English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
globe master U نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jet star U نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
starlifter U نوعی هواپیمای حمل و نقل چهار موتوره جت بزرگ
stratotanker U نوعی هواپیمای تانکر سوخت رسان چهار موتوره هوایی
sky hawk U نوعی هواپیمای یک موتوره جت دریایی
super sabre U نوعی هواپیمای تک موتوره جت سوپرسونیک تاکتیکی
tiger U نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی
tigers U نوعی هواپیمای تک موتوره سوپرسونیک جت دریایی
superfortress U نوعی هواپیمای تانکر سوخت 6 موتوره هوایی
crusader U نوعی هواپیمای جنگنده یک موتوره و یکنفره جنگجوی صلیبی
vigilantes U نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
stratojet U نوعی هواپیمای بمب افکن قاره پیمای 6 موتوره
voodoo U نوعی هواپیمای سوپرسونیک دو موتوره تاکتیکی معروف به اف 101
crusaders U نوعی هواپیمای جنگنده یک موتوره و یکنفره جنگجوی صلیبی
vigilante U نوعی هواپیمای سوپرسونیک جت دو موتوره تاکتیکی دریایی معروف به ا- 5
thunder chief U نوعی هواپیمای یک موتوره وسوپرسونیک قابل حمل بمب اتمی
cargo master U نوعی هواپیمای باری
providers U نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
provider U نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
trimotor U هواپیمای سه موتوره
delta dart U هواپیمای یک موتوره دلتادارت
demon U هواپیمای یک موتوره سوپرسونیک جنگنده
demons U هواپیمای یک موتوره سوپرسونیک جنگنده
delta dagger U هواپیمای رهگیر تک موتوره دلتا دیگر
intruders U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruder U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
fury U نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
compartment marking U تقسیمات علامت گذاری شده داخل هواپیمای باری یاترابری
aerodyne U هواپیمای سنگین تر از هوا
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
autogiro U نوعی هواپیمای بدون بال
neptune U نوعی هواپیمای جت دوموتوره ضدزیردریایی
scorpions U تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
scorpion U تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
angular capital U [نوعی سرستون چهار ضلعی یونی]
quadrilles U نوعی بازی ورق چهار نفری
gallmite U نوعی کرم چهار پای کوچک
quadrille U نوعی بازی ورق چهار نفری
waffles U نوعی کیک های چهار گوش
orion U نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
stratofortress U نوعی هواپیمای قاره پیمای استراتژیکی بمب افکن 8موتوره
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
galloway U اسب مخصوص چهار نعل نوعی تاتوی اسکاتلندی ازنژاد گالووی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
droned U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
towing U به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
drones U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
dive bomber U هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
auto cat U هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
flying crane U هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
fighter U هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighters U هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
infertility U بی باری
freighter U باری
idling U بی باری
unloads U بی باری
infecundity U بی باری
sterility U بی باری
barye U باری
utility U باری
idle runing U بی باری
freighters U باری
empty load U بی باری
unload U بی باری
unloaded U بی باری
no load condition U حالت بی باری
praam U باری یاتوپدار
railroad carriage U واگن باری
no load current U جریان بی باری
no load speed U سرعت بی باری
no load voltage U ولتاژ بی باری
lighters U قایق باری
scow U یدک کش باری
van U واگن باری
road transport vehicle U ماشین باری
vans U واگن باری
no load switching U سوئیچینگ بی باری
neutral position U وضعیت بی باری
fright car U واگن باری
raft U قایق باری
rafts U قایق باری
idling cycle U سیکل بی باری
idle time U زمان بی باری
idle period U پریود بی باری
idle frequency U فرکانس بی باری
idle current U جریان بی باری
cargo boat U کشتی باری
cargo liner U کشتی باری
freight cars U واگن باری
dead weight tonnage U گنجایش باری
freight car U واگن باری
cargo ship U کشتی باری
fourgon U واگون باری
lorry U ماشین باری
freight trains U قطار باری
lorries U ماشین باری
lighter U قایق باری
freight train U قطار باری
lighterage U قایق باری
motortruck U کامیون باری
sexual promiscuity U بی بند و باری جنسی
no load torque U گشتاور پیچشی بی باری
floating cargo U باری که دردریا است
lorries U اتومبیل باری گاری
lift helicopter U هلی کوپتر باری
no load loss U تلف یا تلفات بی باری
ideal no load d.c. voltage U ولتاژ "دی .سی " بی باری ایده ال
perfunctory U باری بهر جهت
lighter U کشتی باری کوچک
boxcar U یکنوع واگن باری
ideal no load voltage U ولتاژ بی باری ایده ال
van U واگن باری سرپوشیده
lorry U اتومبیل باری گاری
overload principle U اصل اضافه باری
vans U واگن باری سرپوشیده
lighters U کشتی باری کوچک
promiscuity U بی بند و باری جنسی
autoloading U باری نیم خودکار
truckloads U به گنجایش یک ماشین باری
idling current connection U اتصال جریان بی باری
idle current connection U اتصال جریان بی باری
truckload U به گنجایش یک ماشین باری
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
floating cargo U باری که باکشتی حمل میشود
nosing U باری که چرخهای لوکوموتیومتحمل می شوند
galliot U کرجی باری یا ماهی گیری
wannigan U سقف تراکتور یا ماشین باری
freighters U کرایه کننده کشتی باری
wanigan U سقف تراکتور یا ماشین باری
freighter U کرایه کننده کشتی باری
to have [or bear] a maximum [minimum] load of something U حداکثر [حداقل] باری را پذیرفتن
the supreme U خداوند متعال باری تعالی
lighters U با قایق باری کالا حمل کردن
carack U کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
carrack U کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
lighter U با قایق باری کالا حمل کردن
galiot U کرجی باری یاماهی گیری هلندی
milner bary gambit U گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
entrucking table U جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
plateform car U واگن باری بدون دیوار راه اهن
heian sandan U اجرای هم زمان دو تکنیک اوچی اوکه و گدان باری
limit load U بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
heavy lift U حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
attack plane U هواپیمای تک
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
c a U هواپیمای سی 5 ا
floatplane U هواپیمای اب
jet airplane U هواپیمای جت
chicks U هواپیمای خودی
biplanes U هواپیمای دو باله
biplane U هواپیمای دو باله
biplanes U هواپیمای دوباله
warplane U هواپیمای جنگی
battle plane U هواپیمای جنگی
hydro aeroplane U هواپیمای دریایی
airliner U هواپیمای مسافربری
airliners U هواپیمای مسافربری
biplane U هواپیمای دوباله
Canberra U هواپیمای تاکتیکی ب- 75
cargo master U هواپیمای کارگوماستر
cargo transport U هواپیمای ترابری
light aircraft U هواپیمای سبک
airliner U هواپیمای مسافربری
flying boat U هواپیمای ابی
bombers U هواپیمای بمباران
beep U هواپیمای بی خلبان
drone U هواپیمای بی خلبان
beeped U هواپیمای بی خلبان
droned U هواپیمای بی خلبان
jetliner U هواپیمای مسافربری
drones U هواپیمای بی خلبان
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com