English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
denier U نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
sou U مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
warsaw treaty U پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
he does not know french U او زبان فرانسه نمیداند فرانسه بلد نیست
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
French U فرانسه زبان فرانسه
ems dispatch U تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
saker U باز شکاری در اروپای قدیم
Biedermeier U [سبک معماری، دکوراسیون و نقاشی اروپای میانی]
eastern european mutual assisstance trea U پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
ling U ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
coin U مسکوک
coins U مسکوک
coined U مسکوک
golden horde U سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
money U مسکوک ثروت
coinage metals U فلزات مسکوک
dime U مسکوک ده سنتی
dimes U مسکوک ده سنتی
sixpenny bit U مسکوک شش پنسی
metallic currency U پول مسکوک
numismatic U مسکوک شناسی
twopence U مسکوک دوپنسی
specie U پول مسکوک
brummagem U مسکوک فلزی
peso U مسکوک امریکای جنوبی
pfennig U مسکوک مسی المانی
ducat U مسکوک طلای قدیمی
gold bullion standard U پایه طلای غیر مسکوک
metallist U طرفدارپول فلزی یا مسکوک کارگرفلزات
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
pounding U واحد مسکوک طلای انگلیسی
pounded U واحد مسکوک طلای انگلیسی
free silver U مقدار نقره ازاد یک مسکوک
pounds U واحد مسکوک طلای انگلیسی
krone U مسکوک نقره دانمارک و نروژ
pound U واحد مسکوک طلای انگلیسی
krona U مسکوک ایسلند و سوئد معادل 6202/0 دلار
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
french master U فرانسه
French Guiana U گویان فرانسه
adjustable wrench آچار فرانسه
francophile U فرانسه دوست
francophil U هواخواه فرانسه
French Guiana U گیانای فرانسه
adjustable nut wrench آچار فرانسه
chGteau U خانهایروستاییبزرگدر فرانسه
laissez aller U تلفظ به فرانسه
French Polynesia U پولینزی فرانسه
francophile U هواخواه فرانسه
wrenched U اچار فرانسه
wrench U اچار فرانسه
wrenches U اچار فرانسه
flat nose plier U اچار فرانسه
gallophile U فرانسه دوست
gallice U بزبان فرانسه
frenchless U فرانسه ندان
french revolution U انقلاب فرانسه
francophil U فرانسه دوست
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
to set off for France U رهسپار شدن به فرانسه
Channel Tunnel U تونلراهآهنزیر کانالانگلستانبینانگلیسو فرانسه
He is ahead of me in french. U درزبان فرانسه از من جلواست
Charterhouse U دیر کارتوزی [در فرانسه]
Common Market U فرانسه لوکزامبورگ و هلند
figure of eight knot U گره هشت فرانسه
to talk french U فرانسه حرف زدن
westerly U غربی
hesperian U غربی
occidental U غربی
upsilon U است وصدای u را در فرانسه میدهد
fabliau U وابسته باشعار قدیم فرانسه
Alsatians U اهل ایالت آلزاس در فرانسه
it borders on france U در سر حد مرز فرانسه واقع است
Alsatian U اهل ایالت آلزاس در فرانسه
My French is not up to much. U فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
dauphiness U عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
marseillaise U مارسیز سرود ملی فرانسه
westernizes U غربی شدن
westernizes U غربی کردن
westernizing U غربی کردن
westernizing U غربی شدن
westernmost U غربی ترین
southwest U بادجنوب غربی
west country whipping U بست غربی
east elevation U نمای غربی
wester U باد غربی
westernized U غربی شدن
westernized U غربی کردن
westernize U غربی کردن
northwestwards U روبشمال غربی
sou'westers U جنوب غربی
north-westerly U شمال غربی
north westerly U شمال غربی
westernised U غربی کردن
westernised U غربی شدن
westernises U غربی کردن
westernises U غربی شدن
westernising U غربی کردن
westernising U غربی شدن
westernize U غربی شدن
wester U طوفان غربی
western hemisphere U نیمکره غربی
northwestern U شمال غربی
north-western U شمال غربی
westernization U غربی شدن
north western U شمال غربی
westerly U باد غربی
ind U هند غربی
Wild West U ایالتهای غربی
to lie east and west U شرقی غربی
westwork U بدنه غربی
Western Sahara U صحرای غربی
NW U شمال غربی
south western U جنوب غربی
south-western U جنوب غربی
qualities U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
To speake broken French. U فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
quality U تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
dauphin U عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
keep up your french U زبان فرانسه راهمانقدرکه میدانیدنگاه دارید
liberty pole U چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
constable of france U فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
e c s c (european coal & steel commissio U فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
Western Samoa U کشور ساموآی غربی
westernises U تمدن غربی را پذیرفتن
turk's capcactus U کاکتوس هند غربی
southwestward U بسوی جنوب غربی
northwestwards U بطرف شمال غربی
southwestwards U بسوی جنوب غربی
northwester U طوفان شمال غربی
westernising U تمدن غربی را پذیرفتن
turk'shead U کاکتوس هند غربی
narthex U ایوان غربی کلیسا
first world U واقع دراروپای غربی
northwester U باد شمال غربی
westernized U تمدن غربی را پذیرفتن
southwest U واقع در جنوب غربی
libeccio U باد جنوب غربی
atlantic U دریای محیط غربی
roaring forties U منطقه بادهای غربی
southwester U باد جنوب غربی
southwestern U واقع در جنوب غربی
libecchio U باد جنوب غربی
southwesterner U اهل جنوب غربی
westernised U تمدن غربی را پذیرفتن
westernizing U تمدن غربی را پذیرفتن
westernize U تمدن غربی را پذیرفتن
westernizes U تمدن غربی را پذیرفتن
the peninsular war U جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
pyrenran U وابسته به کوهای PYRENEES درمیان فرانسه و اسپانی
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
law french U اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
mistral U باد خشک سرد شمالی درجنوب فرانسه
trouvere U شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
Monaco U ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
sturm und drang U نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
He is giving her French lessons in exchange for English lessons U به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
champagne U نام مشروبی که درشامپانی فرانسه تهیه میشود
Fontainebleau U [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
Benin U کشور بنین در افریقای غربی
westerner U غربی وابسته به مغرب یا باختر
Ivory Coast U کرانهی مرکزی و غربی افریقا
westerners U غربی وابسته به مغرب یا باختر
southwester U توفان یا تندباد جنوب غربی
western U غربی وابسته به مغرب یا باختر
piedmont U ناحیهای در شمال غربی ایتالیا
westerns U غربی وابسته به مغرب یا باختر
jonah crab U خرچنگ بزرگ امریکای غربی
the big four U درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lis U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
poms U یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
pom U یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. U بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
New World U نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
finlander U اهل فینلاند ذرشمال غربی روسیه
harmattan U بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
khowar U زبان رایج درشمال غربی پاکستان
GI U انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
GIs U انجمن پردازش اطلاعات درالمان غربی
Cornish U وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
femme-fleur U [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
percheron U یکجور اسب نیرومندو تندروکه درنواحی فرانسه پرورده میشود
st helena U جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
troy U شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
Indian style U [سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
She speaks French as if it were her mother tongue . She speaks Frinch like a native . U فرانسه را آنقدر قشنگ صحبت می کند گویی زبان مادریش است
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
granger road U راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
legion ofholour U نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
west lndies U جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
monroe doctrine U سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
big five U بیشتر باthe بزرگان پنجگانه . نامی است که در کنفرانس صلح پاریس 9191 به فرانسه امریکا
albanega U [دیوار لچکی بین قوس نعل اسبی غربی و قاب مستطیل اطراف آن]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com