English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deutsch rivet U نوعی پرچ کور با استقامت زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thermoduric U قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
endurance U استقامت
strenght U استقامت
stand up U با استقامت
perseverance U استقامت
stand-up U با استقامت
perseverant U با استقامت
staminal U با اسطقس با استقامت
distance runner U دونده استقامت
backbone U استقامت استواری
fartlek U تمرین دو استقامت
enduro U مسابقه استقامت
shear strength U استقامت برشی
endurance race U مسابقه استقامت
distance man U دونده استقامت
dogged persererance U استقامت سخت
resists U استقامت کردن
resisting U استقامت کردن
holdout U استقامت کردن
holdouts U استقامت کردن
assiduity U استقامت مداومت
resist U استقامت کردن
reluct U استقامت کردن
stamina U طاقت استقامت
muscular endurance U استقامت عضلانی
backbones U استقامت استواری
power endurance U توان استقامت
perseveringly U با استقامت مصرانه
resisted U استقامت کردن
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
endurance race U مسابقه اتومبیلرانی استقامت
enduro U مسابقه اتومبیلرانی استقامت
persevere U استقامت بخرج دادن
perseveres U استقامت بخرج دادن
persevered U استقامت بخرج دادن
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
withstand U مخالفت کردن استقامت ورزیدن
interval trailing U تمرین استقامت و اماده سازی
withstanding U مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands U مخالفت کردن استقامت ورزیدن
marathons U یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
marathon U یک نوع مسابقه ورزشی استقامت
withstood U مخالفت کردن استقامت ورزیدن
middle distance race U دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
tolerance dose U دوز دریافتی قابل استقامت ازتشعشعات اتمی
Let's see how much you can take. <idiom> U ببینیم تا چه حد توانایی [استقامت] داری . [اصطلاح روزمره]
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
distance medley U دو استقامت امدادی شامل 004 008 0021 و 0061متر
madison U مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
y alloys U الیاژهایی از الومینیم که میتواند استقامت خود را تادمای 052 تا 033 درجه سانتیگراد حفظ کند
whisker U کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
not a lettle U زیاد
populous U زیاد
no end of U زیاد
extensive U زیاد
superabundant U زیاد
intense U زیاد
mickle U زیاد
mickle or muckle U زیاد
muckle U زیاد
generous U زیاد
mortally U زیاد
excessive U زیاد
outrageously U زیاد
vastly U زیاد
thick U زیاد
thicker U زیاد
over and above U زیاد
thickest U زیاد
numerous U زیاد
intensively U زیاد
immoderate U زیاد
tremendously U زیاد
hugely U زیاد
highly U زیاد
large adv U زیاد
profoundly U زیاد
profusely U زیاد
heartbreak U غم زیاد
copious U زیاد
egregiously U زیاد
rife U زیاد
great U زیاد
great- U زیاد
greatest U زیاد
late U زیاد
many U زیاد
too U زیاد
extortionary U زیاد
extortionate U زیاد
widely U زیاد
much U زیاد
heavily U زیاد
heart break U غم زیاد
very U زیاد
overmuch U زیاد
in quantities U زیاد
in excess U زیاد
immane U زیاد
effusively U زیاد
greatly U زیاد
wide U زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
wider U زیاد
widest U زیاد
fulsome U زیاد
squeamishness U زیاد
intensely U زیاد
high U زیاد
highest U زیاد
highs U زیاد
supererogatory U زیاد
ranksack U زیاد
glaring U زیاد
overly U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
swingeing U زیاد
squeamishly U زیاد
too much U زیاد
to a large extent U زیاد
plaguily U زیاد
plethoric U زیاد
downpours U بارندگی زیاد
so much <idiom> U مقدار زیاد
to run rup U زیاد کردن
scare out of one's wits <idiom> U ترس زیاد
scare the daylights out of someone <idiom> U ترس زیاد
an abrupt place U با سراشیبی زیاد
extreme U خیلی زیاد
an abundance of U مقدار زیاد
downpour U بارندگی زیاد
desperation U نومیدی زیاد
superannuated U زیاد کهنه
manifold U بسیار زیاد
terror U ترس زیاد
terrors U ترس زیاد
exquisite taste U سلیقه زیاد
extravagantly U با افراط زیاد
to toll up U زیاد شدن
amplitude U فاصلهء زیاد
far U زیاد خیلی
with much regret U با تاسف زیاد
with many regrets U با تاسف زیاد
wheen U تعداد زیاد
queasy U زیاد دقیق
booster U زیاد کننده
violent pain U درد زیاد
boosters U زیاد کننده
hell bent U زیاد خمیده
increases U زیاد کردن
increased U زیاد کردن
alto relievo U برجستگی زیاد
escalating U زیاد شدن
escalates U زیاد شدن
agreat d. of trouble U دردسر زیاد
aggrandise U زیاد شدن
escalated U زیاد شدن
escalate U زیاد شدن
increase U زیاد کردن
accretive U زیاد شونده
hell-bent U زیاد خمیده
heavier U زیاد سخت
overworked U زیاد کارکردن
overworking U زیاد کارکردن
overworks U زیاد کارکردن
fixation U دلبستگی زیاد
fixation U عشق زیاد
fixations U دلبستگی زیاد
fixations U عشق زیاد
high relief U برجستگی زیاد
abound زیاد بودن
heighten U زیاد کردن
overwork U زیاد کارکردن
proliferating U زیاد شدن
proliferates U زیاد شدن
heavies U زیاد سخت
heaviest U زیاد سخت
heavy U زیاد سخت
large scale U بمقدار زیاد
large-scale U بمقدار زیاد
camber U افزایش زیاد
cambers U افزایش زیاد
add زیاد کردن
proliferate U زیاد شدن
proliferated U زیاد شدن
heightened U زیاد کردن
multiplied U زیاد شدن
multiplies U زیاد شدن
multiply U زیاد شدن
multiplying U زیاد شدن
swarm U دسته زیاد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com