English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] U رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
budding U پر نوید
promising U نوید دهنده
projecting U تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
glad tidings U خبر خوش نوید
promises U نوید انتظار وعده دادن
promise U نوید انتظار وعده دادن
rosy <adj.> U امید بخش [نوید دهنده]
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
summoned U دعوت
calling U دعوت
summon U دعوت
summonses U دعوت
summonsing U دعوت
invitations U دعوت
summonsed U دعوت
summons U دعوت
invitation U دعوت
bidding U دعوت
callers U دعوت کننده
invitation to treat U دعوت به معامله
to invite [to] U دعوت کردن [به]
invitatory U متضمن دعوت
letter of invitation U رقعه دعوت
caller U دعوت کننده
invitation to treat U دعوت به مذاکره
letter of invitation U دعوت نامه
invitation to tender U دعوت به مزایده
boarding call U دعوت به بازدید
conference call U دعوت به سخنرانی
convocate U دعوت کردن
convocator U دعوت کننده
uninvited U دعوت نشده
asks U دعوت کردن
asking U دعوت کردن
asked U دعوت کردن
ask U دعوت کردن
challenges U دعوت بجنگ
challenged U دعوت بجنگ
challenge U دعوت بجنگ
to call in U دعوت کردن
invitation to tender U دعوت به مناقصه
unbidden U دعوت نشده
invite U دعوت کردن
invited U دعوت کردن
invites U دعوت کردن
invitee U شخص دعوت شده
I am invited tonight of all nights . U دعوت شدم آن هم امشب
tender notice U اگهی دعوت به مناقصه
to proffer an invitation U رسما دعوت کردن
defiance U دعوت به جنگ بی اعتنایی
to crash in [to a party] U بدون دعوت وارد شدن
to barge in U بدون دعوت وارد شدن
gauntlet U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
To cancel ( an invitation , a passport, a cheque). U باطل کردن (دعوت ،گذرنامه ،چک )
gauntlets U دستکش اهنی دعوت بمبارزه
to throw down the glove U بجنگ تن بتن دعوت کردن
to fling down the gauntlet U بجنگ تن بتن دعوت کردن
invite to tender U دعوت به مناقصه یا مزایده کردن
to withdraw the invitation to an event U دعوت [نامه] کسی به جشنی را پس گرفتن
gantlope U باند برای دست دعوت به مارزه
to disinvite somebody from an event U دعوت [نامه] کسی به جشنی را پس گرفتن
gantelope U باند برای دست دعوت به مبارزه
I'd like to ask her out. U من دوست داشتم او [زن] را به بیرون دعوت کنم.
treat someone <idiom> U پول کسی را پرداختن ،دعوت کردن
to bechon to a person to come U اشاره بکسی کردن برای دعوت وی
have over <idiom> U شخصی را به خانه خود دعوت کردن
crash the gate <idiom> U بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
I accept your invitation most gratefully . I accept your invitation and regard it as a favour . U دعوت شما را با منت قبول می کنم
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
raise a fuss <idiom> U قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
gatecrasher U کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
gatecrashers U کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
repondez s'il vous plait [RSVP] U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
please reply U لطفا پاسخ بدهید [به دعوت نوشته شده ای]
pax britannica U اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
master tournament U مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
I fiddled afew invitation cards. U باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
to ask somebody out for dinner U کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
unidimensional U تک بعدی
ulterior U بعدی
future U بعدی
solid U سه بعدی
three dimensional U سه بعدی
succeeding U بعدی
unidimensional U یک بعدی
further U بعدی
furthered U بعدی
furthering U بعدی
furthers U بعدی
two dimensional U دو بعدی
three-dimensional U سه بعدی
second thoughts U بعدی
solids U سه بعدی
cubical U سه بعدی
spatial U سه بعدی
three dimentional U سه بعدی
one dimentional U یک بعدی
one dimentional U تک بعدی
serotine U بعدی
puisne U بعدی
subsequent U بعدی
tridimensional U سه بعدی
two-dimensional U دو بعدی
three dimensional polymer U بسپار سه بعدی
multidimensional U چند بعدی
one dimensional array U ارایه یک بعدی
n cube U مکعب N بعدی
subsere U توالی بعدی
three dimensional lattice U شبکه سه بعدی
stereoscopic vision U دید سه بعدی
succeeding generation U نسل بعدی
aftereffect U اثر بعدی
feeder report U گزارشات بعدی
triaxial test U ازمایش سه بعدی
solid geometry U هندسه سه بعدی
follow up U اماد بعدی
follow up U اقدامات بعدی
follow up supply U اماد بعدی
multidimentional U چند بعدی
tother U بعدی دیگر
four dimensional U چهار بعدی
t' other U نفر بعدی
tridimensionality U حالت سه بعدی
deep space U فضای سه بعدی
two demensional chromatography U کروماتوگرافی دو بعدی
two dimensional lattice U شبکه دو بعدی
stereoscope U سه بعدی نما
two dimensional array U ارایه دو بعدی
latter day U روز بعدی
stereognosis U ادراک سه بعدی
space frame U قاب سه بعدی
three dimentional array U ارایه سه بعدی
immediate destination U مقصد بعدی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
tother U نفر بعدی
t' other U بعدی دیگر
aftertastes U لذت بعدی
aftertaste U لذت بعدی
dosseret U بلوک سه بعدی
aftermath U عواقب بعدی
3D analysis U آنالیز سه بعدی
3D analysis U بررسی سه بعدی
holograms U تصویر سه بعدی
after-effect U تاثیر بعدی
illusiansm U نقاشی سه بعدی
versatile U چند بعدی
after-effects U تاثیر بعدی
unidimensionality U یک بعدی بودن
hologram U تصویر سه بعدی
Turn left at the next corner. سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
depth quening U سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
bin U بلوک سه بعدی الکترونیکی
three dimentional spreadsheet U صفحه گسترده سه بعدی
flat U فایل دو بعدی از داده ها
flattest U فایل دو بعدی از داده ها
second best U نفر بعدی درجه دو
second-best U نفر بعدی درجه دو
bins U بلوک سه بعدی الکترونیکی
color solid U سه بعدی رنگ نما
perspective space U نمایش فضای سه بعدی
post indexing U فهرست سازی بعدی
increments U حرکت به محل بعدی
isometric Projection U [نقشه هم اندازه سه بعدی]
aftereffect U اثر بعدی داور
afterimage U تصویر بعدی چیزی
post indexing U شاخص گذاری بعدی
next state function U تابع حالت بعدی
increment U حرکت به محل بعدی
space time U دستگاه چهار بعدی
ulterior plans U تدابیر اجل بعدی
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
generic U نوع بعدی یک کالا یا دستگاه
three-dimensional space U فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
four address instruction U نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
solid angle U زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به راست بپیچید.
perspectives U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
cartesian coordinates U سیستم مختصات سه بعدی فضایی
multidimensional U دارای خصوصیت چند بعدی
perspective U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
call to order U به حفظ انتظام دعوت کردن نظم مجلسی را برقرار کردن
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
photogene U انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
posthypnotic U ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
stereophotography U عکس برداری برجسته نماوسه بعدی
contour template U مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
on U گویی که هدف ضربه بعدی است
umlaut U ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
afterborn U زاییده شده پس ازمرگ پدر بعدی
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به دست راست بپیچید.
fogging U برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
damping factor U نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com