Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basset
U
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
goshawk
U
باز بال کوتاه شکاری
gazehound
U
نوعی سگ شکاری
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
gordon setter
U
نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
bloodhounds
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
miniski
U
نوعی اسکی کوتاه
mantelet
U
نوعی شنل زنانه کوتاه
greasewood
U
نوعی بوته کوتاه ازتیره قازایاغی
short thrust
U
نوعی سخمه کوتاه در جنگ سرنیزه
dachshunds
U
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
dachshund
U
نوعی سگ کوچک با پاهایی کوتاه و بدنی دراز.
shoran
U
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
peplum
U
نوعی ردا یانیم تنه زنانه دامن کوتاه
provider
U
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
providers
U
نوعی هواپیمای حمل و نقل هجومی دو موتوره قابل فرود در باندهای کوتاه
typhoons
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon
U
نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
straddle trench
U
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
fire bee
U
نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
bittersweet
U
نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
hounding
U
سگ شکاری
feral
U
شکاری
deer hound
U
سگ شکاری
raptatorial
U
شکاری
ratch
U
سگ شکاری
raptorail
U
شکاری
raptatory
U
شکاری
sporting dog
U
سگ شکاری
hunting dog
U
سگ شکاری
accipital
U
شکاری
gun dog
U
سگ شکاری
hunter
U
سگ شکاری
hounded
U
سگ شکاری
hound
U
سگ شکاری
hounds
U
سگ شکاری
hunters
U
سگ شکاری
gundog
U
سگ شکاری
gundogs
U
سگ شکاری
buckhound
U
سگ شکاری
bowed
U
کمان شکاری
bow
U
کمان شکاری
hunters
U
اسب یا سگ شکاری
bows
U
کمان شکاری
birds of prey
U
پرندگان شکاری
bowing
U
کمان شکاری
accipiter
U
مرغ شکاری
shot gun
U
تفنگ شکاری
game bag
U
خرجین شکاری
game fowl
U
مرغ شکاری
terriers
U
سگ بویی شکاری
killer submarine
U
زیردریایی شکاری
shotguns
U
تفنگ شکاری
shotgun
U
تفنگ شکاری
ravin
U
طعمه شکاری
ravening
U
شکاری غاصب
birds of prey
U
مرغان شکاری
terrier
U
سگ بویی شکاری
canes venatici
U
سگان شکاری
canum venaticorum
U
سگان شکاری
capped watch
U
ساعت شکاری
sport car
U
اتومبیل شکاری
game
U
جانور شکاری
dogcarts
U
کالسکهی شکاری
Afghan Hound
U
سگ شکاری افغان
hunter
U
اسب یا سگ شکاری
deer dog
U
تازی سگ شکاری
sports car
U
اتومبیل شکاری
blood
U
سگ شکاری و بوی خن
sports cars
U
اتومبیل شکاری
dogcart
U
کالسکهی شکاری
staghound
U
تازی شکاری
chaser
U
مفتش هواپیمای شکاری
high power
U
تفنگ شکاری بزرگ
feral
U
حیوان شکاری وحشی
raven
U
شکار طعمه شکاری
doublcd barrcled shot
U
تفنگ شکاری دو لول
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
field trial
U
مسابقه تازیهای شکاری
fighter bomber
U
شکاری- بمب افکن
beagle
U
تازی شکاری پاکوتاه
ravens
U
شکار طعمه شکاری
beagles
U
تازی شکاری پاکوتاه
accipitrine
U
ازجنس باز شکاری
fighter cover
U
پوشش با هواپیماهای شکاری
bird of prey
U
مرغ شکاری گوشتخوار
venatic
U
وابسته بشکار شکاری
venatical
U
وابسته بشکار شکاری
huntsmen
U
مدیر تازیهای شکاری
huntsman
U
مدیر تازیهای شکاری
marlin
U
ماهی شکاری بزرگ
chasers
U
مفتش هواپیمای شکاری
asses' ears
U
نوعی گوشه
[نوعی شاخه]
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
irish wolfhound
U
سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
golden retriever
U
سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
small game
U
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
saker
U
باز شکاری در اروپای قدیم
accipitrine
U
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
salmi
U
خورش باگوشت مرغ شکاری
sporterize
U
تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
outcrops
U
برون زد
outhaul line
U
برون کش
outsides
U
برون
outcrop
U
برون زد
exogenous
U
برون زا
outside
U
برون
extrados
U
برون سو
output
U
برون ده
without
U
برون
outputs
U
برون ده
setter
U
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
sleuth hound
U
یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
setters
U
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
effusion
U
برون تراوی
discharge
U
برون ریزی
pericardium
U
برون شامه دل
out group
U
برون گروه
effusions
U
برون تراوی
suburb
U
برون شهر
physiognomies
U
برون چهر
physiognomy
U
برون چهر
evacuation
U
برون بری
accommodations
U
برون سازی
evacuation
U
برون ریزی
effusion
U
برون ریزی
objectivism
U
برون گرایی
output
U
برون داد
acting out
U
برون ریزی
outputs
U
برون داد
discharges
U
برون ریزی
extrapolations
U
برون یابی
effusions
U
برون ریزی
self contained
U
برون بی نیاز
outsight
U
برون بینی
the out ward eye
U
چشم برون
immigration
U
برون کوچی
extrapolation
U
برون یابی
oversea
U
برون مرزی
outlier
U
برون هشته
suburban
U
برون شهری
outer directed
U
برون وابسته
accommodation
U
برون سازی
offline
U
برون خطی
exogenous variable
U
متغیر برون زا
exopsychic
U
برون روانی
purge
U
برون ریزی
purged
U
برون ریزی
purges
U
برون ریزی
exteroceptive
U
برون تنی
exterritorial
U
برون مرزی
extracyclic
U
برون حلقهای
extrovert
U
برون گرای
extrafusal
U
برون دوکی
extroverts
U
برون گرای
extragalactic
U
برون کهکشانی
extrajection
U
برون اندازی
exogenous
U
برون زاد
exogenous
U
برون روینده
exogen
U
گیاه برون رو
copper extraction
U
برون کشیدن مس
eccentricity
U
برون مرکزی
eccentricities
U
برون مرکزی
ectoparasite
U
انگل برون زی
ectorderm
U
برون پوست
effuent
U
برون ریز
out flow
U
برون ریز
egest
U
برون کردن
externality
U
برون بودگی
epithelium
U
برون پوش
exocathection
U
برون پردازی
exocrine
U
برون تراو
exogamy
U
برون پیوندی
exogamy
U
برون همسری
extratensive
U
برون نگر
drive!
U
برون!
[با ماشین]
superficial degradation
U
برون تباهی
extraterritorial
U
برون مرزی
exvia
U
برون زیست
extraterritoriality
U
برون مرزی
objective
U
برون ذات
objectives
U
برون ذات
extroversion
U
برون گرایی
off line
U
برون خطی
exudation
U
برون نشست
emigration
U
برون کوچی
glede
U
انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
supinator muscle
U
عضله برون گردان
off line operation
U
عملکرد برون خطی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com