English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lot integrity U دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
lohmannizing U غوطه ور ساختن فلز درنمکهای ملقمه کننده و سپس روکش کردن انها توسط دو یاچند الیاژ پوشاننده محافظ
water displacement U زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
hydro kinetic U وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
y site U نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
pack horse U بارگیر
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
bearing wall U دیوار بارگیر
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
tonnage U برحسب شماره تن بارگیر
luridly U شعله تیره شعله دودنما
lurid U شعله تیره شعله دودنما
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
dot commands U نوعی شکل دهی که در ان یک کلمه پرداز دستورات شکل دهی را در متن ثبت میکنداما تا زمان چاپ انها را به متن اعمال نمینماید
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
flame scraf U با شعله پهن کردن
flame harden U با شعله سخت کردن
flares U شعله زنی شعله
flare U شعله زنی شعله
cook off U گل کردن مهمات
bull U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls U گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
immersed U غوطه ور کردن شناور نمودن
immerse U غوطه ور کردن شناور نمودن
engulfed U غرق کردن در غوطه ورساختن
engulfing U غرق کردن در غوطه ورساختن
immersing U غوطه ور کردن شناور نمودن
engulfs U غرق کردن در غوطه ورساختن
immerses U غوطه ور کردن شناور نمودن
demerse U زیراب کردن غوطه دادن
engulf U غرق کردن در غوطه ورساختن
color codig U علامت گذاری کردن مهمات
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
plunged U غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
plunges U غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
plunge U غوطه ورساختن شیب تند پیدا کردن
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
dispatching priority U شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
sick U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
paintress U زنی که کارش رنگ کردن سفالینه و مانند انها است
sickest U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
emissions U دفع مایعات
succussion U لرزش مایعات
hosghead U پیمانه مایعات
emission U دفع مایعات
equilibrium U حد تعادل مایعات
viscosity U چسبندگی مایعات
rearming U تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
aeration U هوا دادن به مایعات
hydrostatics U علم تعادل مایعات
rundlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
wet tank U تانکر حمل مایعات
buttery U [انبار غذا و مایعات]
runlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
hydraulics U هیدرولیک مکانیک مایعات
hydrokinetics U علم جنبش مایعات
wet cooper U سازنده چلیک برای مایعات
pneumercator U شاغول سنجش ارتفاع مایعات
agitators U اسباب بهم زدن مایعات
agitator U اسباب بهم زدن مایعات
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
target materials U مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
turbulator U اسباب مخصوص بهم زدن مایعات
fluid ounce U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounces U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
hydrometer U الت سنجش وزن ویژه مایعات
phosphate esters U مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
liquid measure U مقیاس اندازه گیری مایعات حجم سنج
fluor U مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
fluid dram U واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
adsorption U انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
aerostatics U مبحث مطالعهء اجسام ساکن و مایعات و گازها در هوا
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
back pressure valve U سوپاپ مخصوص ممانعت ازپس زنش مایعات در داخل لوله
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
viscosity valve U شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
inventory fraction U نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
bittersweet U نوعی تاجریزی نوعی سیب تلخ
polar motion U وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
flame شعله
flames U شعله
bonefire U شعله
afire U شعله ور
flame proof U ضد شعله
flamy U شعله ور
flameproof U ضد شعله
alight U شعله ور
alighted U شعله ور
alighting U شعله ور
alights U شعله ور
aflame U شعله ور
ingle U شعله
flaming U شعله ور
inflammable U شعله ور
flameless U بی شعله
heating flame U شعله
flaring U شعله ور
aphlogistic U بی شعله
flashproof U ضد شعله
crackback U نوعی سد کردن غیرمجاز
flashback U پس زدن شعله
positive glow U شعله مثبت
gaslight U شعله گاز
positive glow U شعله اندی
white flame U شعله سفید
flashproof U لباس ضد شعله
flamboyant U شعله دار
backfiring U پس زدن شعله
flame damper U شعله خفه کن
flame thrower U شعله افکن
calenture U شعله ور شدن
flamboyant U شعله مانند
oxidizing flame U شعله اکساینده
backfire U پس زدن شعله
backfired U پس زدن شعله
flame holder U شعله نگهدار
backfires U پس زدن شعله
inflammation U شعله ور سازی
flashback U برگشت شعله
flamy U شعله مانند
falmethrower U شعله افکن
torch cutting [برشکاری شعله ای]
lurid flame U شعله تیره
anode glow U شعله اندی
flareback U پس زهنی شعله
lurid flame U شعله دودنما
commissioning pennant U پرچم شعله
flash suppressor U شعله پوش
neutral flame U شعله خنثی
twin jet blowpipe U مشعل دو شعله
fire thrower U شعله افکن
fire point U نقطه شعله
oriflamme U شعله زرین
reducing flame U شعله احیاگر
flashbacks U پس زدن شعله
flashless charges U خرج بی شعله
flashbacks U برگشت شعله
flame test U محک شعله
asses' ears U نوعی گوشه [نوعی شاخه]
floating U غوطه ور
dips U غوطه
dip U غوطه
soaks U غوطه
ducker U غوطه زن
adrift <adj.> U غوطه ور
soak U غوطه
plunges U غوطه
plunge U غوطه
plunged U غوطه
reducer U کم کننده شعله یا حرارت
oxy hydrogen flame U شعله اکسی ئیدروژن
multi jet blowpipe U بوری چند شعله
flameproof U عایق شعله ضد اتش
inflammable U قابل شعله ورشدن
blind coal U زغال سنگ بی شعله
flashback screen U توری مانع شعله
rate of flame propagation U سرعت انتشار شعله
powder cutting U برش توسط شعله
flashless charges U خرج کم کننده شعله
muzzle bell U شعله پوش شیپوری
backblast U شعله عقب نشینی
acetylene oxygen flame U شعله استیلن اکسیژن
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
flash reducer U کم کننده شعله باروت
multi flame burner U اجاق چند شعله
immergence U غوطه ورسازی
dip U غوطه دادن
immersing U غوطه دادن
immerge U غوطه دادن
dips U غوطه دادن
plunged U غوطه ور شدن
plunged U غوطه خوردن
submerged U غوطه ورساختن
immersion thermometer U دماسنج غوطه ور
immersion U غوطه وری
soak U غوطه دادن
skirter U غوطه زدن
dunks U غوطه دادن
dunking U غوطه دادن
dunked U غوطه دادن
dunk U غوطه دادن
soak U غوطه وری
soaks U غوطه دادن
immersion vibrator U لرزاننده غوطه ور
plunges U غوطه خوردن
plunges U غوطه ور شدن
float into position U غوطه ور شدن
immersion U غوطه ور شدن
soaks U غوطه وری
suspended load U مواد غوطه ور
plunge U غوطه ور شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com