preservatize U نگاه داشتن
oeillade U نگاه عاشقانه
holder U نگاه دارنده
holders U نگاه دارنده
peeper U نگاه کننده
look down U با نگاه از رو بردن
retrospection U نگاه به قهقرا
to catch a glimpse of U نگاه مختصرکردن
to dwell on U نگاه کردن
to give support to U نگاه داشتن
to hang up U نگاه داشتن
retaining U نگاه داشتن
stare U رک نگاه کردن
squinny U کج کج نگاه کردن
sheep's eye U نگاه عاشقانه
retains U نگاه داشتن
sheep's eye U نگاه دزدکی
sheep's eyes U نگاه عاشقانه
stares U رک نگاه کردن
shim U نظر یک نگاه
leer U نگاه دزدکی
stared U رک نگاه کردن
retained U نگاه داشتن
leontief table U نگاه کنید به :
keek U نگاه دزدانه
upholder U نگاه دارنده
at first sight U بیک نگاه
leering U نگاه دزدکی
at a glance U بیک نگاه
an upward glance U نگاه سربالا
retrospect U نگاه به گذشته
glaringly U با نگاه خیره
an intent look U یک نگاه مشتاقانه
an am or ous glance U یک نگاه عاشقانه
gazing U نگاه خیره
leering U نگاه کج کردن
gazes U نگاه خیره
gazed U نگاه خیره
leer U نگاه کج کردن
gaze U نگاه خیره
leers U نگاه دزدکی
gape seed U نگاه خیره
gloatingly U با نگاه خیره
kept U نگاه داشته
voyeurs U نگاه کننده
leered U نگاه دزدکی
i say U نگاه کنید
voyeur U نگاه کننده
gapeseed U نگاه خیره
glimpse U نگاه انی
glimpse U نگاه سریع
glimpsed U نگاه انی
glimpsed U نگاه سریع
glimpses U نگاه انی
glimpses U نگاه سریع
leered U نگاه کج کردن
glimpsing U نگاه انی
glimpsing U نگاه سریع
leers U نگاه کج کردن
peek U نگاه دزدانه
stay U نگاه داشتن
to set eyes on U نگاه کردن
peeks U نگاه دزدانه
squint U چپ نگاه کردن
vide infara U را نگاه کنید
come-on U نگاه دعوتآمیز
come-ons U نگاه دعوتآمیز
to put to a pause U نگاه داشتن
tackling U نگاه داشتن
tackles U نگاه داشتن
peeked U نگاه دزدانه
tackled U نگاه داشتن
tackle U نگاه داشتن
peeking U نگاه دزدانه
Peeping Tom U نگاه دزد
squinted U چپ نگاه کردن
Peeping Toms U نگاه دزد
holds U نگاه داشتن
hold U نگاه داشتن
eying U نگاه کردن
eyes U نگاه کردن
eyeing U نگاه کردن
eye U نگاه کردن
dirty look <idiom> U چپ چپ نگاه کردن
to stop [doing something] U نگاه داشتن
stayed U نگاه داشتن
squints U چپ نگاه کردن
sees U نگاه کردن
see U نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. U چپ چپ نگاه کردن
stops U نگاه داشتن
to look on with U نگاه کردن
refrains U نگاه داشتن
to watch U نگاه کردن
refraining U نگاه داشتن
refrained U نگاه داشتن
stopping U نگاه داشتن
stopped U نگاه داشتن
stop U نگاه داشتن
to keep any one waiting U نگاه داشتن
retain U نگاه داشتن
keeps U نگاه داشتن
keep U نگاه داشتن
to keep in U نگاه داشتن
refrain U نگاه داشتن
regards U نگاه کردن
oblong U نگاه ممتد
to look daggers U چپ چپ نگاه کردن
regarded U نگاه کردن
retrospectively U با نگاه بگذشته
regard U نگاه کردن
oblongs U نگاه ممتد
to lay fast U نگاه داشتن
retrospective view [on] U نگاه به گذشته
to lock out U نگاه داشتن
steely look U نگاه با اراده
to look at somebody askance U به کسی چپ چپ نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
to look at each other U به یکدیگر نگاه کردن
gazes U بادقت نگاه کردن
gazed U بادقت نگاه کردن
gazing U بادقت نگاه کردن
gazing U خیره نگاه کردن
gazes U خیره نگاه کردن
gaze U بادقت نگاه کردن
gaze U خیره نگاه کردن
to hush up U ساکت نگاه داشتن
to lay up in a napkin U بی مصرف نگاه داشتن
regardant U نگاه کننده به عقب
to look a bout U بهر سو نگاه کردن
to look behind U پشت سر را نگاه کردن
to look down U با نگاه مطیع کردن
to look forward U نگاه کردن انتظارداشتن
squinny U زیرچشمی نگاه کردن
parthian glance U نگاه هنگام جدایی
to look through ones fingers U نگاه دزدانه کردن
to make eyes at U عاشقانه نگاه کردن
to pick up oneself U خودرا نگاه داشتن
to keep the pot boiling U کارهارادرجریان نگاه داشتن
to keep on file U درپرونده نگاه داشتن
to hold in trust U بطورامانت نگاه داشتن
to have a look at something U بچیزی نگاه کردن
to keep at bay U معطل نگاه داشتن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com