English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drabbet U نوعی پارچه کتانی
lockram U نوعی پارچه کتانی
gingham U نوعی پارچه پنبهای یا کتانی
canvas U پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvases U پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
linen U پارچه کتانی
forfars U یکجور پارچه کتانی ضخیمforelady
reline U پارچه کتانی تازه دوختن
canvas پارچه کتانی جهت لفاف فرش
woofs U پارچه کتانی دارای پود کردن
woof U پارچه کتانی دارای پود کردن
linenfold U [پارچه های کتانی برای آذین قاب]
sheer U پارچه فریف حریری
denims U پارچه کتانی راه راه و زبر
denim پارچه کتانی راه راه و زبر
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
doilies U نوعی پارچه ابریشمی
grogram U نوعی پارچه زمخت
chiffon U نوعی پارچه ابریشمی
dud U نوعی پارچه پشمی
mantua U نوعی پارچه ابریشمی
doily U نوعی پارچه ابریشمی
faille U نوعی پارچه ساده بافت
dornick U نوعی پارچه پشمی وابریشمی
melton U نوعی پارچه پشمی نرم ومحکم
duffel U نوعی پارچه پشمی وضخیم وخشن
duffle U نوعی پارچه پشمی وضخیم وخشن
surah U نوعی پارچه ابریشمی زنانه ابریشم مصنوعی
dungaree U نوعی پارچه پنبهای نامرغوب زبر وخشن
fuller's earth U نوعی خاک رس مخصوص لکه گیری پارچه
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
foulard U نوعی پارچه نخی وابریشمی یا نخی
bengaline U نوعی پارچه راه راه
biased fabric U پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill U ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
tartan U یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
shagreen U چرم دان دان نوعی پارچه ابریشمی دان دان
sarsenet U پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarcenet U پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
flaxen U کتانی
toadflax U گل کتانی
flaxy U کتانی
flaxen U کتانی رنگ
inkle U نوار کتانی
mutch U کلاه کتانی
lingerie U ملبوس کتانی
list slippers U کفش کتانی
peanuts U رنگ کتانی
peanut U رنگ کتانی
inkle U قیطان کتانی
tennis shoe U تنیس کفش کتانی
cotton duke U بافت ساده پنبهای یا کتانی
surplice U ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
surplices U ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
rochet U جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
sneaker U کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
sneakers U کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
slop U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
mignon U فریف
minikin U فریف
precieux U فریف
svelt U فریف
slender U فریف
pindling U فریف
subtile U فریف
chichi U فریف
fine U فریف
fined U فریف
finest U فریف
precieuse U فریف
elegant U فریف
svelte U فریف
delicate U فریف
aesthetically U فریف طبع
sheer U مستقیما فریف
airy-fairy U فریف و لطیف
fine adjustment U تنظیم فریف
hyperfine U فوق فریف
fine boring U سوراخکاری فریف
fine structure U استخوانبندی فریف
superfine U بسیار فریف
in miniature U بطور فریف
fine structure U ساختار فریف
tinnily U بطور فریف
fine skill U مهارت فریف
high grade zink U زینک فریف
aesthetic U فریف طبع
elegant maners U اطوار فریف
elegant style U انشا فریف
quaint U خیلی فریف
lenis U رقیق فریف
wiredrawn U طویل و فریف
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
nobby U فریف خیلی شیک
fimbrillate U دارای ریشه فریف
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
capillary U فریف عروق شعریه
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
capillaries U فریف عروق شعریه
fine boring machine U دستگاه مته فریف
dainty U هر چیز فریف و عالی
supersubtle U فوق العاده فریف
fret saw U اره فریف کاری
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
serrulated U دارای دندانههای فریف
serrulate U دارای دندانههای فریف
fretsaw U اره فریف کاری
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
wire gauze U تور فریف سیم مانند
penicillate U دارای شبکه توری فریف
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china U چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
thumbnail U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
solids U یک پارچه
stuffs U پارچه
solid U یک پارچه
fabrics U پارچه
fabric U پارچه
solidungular U یک پارچه سم
cloth U پارچه
cloths U پارچه
three piece U سه پارچه
consolidated U یک پارچه
stuff U پارچه
stuffed U پارچه
textile U پارچه
moire U پارچه
monolithic U یک پارچه
textiles U پارچه
manta U پارچه
moir U پارچه
plaid U پارچه پیچازی
tuft U ریشه پارچه
tufts U ریشه پارچه
draperies U پارچه فروشی
drapery U پارچه فروشی
drapery U پارچه بافی
pocketing U پارچه جیبی
solidify U یک پارچه شدن
draperies U پارچه بافی
shoddy U پارچه پست
garnish U پارچه سفید
garnished U پارچه سفید
organdie U پارچه ارگاندی
gossamer U پارچه بسیارنازک
piled U پارچه خزنما
piled U خواب پارچه
pile U پارچه خزنما
double cloth U پارچه دولا
pile U خواب پارچه
canvas U پارچه برزنتی
delaine U پارچه پشم
canvases U پارچه برزنتی
en bloc U یک پارچه دربست
solidifying U یک پارچه شدن
solidifies U یک پارچه شدن
solidified U یک پارچه شدن
garnishes U پارچه سفید
gabardine U پارچه گاباردین
plaids U پارچه پیچازی
flax U پارچه کتان
oilskin U پارچه برزنت
macintoshes U پارچه بارانی
mackintosh U پارچه بارانی
aba U پارچه عبایی
mackintoshes U پارچه بارانی
canvas top U پارچه کرباسی
rag dolls U عروسک پارچه یی
piece U مهره پارچه
rep U پارچه مبلی
pieces U مهره پارچه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com