Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
deutsch rivet
U
نوعی پرچ کور با استقامت زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thermoduric
U
قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
endurance
U
استقامت
strenght
U
استقامت
stand up
U
با استقامت
perseverance
U
استقامت
stand-up
U
با استقامت
perseverant
U
با استقامت
staminal
U
با اسطقس با استقامت
distance runner
U
دونده استقامت
backbone
U
استقامت استواری
fartlek
U
تمرین دو استقامت
enduro
U
مسابقه استقامت
shear strength
U
استقامت برشی
endurance race
U
مسابقه استقامت
distance man
U
دونده استقامت
dogged persererance
U
استقامت سخت
resists
U
استقامت کردن
resisting
U
استقامت کردن
holdout
U
استقامت کردن
holdouts
U
استقامت کردن
assiduity
U
استقامت مداومت
resist
U
استقامت کردن
reluct
U
استقامت کردن
stamina
U
طاقت استقامت
muscular endurance
U
استقامت عضلانی
backbones
U
استقامت استواری
power endurance
U
توان استقامت
perseveringly
U
با استقامت مصرانه
resisted
U
استقامت کردن
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
endurance race
U
مسابقه اتومبیلرانی استقامت
enduro
U
مسابقه اتومبیلرانی استقامت
persevere
U
استقامت بخرج دادن
perseveres
U
استقامت بخرج دادن
persevered
U
استقامت بخرج دادن
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
withstand
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
interval trailing
U
تمرین استقامت و اماده سازی
withstanding
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
marathons
U
یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
marathon
U
یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
withstood
U
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
middle distance race
U
دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
tolerance dose
U
دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
Let's see how much you can take.
<idiom>
U
ببینیم تا چه حد توانایی
[استقامت]
داری .
[اصطلاح روزمره]
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
distance medley
U
دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
madison
U
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
kill off
U
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
y alloys
U
الیاژهایی از الومینیم که میتواند استقامت خود را تادمای 052 تا 033 درجه سانتیگراد حفظ کند
whisker
U
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
surcharges
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed
U
با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
not a lettle
U
زیاد
populous
U
زیاد
no end of
U
زیاد
extensive
U
زیاد
superabundant
U
زیاد
intense
U
زیاد
mickle
U
زیاد
mickle or muckle
U
زیاد
muckle
U
زیاد
generous
U
زیاد
mortally
U
زیاد
excessive
U
زیاد
outrageously
U
زیاد
vastly
U
زیاد
thick
U
زیاد
thicker
U
زیاد
over and above
U
زیاد
thickest
U
زیاد
numerous
U
زیاد
intensively
U
زیاد
immoderate
U
زیاد
tremendously
U
زیاد
hugely
U
زیاد
highly
U
زیاد
large adv
U
زیاد
profoundly
U
زیاد
profusely
U
زیاد
heartbreak
U
غم زیاد
copious
U
زیاد
egregiously
U
زیاد
rife
U
زیاد
great
U
زیاد
great-
U
زیاد
greatest
U
زیاد
late
U
زیاد
many
U
زیاد
too
U
زیاد
extortionary
U
زیاد
extortionate
U
زیاد
widely
U
زیاد
much
U
زیاد
heavily
U
زیاد
heart break
U
غم زیاد
very
U
زیاد
overmuch
U
زیاد
in quantities
U
زیاد
in excess
U
زیاد
immane
U
زیاد
effusively
U
زیاد
greatly
U
زیاد
wide
U
زیاد
for all the world
U
بی کم و زیاد
wider
U
زیاد
widest
U
زیاد
fulsome
U
زیاد
squeamishness
U
زیاد
intensely
U
زیاد
high
U
زیاد
highest
U
زیاد
highs
U
زیاد
supererogatory
U
زیاد
ranksack
U
زیاد
glaring
U
زیاد
overly
U
زیاد
quite a few
<idiom>
U
زیاد
swingeing
U
زیاد
squeamishly
U
زیاد
too much
U
زیاد
to a large extent
U
زیاد
plaguily
U
زیاد
plethoric
U
زیاد
downpours
U
بارندگی زیاد
so much
<idiom>
U
مقدار زیاد
to run rup
U
زیاد کردن
scare out of one's wits
<idiom>
U
ترس زیاد
scare the daylights out of someone
<idiom>
U
ترس زیاد
an abrupt place
U
با سراشیبی زیاد
extreme
U
خیلی زیاد
an abundance of
U
مقدار زیاد
downpour
U
بارندگی زیاد
desperation
U
نومیدی زیاد
superannuated
U
زیاد کهنه
manifold
U
بسیار زیاد
terror
U
ترس زیاد
terrors
U
ترس زیاد
exquisite taste
U
سلیقه زیاد
extravagantly
U
با افراط زیاد
to toll up
U
زیاد شدن
amplitude
U
فاصلهء زیاد
far
U
زیاد خیلی
with much regret
U
با تاسف زیاد
with many regrets
U
با تاسف زیاد
wheen
U
تعداد زیاد
queasy
U
زیاد دقیق
booster
U
زیاد کننده
violent pain
U
درد زیاد
boosters
U
زیاد کننده
hell bent
U
زیاد خمیده
increases
U
زیاد کردن
increased
U
زیاد کردن
alto relievo
U
برجستگی زیاد
escalating
U
زیاد شدن
escalates
U
زیاد شدن
agreat d. of trouble
U
دردسر زیاد
aggrandise
U
زیاد شدن
escalated
U
زیاد شدن
escalate
U
زیاد شدن
increase
U
زیاد کردن
accretive
U
زیاد شونده
hell-bent
U
زیاد خمیده
heavier
U
زیاد سخت
overworked
U
زیاد کارکردن
overworking
U
زیاد کارکردن
overworks
U
زیاد کارکردن
fixation
U
دلبستگی زیاد
fixation
U
عشق زیاد
fixations
U
دلبستگی زیاد
fixations
U
عشق زیاد
high relief
U
برجستگی زیاد
abound
زیاد بودن
heighten
U
زیاد کردن
overwork
U
زیاد کارکردن
proliferating
U
زیاد شدن
proliferates
U
زیاد شدن
heavies
U
زیاد سخت
heaviest
U
زیاد سخت
heavy
U
زیاد سخت
large scale
U
بمقدار زیاد
large-scale
U
بمقدار زیاد
camber
U
افزایش زیاد
cambers
U
افزایش زیاد
add
زیاد کردن
proliferate
U
زیاد شدن
proliferated
U
زیاد شدن
heightened
U
زیاد کردن
multiplied
U
زیاد شدن
multiplies
U
زیاد شدن
multiply
U
زیاد شدن
multiplying
U
زیاد شدن
swarm
U
دسته زیاد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com