Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electric squib
U
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detonation cord
U
فتیله چاشنی
flash fuze
U
چاشنی الکتریکی
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
mayonnaise
U
نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
quick disconnect
U
نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture
U
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
touch paper
U
فتیله
penicil
U
فتیله
lunt
U
فتیله
dossil
U
فتیله
seton
U
فتیله
tent
U
فتیله
tents
U
فتیله
wicks
U
فتیله
noseing
U
فتیله
lint
U
فتیله
nosing
U
فتیله
wick
U
فتیله
candlewick
U
فتیله شمع
ductility
U
فتیله واری
snuff
U
نوک فتیله
sliver
U
فتیله نخ بریدن
detonating cord
U
فتیله انفجاری
touch hole
U
جای فتیله
beads
U
مهره فتیله
bead
U
مهره فتیله
tindery
U
فتیله فندک
primacord
U
فتیله انفجاری
fusee
U
فتیله دینامیت
explosive train
U
فتیله انفجاری
fused
U
فتیله گذاشتن در
fuse
U
فتیله گذاشتن در
tinder
U
فتیله فندک
wicking
U
فتیله گذاری
halfround pointing
U
بندکشی فتیله
ignitor
U
فتیله انفجاری
lint
U
کهنه فتیله
powder train
U
فتیله باروتی
wicking
U
فتیله سازی
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
ovolo
U
فتیله تخم مرغی
quick match
U
فتیله توپ یا ترقه
cable moulding
U
فتیله نیمگرد یا گرد
detonation cord
U
فتیله منفجر کننده
rush candle
U
شمع پیزر فتیله
ductility
U
خاصیت فتیله شدن
ogee
U
فتیله یا چفت بصورت اس یاوارونه
tops
U
فتیله
[قبل از تبدیل شدن به نخ]
fuse
U
فتیله مواد منفجره فیوز
fused
U
فتیله مواد منفجره فیوز
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
touchhole
U
سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
wick
U
چیزی که بجای فتیله بکار رود
wicks
U
چیزی که بجای فتیله بکار رود
rushlight
U
چراغ کم نور روشنایی چراغی که فتیله ان از پیزر باشد
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
sliver
U
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
roving
U
نخ نیم تاب
[نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
linstock
U
چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
lures
U
چاشنی
percussion cap
U
چاشنی
sauce
U
چاشنی
safety fuze
U
چاشنی
lure
U
چاشنی
salmagundi
U
چاشنی
lured
U
چاشنی
amorce
U
چاشنی
luring
U
چاشنی
fuze
U
چاشنی
detonators
U
چاشنی
detonator
U
چاشنی
flavouring
U
چاشنی
igniter
U
چاشنی
percussion caps
U
چاشنی
flavorings
U
چاشنی
ignitor
U
چاشنی
flavoring
U
چاشنی
flavourings
U
چاشنی
device
U
چاشنی
sauces
U
چاشنی
dressing
U
چاشنی
devices
U
چاشنی
dressings
U
چاشنی
capsule
U
چاشنی
seasoning
U
چاشنی
cap
U
چاشنی
capped
U
چاشنی
destructor
U
چاشنی
detonating charge
U
چاشنی
stuffing
U
چاشنی
capsules
U
چاشنی
primer
U
چاشنی
primers
U
چاشنی
relishing
U
چاشنی ذوق
destructor
U
چاشنی انفجاری
primer pouch
U
محفظه چاشنی
percussion caps
U
چاشنی ضربتی
percussion cap
U
چاشنی ضربتی
detonating cord
U
مدار چاشنی
detonation cap
U
کلاهک چاشنی
primer seat
U
مقر چاشنی
relishes
U
چاشنی ذوق
relished
U
چاشنی ذوق
primed
U
چاشنی گذاشتن
prime
U
چاشنی گذاشتن
igniting powder
U
خرج چاشنی
defusing
U
چاشنی کشیدن
defuses
U
چاشنی کشیدن
defused
U
چاشنی کشیدن
defuse
U
چاشنی کشیدن
garnished
U
چاشنی زدن
cannon primer
U
چاشنی توپ
garnish
U
چاشنی زدن
blasting cap
U
کلاهک چاشنی
sauces
U
چاشنی زدن به
sauce
U
چاشنی زدن به
garniture
U
تزیین چاشنی
primes
U
چاشنی گذاشتن
garnishes
U
چاشنی زدن
relish
U
چاشنی ذوق
igniter train
U
مجموعه چاشنی
ignition cap
U
کلاهک چاشنی
seasoner
U
چاشنی زننده
spicing
U
چاشنی غذا
spices
U
چاشنی غذا
tutti frutti
U
چاشنی میوهدار
ketchup
U
چاشنی غذا
adapter booster
U
چاشنی خوران
spice
U
چاشنی غذا
spiced
U
چاشنی غذا
seasons
U
دوران چاشنی زدن
igniting primer
U
چاشنی مشتعل کننده
precussion detonator
U
چاشنی ضربتی یا دنگی
melinite
U
مخصوص تهیه چاشنی
cannon primer
U
چاشنی خرج توپ
initiator
U
چاشنی مشتعل کننده
adhesion agent
U
چاشنی چسب افزا
au naturel
U
ساده و بدون چاشنی
primer setback
U
عقب نشستن چاشنی
French dressing
U
چاشنی سالاد فرانسوی
flavors
U
چاشنی زدن به معطرکردن
seasoned
U
دوران چاشنی زدن
sauce boat
U
فرف چاشنی خوری
flavored
U
چاشنی زدن به معطرکردن
sauce-boat
U
فرف چاشنی خوری
primming
U
چاشنی گذاری کردن
sauce-boats
U
فرف چاشنی خوری
flavour
U
چاشنی زدن به معطرکردن
flavours
U
چاشنی زدن به معطرکردن
garnish
U
چاشنی زدن به ارایش
safing
U
چاشنی برداری کردن
uncharged
U
چاشنی گذاری نشده
condiments
U
چاشنی ادویه زدن
flavor
U
چاشنی زدن به معطرکردن
garnishes
U
چاشنی زدن به ارایش
activate
U
چاشنی مین را کشیدن
primer leak
U
نشد کردن چاشنی
primer leak
U
خروج گازاز ته چاشنی
primer pouch
U
کیف یافانوسقه چاشنی
season
U
دوران چاشنی زدن
chutney
U
یکنوع چاشنی غذا
condiment
U
چاشنی ادویه زدن
garnished
U
چاشنی زدن به ارایش
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
salad dressing
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
squibs
U
چاشنی خرج راکتهای دریایی
initiator
U
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
squib
U
چاشنی خرج راکتهای دریایی
flavours
U
چاشنی مزه دار کردن
gamey
U
چاشنی زده افتضاح اور
gamy
U
چاشنی زده افتضاح اور
flavor
U
چاشنی مزه دار کردن
salad dressings
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
hung striker
U
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
hung striker
U
چاشنی عمل نکرده نارنجک
firing mechanism
U
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
flavored
U
چاشنی مزه دار کردن
flavors
U
چاشنی مزه دار کردن
coupling base
U
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
flavour
U
چاشنی مزه دار کردن
cocks
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cock
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
to dress
[salad]
U
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
cocking
U
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
squib
U
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
squibs
U
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
arm
U
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
coupling base
U
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
activates
U
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activated
U
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
soy
U
سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activating
U
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com